۱۳۸۸ شهریور ۲۳, دوشنبه

مسئوليت دادگاه ويژه روحانيت در برابر مهدي کروبي

  مسئوليت دادگاه ويژه روحانيت در برابر مهدي کروبي 

دفتر پ‍‍ژوهش و بررسيهاي خبري-سيدحسين علوي:اگر کروبي قاذف است برادران دادگاه ويژه روحانيت تکليف آن لباس مقدسي که اشتباها بر اندام يک قاذف نشسته را هر چه سريعتر روشن کنند تا مردم بيش از اين دچار سردرگمي ميان قاذفين و روحانيت معزز تشيع نگردند.  

اين روزها وقتي وارد محدوده طرح ترافيک شهر تهران مي شوم با مشاهده خودروهاي توقيفي، آنهم با قفلهاي زرد رنگ آويخته بر چرخها دو حال کاملا متضاد به سراغم مي آيد. 
اول آنکه از ديدن جديت پليس در برخورد با متخلفان از قانون احساس غرور مي کنم. بالاخره مي بايد که به هر نحو ممکن محدوده بحراني ترافيک را کنترل کرد و اکنون تنها راه حل همين است. الحق و الانصاف هم نيروهاي خدوم راهنمايي و رانندگي در اين زمينه جديت زايدالاوصفي از خود به نمايش گذاشته اند. 
اما در همين حال يک احساس دل چرکيني و ناراحتي نيز هست که رهايم نمي کند و آنهم اينکه ؛ بالاخره تکليف آن راننده نگون بختي که مجبور شده تا براي انجام يک کار ضروري ريسک توقيف خودرويش را به جان خريده و وارد طرح شود چيست؟ راننده اي که يقين داشته با وسايل نقليه عمومي کار مهمش فوت مي شود... با خود مي انديشم که دل چرکيني را بايد وانهاد تا حرمت قانون حفظ شود. تلخي مشاهده خودروهاي توقيفي را بايد با شيريني دستيابي به هواي نسبتا پاک و قانون بر زمين نمانده سنجيد. اما ... 
اما اگر قرار باشد قانون، تنها گريبان گير ضعفا باشد چه ؟ آيا معناي قانون شکني محدود به ورود غير مجاز به طرح ترافيک يا موتورسواري بدون کلاه کاسکت است که ما تا اين حد بر روي عمل به اين قوانين مصرّيم؟ آيا با گردن کلفتها و دانه درشتهايي که قوانين به مراتب بزرگتر را ريشخند کرده اند و اکنون در کنج عافيت و مناطق دور از دسترس قانون لميده اند نبايد برخورد قانوني شود؟! 
روز گذشته گزارش مفصلي در باب اثبات دروغ بودن لاطائلات اخير يکي از کانديداهاي شکست خورده در انتخابات اخير، توسط مراجع قضايي ذيصلاح منتشر شد. 
طي گزارش فوق محرزشده است که ؛شيخ ساده لوح اصلاح طلبان که پيش از آنکه هيچ سندي در اختيار داشته باشد نامه مفصلي درباب آزار جنسي بازداشت شدگان حوادث اخير در بازداشتگاههاي نظام را منتشر کرده بود، يک دروغگوي بزرگ بوده و براي ادعاي بزرگي که مطرح کرده هيچ سند قابل اثباتي نداشته است. 
حال بايد حساب شيخ مهدي کروبي را با قانون سنجيد. عمل زشتي که وي مبادرت بدان کرده در شرع انور اسلام "قذف" نام دارد. قذف عبارت است از دادن نسبت ناسزا و نارواي زنا يا لواط، به غير. و اين دقيقا همان عملي است که کروبي مرتکب شده. منتها در جرم کروبي "غير" شخص نيست بلکه نظام اسلامي است. کروبي نيروهاي منتسب به نظام را متهم به انجام اعمال منافي عفتي چون زنا و لواط کرده است. به اين جملات که از نامه موهن وي استخراج شده دقت کنيد. 
" برخي افراد با دختران بازداشتي با شدتي تجاوز نموده‌اند که منجر به ايجاد جراحات و پارگي در سيستم تناسلي آنان گرديده است. از سوي ديگر افرادي به پسرهاي جوان زنداني با حالتي وحشيانه تجاوز کرده‌اند به طوري‌که برخي دچار افسردگي و مشکلات جدي روحي و جسمي گرديده‌اند و در کنج خانه‌هاي خود خزيده‌اند." 
حال که دروغ بودن اين ادعاي گزاف ثابت شده آيا کروبي مصداق "قاذف" نيست؟ و آيا نظام مظلوم اسلامي "مقذوف" اين ماجراي تلخ نيست؟ 
مجازاتي که براي قاذف در نص صريح قرآن کريم قيد شده عبارت است از هشتاد ضربه تازيانه که در ماده 140 قانون مجازات اسلامي نيز بر آن تاکيد گشته. اينک با تمام اوصاف فوق جاي طرح چند پرسش اساسي خالي است . 
اول آنکه اگر قذف در قانون اسلام و جمهوري اسلامي جرم شمرده شده و قاذف مساوي با "فاسق" خوانده شده ، برادران خدوم دستگاه قضا مشخص کنند که علت سکوت و عدم عمل به قانون در قبال اين قاذف تابلودار چيست؟ آيا پس از انتشار گزارش شفاف هيئت عالي رتبه سه نفره باز هم جاي ترديدي در قاذف بودن کروبي موجود است؟! 
شايد خداي ناکرده ديوار نظام مظلوم جمهوري اسلامي در چشم بعضي دوستان آنقدر کوتاه است که تعدي بدان را کمتر از تعدي به اشخاص مي پندارند. جهت استحضار و تنوير افکار اين دوستان پيشنهاد مي کنم يک بار ديگر سخنان گهربار رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه چهار روز پيش را مرور کنند تا به نيکي دريابند که امر ولايت چيست. خصوصا آنجايي که معظم له پس از محق شمردن نظام در دفاع از خود به سان اشخاص حقيقي ، به صراحت فرمودند: 
"اگر جرياني به معارضه و ضربه زدن روي آورد و برروي انقلاب شمشير بکشد، همچنانکه در هيچ جاي دنيا تحمل نمي شود، در ايران نيز، نظام در دفاع از خود با او برخورد قاطع خواهد کرد. نظام تا جايي که مجبور نباشد با جرياني برخورد نمي کند بنابراين اگر کسي و جرياني دنبال خشونت نرود، براي بر هم زدن امنيت و آسايش جامعه تلاش نکند، با مباني نظام معارضه نکند و "دنبال دروغ پراکني و شايعه سازي نباشد" ، در فعاليت ها و ابراز عقايد خود، آزاد است و هيچ کسي با او کاري نخواهد داشت." 
دوم آنکه اگر کروبي قاذف است برادران دادگاه ويژه روحانيت تکليف آن لباس مقدسي که اشتباها بر اندام يک قاذف نشسته را هر چه سريعتر روشن کنند تا مردم بيش از اين دچار سردرگمي ميان قاذفين و روحانيت معزز تشيع نگردند! چه اينکه بنابه فرموده امام باقر (ع) خداوند متعال قاذف را از مومنين خارج فرموده و اورا فاسق خوانده است.(1) 
پيش از اين طي مناظره اين فرد و آقاي احمدي نژاد دانستيم که کروبي نسبت به ابتدايي ترين علوم مربوط به روحانيت و فقاهت که همانا "ادبيات عرب" است جاهل است (2) و بر دادگاه ويژه روحانيت واجب بود که تکليف چنيين فردي را همان موقع مشخص نمايد. اما حال که بي توجهي به احوال نامساعد اين فرد کار را به جايي رسانده که لباس روحانيت وجه المصالحه هتک حيثيت نظام اسلامي گشته، گمان نمي کنم ديگر توجيهي براي مماشات با وي حتي براي يک لحظه باقي مانده باشد... 
و کلام آخر آنکه ؛ در نظامي که قهر قانونش تنها از آن آفتابه دزدها و ضعفا بوده و حمايت و پناهگاه آن از آن شاه دزدها، بايد در انتظار فجايع غيرقابل جبران اجتماعي بود. چراکه ضعفا و بي پناهان، ظلمي که در لاپوشاني جرايم گردن کلفتها ، بر ايشان رفته را هرگز فراموش نخواهند کرد و هرچند سابقه مشعشع سي ساله نظام اسلامي از چنين لکه ننگي بري است، لکن برخي مماشاتها با سران فتنه هاي کور اخير بايد همه دلسوزان نهال استوار نظام را برآن دارد تا به پيروي از اوامر حکيمانه رهبري معظم انقلاب با تمامي قانون شکنان در هر جايگاه و سابقه اي که قرار دارند برخورد شديد قانوني نمايند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر