۱۳۸۸ بهمن ۱۱, یکشنبه


میرحسین موسوی و مهدی کروبی اعدام های اخیر را محکوم کردند

تصویر میرحسین موسوی و مهدی کروبی

میرحسین موسوی و مهدی کروبی با محکوم کردن اعدام های اخیر از طرفداران خود خواسته اند تا در راهپیمایی روز ۲۲ بهمن شرکت کنند

میر حسین موسوی و مهدی کروبی روز شنبه (دهم بهمن) بایکدیگر دیدار کردند و با اعلام محکومیت اعدام های اخیر از مردم خواستند تا در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت کنند.

میرحسین موسوی و مهدی کروبی روز شنبه دهم بهمن (۳۰ ژانویه) در منزل آقای کروبی با یکدیگر دیدار کردند.

همچنین سحام نیوز (سایت رسمی حزب اعتماد ملی) ضمن انتشار خبر این دیدار، از "محکوم کردن اعدام های اخیر" و "دعوت مردم به حضور در راهپیمایی ۲۲ بهمن" به عنوان محور گفتگوهای این دو رهبر اصلی مخالفان دولت در ایران، نام برده است.

بنا بر این گزارش میرحسین موسوی و مهدی کروبی در ارتباط با اعدام های روز پنجشنبه در تهران گفتند: "به نظر می رسد کسانی که اقدام به اعدام آنها شد ماهها قبل از جریان برگزاری انتخابات دستگیر شده و پرونده آنها نیز ارتباطی با حوادث انتخابات اخیر نداشته است و به گفته وکلایشان آنها تنها توانسته اند دیداری کوتاه با موکلان خود داشته باشند و مراحل دادرسی برای آنها انجام نشده است . به نظر می رسد که چنین اقدامی برای ایجاد خوف در مردم جهت عدم حضور در راهپیمایی ۲۲ بهمن است."

دادسرای عمومی و انقلاب تهران روز پنجشنبه ۸ بهمن (۲۸ ژانویه)گزارش داد که برای یازده تن از متهمان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری این کشور، از جمله معترضان روز عاشورا، حکم اعدام صادر شده و دو تن از آنان به اسامی آرش رحمانی پور و محمدرضا علی زمانی اعدام شدند.

اکنون اکثریت مردم برای احقاق حقوق خود بدون هیچ گونه واهمه ای در میدان حضور دارند و خواست آنها نیز برگزاری انتخابات آزاد می باشد که متاسفانه گویا صدای اکثریت مردم شنیده نمی شود

میرحسین موسوی و مهدی کروبی

خبر صدور احکام اعدام برای محمد رضا علی زمانی و آرش رحمانی پور به اتهام عضویت در انجمن پادشاهی ایران و فعالیت علیه نظام جمهوری اسلامی با اعتراض مدافعان حقوق بشر در داخل ایران و در سطح جهانی مواجه شده است.

به گزارش سحام نیوز آقایان کروبی و موسوی در بخش دیگری از دیدار روز شنبه خود، با اشاره به سخنان احمد جنتی در نماز جمعه نهم بهمن (۲۹ ژانویه) گفتند: "متاسفانه به جای آنکه از تریبون نماز جمعه برای دعوت مردم به تقوا استفاده شود خطیب نماز جمعه با توصیه به قوه قضائیه مبنی بر اینکه اگر در ۱۸ تیر ضعف نشان نداده بودید و دستگاه قضایی چند نفر را اعدام کرده بود حادثه روز عاشورا به وجود نمی آمد ، مسئولان را به برخورد و کشتار مردم و ترغیب می کند."

احمد جنتی، امام جمعه موقت تهران و دبیر شورای نگهبان روز جمعه (۹ بهمن) خطاب به صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه، گفته بود: "شما روحیه ضد ظلم، انقلابی و ولایی دارید. پس بیایید برای رضای خدا همین طور که دو نفر را صریح اعدام کردید، و دست شما هم درد نکند، مردانه بایستید."

میرحسین موسوی و مهدی کروبی در این دیدار با تاکید مجدد بر راه حل های پیشنهادی خود، خواستار برگزاری انتخابات آزاد، رفع محدودیت از فعالیت احزاب سیاسی، ، انتشار مجدد روزنامه های توقیف شده، و آزادی زندانیان سیاسی شده و گفتند: "اکنون اکثریت مردم برای احقاق حقوق خود بدون هیچ گونه واهمه ای در میدان حضور دارند و خواست آنها نیز برگزاری انتخابات آزاد می باشد که متاسفانه گویا صدای اکثریت مردم شنیده نمی شود."

به گزارش سحام نیوز در پایان این دیدار این دو رهبر معترضان به نتایج انتخابات در ایران، از مردم خواسته اند تا در راهپیمایی روز ۲۲ بهمن شرکت کنند و "شنیدن صدای اکثریت مردم را تنها راهکار خروج از بحران" دانسته اند.

راهپیمایی روز ۲۲ بهمن همه ساله در ایران و همزمان با روزی که در آن انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید، در تهران و شهرستان ها برگزار می شود و طی ۱۰ روز منتهی به این روز یعنی از ۱۲ بهمن روز ورود آیت الله خمینی (بنیانگذار جمهوری اسلامی) به ایران تا روز ۲۲ بهمن جشن هایی موسوم به "بزرگداشت دهه فجر" در این کشور برگزار می شود.

۱۳۸۸ بهمن ۶, سه‌شنبه

دو راهکار ساده ، اما مهم و کارآمد برای سرنگونی رژیم در راهپیمایی 22 بهمن رژیم


دو راهکار ساده ، اما مهم و کارآمد برای سرنگونی رژیم در راهپیمایی 22 بهمن رژیم

خیلی راحت همه ما می توانیم به صورت امن در راهپیمایی 22 بهمن شرکت کنیم و در همین راهپیمایی ، این رژیم فاشیستی را ساقط کنیم .

راهکار شماره یک :(با فرض اینکه ساعت ده صبح احمدی نژاد می خواهد سخنرانیش را شروع کند و بسیجی ها شروع برای حمایت از احمدی نژاد شروع به شعار دادن خواهند کرد) در روز راهپیمایی راس ساعت ده، وقتی همه بسیجی ها ، گرم شعار دادن هستند ، ما فقط برای پنج دقیقه سکوت خواهیم کرد! سکوت ما، زیاد بودن تعداد ما را نشان خواهد داد.

نکته یک - سکوت ما باعث می شود که تعداد زیاد طرفداران خودمان را ببینیم ، در آن لحظه خواهیم دید که تعدادمان از طرفداران رژیم خیلی خیلی بیشتر است.

نکته دو- درطی این سکوت ، مزدوران و طرفداران رژیم نیز اعتماد به نفس خود را از دست خواهند داد، چون خواهند دید که تعدادشان خیلی کم است و همه کسانی که اطراف آنها هستند ، آزادیخواه هستند.

راس ساعت ده و پنج دقیقه ، همه ما ، شروع به شعار علیه رژیم ولایت فقیه خواهیم کرد. با توجه به اینکه ما اعتماد به نفس گرفته ایم و بسیجی ها اعتماد به نفسشان را از دست داده اند، ادامه کار خیلی راحت خواهد بود.

راهکار شماره دو: صرفا یک تظاهرات و شعار دادن ساده ما را به جایی نخواهد رسانید، چرا که رژیم با وقاحت تمام تظاهرات مردم را نادیده خواهد گرفت. چه باید کرد؟ طبیعی است در خیابان ماندن به مدت طولانی نیز برای همه ما عملی نیست چرا که نیاز به استراحت خواهیم داشت. لذاما باید منابع انسانی خودمان را مدیریت کنیم.

از روز بیست و دوم بهمن به بعد ، کسانی که عدد سمت راست شماره شناسنامه شان فردا است ،روزهای فردا در خیابان خواهند ماند و کسانی که شماره سمت راست شناسنامه شان زوج است روزهای زوج هفته را در خیابان خواهند ماند. زمان تغییر شیفت نیز ساعت دوازده هر روز می باشد.لازم به یادآوری است که اعتصاب ما بیست و چهار ساعته خواهد بود و تا پیروزی جنبش ادامه خواهد یافت.

هدف ما باید ماندن در خیابان و اعتصاب باشد.

نکته یک – من حدود یکسال پیش این طرح را در قالب یک انقلاب به نام خیزش ارایه کرده بودم ،اینجا را ببینید.

نکته دو : بی نیاز از یادآوری است که محل تظاهرات ما ، برای هر کسی در شهر محل اقامت خودش می باشد

معرفی طرحی برای سرنگونی رژیم زورمدار و غیر مردمی ولایت فقیه

http://

خیزش ایرانیان – جنبشی برای میل به مردم سالاری –انقلابی دوباره- اینبار بدون خشونت

Sunday, 30 August 2009

معرفی طرحی برای سرنگونی رژیم زورمدار و غیر مردمی ولایت فقیه

من قبل از بیست ودوم بهمن سال هشتاد وهفت ، پیشنهاد کردم که گروهی از روشنفکران و روزنامه نگاران و آزادی خواهان ایرانی یک گروه به عنوان هسته مرکزی مقاومت تشکیل دهند و با استفاده از راهپیمایی بیست ودوم بهمن ماه ، هدایت مردم را برای یک انقلاب بدون خونریزی علیع حکومت جمهوری اسلامی بدست گیرند. در آن زمان نیز یک سایت به عنوان خیزش بر پا کردم و با بسیاری از روشنفکران و آزادی خواهان صاحب نام در این رابطه مکاتبه کردم ، اما متاسفانه جواب اکثر آنها به این طرح و شرکت در آن منفی بود. برخی این موضوع را عنوان می کردند که این طرح خام است و مردم نیز از حکومت می ترسند و حاضر به عملی کردن و هزینه کردن برای آن نیستند و امکان برقراری ارتباط با توده مردم موجود نیست. از طرفی نیز نمی توان گروهی را پیدا کرد که بتوانند اعتماد مردم را جلب کنند.

اما با اتفاقات بعد از انتخابات ریاست جمهوری و کودتای احمدی نژاد ، مردم به شکلی گسترده به خیابان ها آمدند و نشان دادند که حاضر به پرداخت هزینه برای رسیدن به آزادی و دموکراسی هستند و چه قدر تشنه آزادی و دموکراسی هستند.

لذا مجددا این طرح را در اینجا معرفی می کنم

در زیر خلاصه ای از این طرح آورده شده است و از شما خواننده گرامی می خواهم که بزرگان صاحب نام را به تشکیل این شورا تشویق کنید.

معرفی شورای مرکزی خیزش:

ما مردم ایران ، فقط نیاز به یک رهبری قدرتمند و مورد اعتماد عامه -کاریزما-داریم ، تا بتوانیم متحد شده و جرات کنیم که به خیابان بیایم و رژیم ولایت فقیه را سرنگون کنیم.

اگر آن رهبر یک شخص باشد، به سبب اینکه سی سال پیش شخصی چون خمینی به مردم ایران خیانت کرد ، به شخص جدید ، اعتماد نخواهیم کرد. اما وقتی که رهبر ما شورایی یکصد نفره از برجسته ترین مبارزان آزادیخواه و مخالف رژیم باشد، مردم به راحتی اعتماد خواهند کرد.

هسته مرکزی خیزش ایرانیان متشکل از خوشنام ترین آزادیخواهان ایران از داخل و خارج کشوراست که دارای سوابقی روشن در مخالفت با رژیم جمهوری اسلامی و در عین ایران دوستی و استقلال از بیگانگان دارند و درنهایت اعتقاد و پایبندی کامل به حفظ حرمت انسانها و حقوق بشر و مردمسالاری دارند.

به دیگرسخن این شورا به هیچ حزب و سازمانی وابسته نخواهد بود و هیچ ساختار و جهتگیری حزبی و گروهی نخواهد داشت، وجه اشتراک ما احترام به حقوق بشر و مردمسالاری حقیقی، عدم توسل به خشونت و حفظ تمامیت ارضی ایران است. بر اساس این شیوه و مرامنامه اعضاء این ستاد از گروه های مختلف سیاسی گردهم خواهند آمد.

روش و شیوه انقلاب

همیشه رژیم ولایت فقیه ، دلیل مردمی بودن حکومتش را حضور و راه پیمایی میلیونی مردم ایران در بیست و دوم بهمن می داند . ما باید از همین راه پیمایی بیست و دوم بهمن ،علیه رژیم استفاده کنیم.

پاشنه آشیل این حکومت ، همین راهپیمایی هایی است که برای نشان دادن مردمی بودن خودش برگزار می کند.

ما برای براندازی حکومت ولایت فقیه ، می خواهیم از همین راه پیمایی روز قدس و یا بیست ودوم بهمن استفاده کنیم . رژیم جرات اینکه این راه پیمایی ها را ملغی کند را ندارد ، چرا که در صورت لغو راهپیمایی ، تجمع ما در اولین نمازجمعه بعد خواهد بود. از طرفی نمی تواند بگوید که فقط بسیجی ها در آن شرکت کنند.

حاکمان زورگوی کنونی ایران ، بهتر از من و تو به سست بودن پایه حکومتشان ، واقف هستند و خوب می دانند که این رژیم خونخوار با مشکلات عدیده بین المللی خارجی که دارد ، در قرن بیست و یکم در انتظار تلنگری است که فرو بریزد.

لذا خیلی راحت همه ما می توانیم در این راهپیمایی شرکت کنیم و در همین راهپیمایی ، این رژیم فاشیستی را ساقط کنیم . در روز راهپیمایی راس ساعت ده، وقتی همه بسیجی ها ، گرم شعار دادن هستند ، ما سکوت خواهیم کرد! سکوت ما، زیاد بودن تعداد ما را نشان خواهد داد.

سکوت ما باعث می شود که تعداد زیاد طرفداران خودمان را ببینیم ، در آن لحظه خواهیم دید که تعدادمان از طرفداران رژیمخیلی خیلی بیشتر است.

درطی این سکوت ، مزدوران و طرفداران رژیم نیز اعتماد به نفس خود را از دست خواهند داد، چون خواهند دید که تعدادشان خیلی کم است و همه کسانی که اطراف آنها هستند ، آزادیخواه هستند.

راس ساعت ده و پنج دقیقه ، همه ما ، شروع به شعار علیه رژیم ولایت فقیه خواهیم کرد.ما تا زمان واگذاری حکومت به شورای مرکزی خیزش ، در خیابان ها خواهیم ماند.این درخواست برای اعتصاب عمومی است در کل ایران.

طبیعی است که یک هفته ماندن در خیابان برای مردم عملی نیست ، لذا به صورت زیر تقسیم کارخواهیم کرد:

از روز بیست و دوم بهمن به بعد ، کسانی که عدد سمت راست شماره شناسنامه شان فردا است ،روزهای فردا در خیابان خواهند ماند و کسانی که شماره سمت راست شناسنامه شان زوج است روزهای زوج هفته را در خیابان خواهند ماند. زمان تغییر شیفت نیز ساعت دوازده هر روز می باشد.لازم به یادآوری است که اعتصاب ما بیست و چهار ساعته خواهد بود و تا پیروزی جنبش ادامه خواهد یافت.

با این روش ، ما تا هر موقع که لازم باشد می توانیم در خیابان باشیم.

بی نیاز از یادآوری است که محل تظاهرات ما ، برای هر کسی در شهر محل اقامت خودش می باشد.

نکات مهم :

یک - انقلاب ما ، انقلاب بدون خشونت است ، به هیچ وجه به خشونت علیه پاسداران و افراد وابسته به رژیم متوسل نخواهیم شد.

دو - با توجه به پیش زمینه هایی که شورای مرکزی خیزش در سطح بین المللی و داخلی به وجود خواهد آورد ، حکومت ولایت فقیه ، جرات توسل به خشونت را نخواهد داشت.

سه - لطفا در روز تظاهرات ، موبایل خود را به همراه داشته باشید.

چهار - هدف ما از این خیزیش ، کشتن کسی نیست ، خشونت را در همه ابعادش محکوم می کنیم. ما با تظاهرات بیست و دوم بهمن امسال فقط از خامنه ای و رژیم می خواهیم که حکومت را به شورای خیزش واگذار کنند و سردمداران رژیم نیز یک ساعت فرصت خواهند داشت که ایران را ترک کنند. در صورتی که خامنه ای و سردمداران رژیم ، حکومت را به صورت مسالمت آمیز ، واگذار کنند و از خشونت جلوگیری کنند ، شورا تعهد می کند که عفو عمومی اعلام نماید و آنها را مورد پیگری قرار ندهد .

پنج- هدف ما خشونت و توسط به خشونت نیست ، اما در صورتی که رژیم و یا بخشی از رژیم ، به خشونت متوسل شود ، سخترین مجازات ها ، بعد از استقرار نظام مردم سالاری در انتظار کل سردمداران رژیم خواهد بود.

شش- ما از ساعت ده ، فقط یک ساعت به خامنه ای و سردمداران رژیم فرصت خواهیم داد که ایران را ترک کنند ، در صورت ترک کردن و واگذاری مسالمت آمیز قدرت و حکومت ، شورای وزاریی که از قبل انتخاب شده اند ، اداره کشور را در دست خواهند گرفت .

ما ، مردم ایران ، تا زمانی که مطمین نشویم که حکومت ، به شورای خیزش واگذار شده است ، خیابانها را ترک نخواهیم کرد

هفت - شورای خیزش ، از طریق رادیو ، با مردم در ارتباط خواهد بود ، در صورتی که انتقال قدرت از طریق تلوزیون و رادیو (چه رادیو جمهوری اسلامی و چه رادیوی متعلق به جنبش ) اعلام شد ، مردم به خانه باز خواهند گشت .

هشت - شورای خیزش ، متعهد می شود که ظرف مدت شش ماه ، قانون اساسی جدید را به همه پرسی بگذارد ، و ظرف مدت یک سال نیز (از بیست دوم بهمن) ، حکومت را در همه ابعاد به خود مردم واگذار کند.

به عبارت دیگر ، ظرف مدت یکسال ، بایستی شکل سامانه مردم سالاری آینده ایران مشخص شود ، اعضا مجلس ، ریاست قوه مجریه ، اعضا و سامانه قوه عدلیه ، وشوراهای شهر و روستا و شهرداران ، همه توسط خود مردم انتخاب شده باشند و کاران شروع شده باشد.

نه - یک تصمیم غلط در سطح حکومت ، حتی اگر بدون نیت بدی نیز بوده باشد ، می تواند ضرر های وحشتناکی به همراه داشته باشد.

یک تصمیم غلط احمدی نژاد در سال گذشته ، برای تبدیل ذخیره ارزی ار دلار به یورو ، بیش از چهار میلیارد دلار (چهل هزار میلیارد ریال!!)خسارت برای مردم ایران به بار آورد !! هر لحظه ای که این حاکمان فاسد بر سر کار هستند ، ما مردم ایران میلیارد ها ضرر می کنیم ، لذا مهم نیست که چه مقدار از پول ایران با خود می خواهند خارج کنند ، فقط برای ما مهم این است که اینها از کشور ما خارج شوند و اجازه دهند ایرانیان وطن پرست و معتقد به دمکراسی ، بر سر کار بیایند .

ما قصدمان این نیست که خامنه ای را بخواهیم بکشیم ، (هر چند که می دانیم مجازات جنایات اینها ، خیلی بیشتر از اینها است) ، ما فقط می خواهیم که اینها کشور ما را ترک کنند و این جا بروند ، بیش از این به ما ضرر نزنند! اگر پول می خواهند هر چقدر می توانند بردارند و بروند ! آیا بیش از یک میلیارد دلار پول نقد می توانند با خود ببرند ؟! اشکال ندارد ، یک میلیادر دلار پول با خود ببرند ، فقط این کشور را بدون خونریزی و جنگ به مردم و نمایندگان مردم تحویل دهند ، چرا که هر روز که اینها بر سر کار هستند بیش از چند میلیارد دلار به اقتصاد این کشور ضرر می خورد.

مرامنامه خیزش ٨٧

١- این جنبش ، برای تغییر نظام حکومتی حاکم بر ایران از رژیم غیر مردمی جمهوری اسلامی ، به رژیمی مردم سالار است.

هدف ما فقط تغییر رژیم و استقرار دمکراسی و تعیین قانون اساسی جدید برای ایران مبتنی بر حقوق بشر است .

٢- مرامنامه خیزش ٨٧ سه نکته مهم است :

اول ) تمامیت ارضی ایران و حفظ یکپارچگی سیاسی

ما به حقوق تمامی اقوام اعم از کرد و لر و عرب و بلوچ و ترکمن ، احترام می گذاریم ، تمامی اقوام و اقلیت های مذهبی و نژادی ، بایستی از حقوق مساوی با اقوام دیگر برخوردار باشند ، امکانات کشور ، بایستی به مساوات بین اقوام مختلف تقسیم شود. حق اداره منطقه و خودمختاری نسبی ، برای تمامی اقوام بایستی محفوظ باشد. جنبش خیزش به شدت از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور دفاع خواهد کرد.

دوم ) عدم توسل به خشونت :

ما ، خشونت را به عنوان راهکار برای تغییر رژیم به رسمیت نمی شناسیم . شورای مرکزی خیزش ، توسل به خشونت را ممنوع و خلاف منافع عامه مردم می داند . بعد از تغییر رژیم ، تصمیم در مورد سران رژیم جمهوری اسلامی به عهده دادگاه عادل و صالحه خواهد بود.

شورای مرکزی خیزش ، راهکار عفو عمومی را به عنوان روشی برای شروع مجدد زندگی در ایران مد نظر خواهد داشت.

سوم ) شالوده و بنیان حرکت جنبش بر اساس حقوق بشر خواهد بود .

شورای مرکزی خیزش ، اعلامیه جهانی حقوق بشر را به عنوان دستاوردی جهانی ، چارچوب تصمیم گیری خود در همه موارد می داند. شورای مرکزی خیزش ، به عنوان نماینده مردم ایران ، خود را تعهد می کند که هر گونه قانون گذاری و تصویب قوانین تا زمان تصویب قانون اساسی جدید توسط مردم ایران ، در چارچوب حقوق بشر باشد.

همینطور تصمیم گیری ، سیاست گذاری و رفتار اعضا شورای مرکزی خیزش و حامیان خیزش ، بر اساس حقوق بشر خواهد بود .

٣- پذیرش اعضا برای شورای مرکزی جدید ، صرفا بر اساس بررسی سابقه سیاسی کاندیدا و تطبیق رفتار گذشته او با موازین سه گانه مرامنامه یاد شده ، صورت خواهد پذیرفت.

٤- جنبش خیزش ، خود را بالاتر از یک حزب سیاسی می داند و به دلیل اینکه شامل طیف وسیعی از گروه های سیاسی می شود، خود را نماینده مردم ایران می داند .

از تمامی گروه ها و احزاب سیاسی جدید ، که مرامنامه و مانیفست آنان با مرامنامه سه گانه فوق هماهنگی دارد ، تقاضا می کنیم که با ما برای پیوستن به این جنبش ، تماس بگیرند. تمامی احزاب سیاسی معتقد به مردم سالاری ، می توانند و شایسته است که در شورای مرکزی خیزش ، نماینده داشته باشند.

٥-حامیان خیزش ، خود را معتقد به برابری حقوق زن و مرد در همه عرصه ها می دانند.

٦- حامیان خیزش ، ایران را متعلق به همه ایرانیان از هر نژاد و هر مذهب و دینی می دانند.

٧-اصل جدایی دین از سیاست ، یک اصل غیر قابل تغییر در این جنبش است و حامیان خیزش، ضمن احترام به اعتقادات همه ایرانیان اعم از مسلمان و غیر مسلمان ، خود را موظف به برپایی حکومتی غیر دینی می دانند

.blogspot.com/2009/08/blog-post_1795.html

۱۳۸۸ بهمن ۵, دوشنبه

خواهی نشوی رسوا …. هم رنگ جماعت شو

داشتم به آخرین دیکتاتورعزیز رومانی، حضرت آقای نيکلای چائوشسکو فکر میکردم، به فکرم رسید برای فتح تظاهرات 22 بهمن بدون دعوا و زد و خورد، بهترین راه استفاده از پلاکارد وتی شرت و پرچم دولتی ها و عکس عزیز نظر کرده مان، مموتی و علی جون جونی است. وقتی حسابی همه جمع شدیم صبر میکنیم مموتی شروع به حرف کنه … بازم صبر می کنیم تا خس و خاشاک و بزغاله و گوسفند گفتمش رو شروع کنه ….بقیشو دیگه همه میدونند….(سعی بشه دسته پلاکارد ها کلفت باشه که خوب عمل کنه)

برای دیدن تشویقهای نيکلای چائوشسکو لحظاتی قبل از کله پا شدنش به اینجا مراجعه کرده و ببینید برای کله پا کردن مموتی باید از جان و دل تشویقش کرد …

الگوبرداری اسلام از نماز زرتشتیان

الگوبرداری اسلام از نماز زرتشتیان

واژه‌ی نماز، از کلمه‌ی پهلوی نماک گرفته شده است.

از آنجائیکه ایرانیان با این نوع از عبادت آشنائی داشتند؛ بجای کلمه‌ی عربی صلات، از همان کلمه‌ای استفاده کردند که در فرهنگ دینی خودشان وجود داشت.

اما همین نماز در اسلام شباهتهای عجیبی به نماز زرتشتیان دارد.

محمد ابن عبدالله، دین زرتشتیت را به رسمیت نمی‌شناسد، پیروان این دین را مجوسیان می‌نامد و همچنین بیان مینماید که نماز، هدیه‌ای از سوی الله، برای مسلمانان است؛ پس این تشابه نماز دو دین نمی‌تواند بی‌دلیل باشد.

بی‌گمان یکی از این دو، از دیگری اقتباس نموده است.

اما این اقتباس، بدون شک از جانب دین قدیمی‌تر نیست.

آنچه مسلم است، ادیان مهر پرستی، که زرتشتیت نیز امتداد همین دینهاست؛ دارای قدمتی بسیار بیشتر از سایر ادیان سامی(یهودیت و مسیحیت) است.

پس با قاطعیت می‌توان گفت که اسلام از این دین اقتباس نموده است.

اما چه کسی می‌تواند آموزگار محمد ابن عبدالله در این زمینه باشد؟

با نگاهی به یاران محمد در ابتدای اسلام، نامی که برای همگان خیلی آشناست؛

سلمان فارسی می‌باشد.

نام واقعی او روزبه است، او ظاهراَ از زاهدان منطقه‌ی اصفهان بود و به سبب عقیده‌‍‌ی خاصی که داشت از کشورش می‌گرزید. او در ابتدا به دین مسیحیت می‌گرود و بعنوان برده به سرزمین حجاز برده می‌شود که در آنجا با آوردن اسلام از سوی محمد آزاد می‌گردد و محمد هم نام او را از روزبه، به سلمان تغییر می‌دهد.

از آنجائیکه او شخصیتی عارف‌گونه بود، بسیار مورد احترام محمد ابن عبدالله قرار داشت؛ و بارها پیامبر اسلام از دین سابق او از وی می‌پرسد.

پس به احتمال فراوان، محمد ابن عبدالله، با شناختی که از آداب دین سابق او بدست آورده است؛ نماز را جالب می‌بیند، تا اینکه روزی بیان می‎‌نماید که من دیشب با سوار شدن بر براق(خر بالدار) به آسمانها و نزد الله رفتم و در ملاقاتی که با او داشتم، الله نماز را بر مسلمانان واجب نمود.

او بیان می‌نماید که الله در ابتدا بر شما پنجاه بار نماز خواندن را در شبانه‌روز واجب نمود که با تذکر موسی بسوی او بازگشتم و از او درخواست کمتر شدن دفعات این نماز را نمودم، تا اینکه الله آنرا از پنجاه بار، به پنج بار تخفیف داد.

اما کیفیت نماز زرتشتیان:

زرتشتیان نماز را در پنج وقت می خوانند:

وقت اول را هاون‌گاه می‌نامند که از بر آمدن خورشد تا نیمروز است.
وقت دوم را ریپت وینگاه می‌نامند که تا حدودا قرار گرفتن خورشید در زاویه ی 45 درجه است .
وقت سوم را اوزرینگاه می‌نامند که تا پیدا شدن ستاره است .
وقت چهارم را آیویسروتریمگاه می‌نامند که تا نیمه شب است .
وقت پنجم را اوشهینگاه می‌نامند , که تا پیش از طلوع آفتاب است .
پایان وقت هر نماز ابتدای نماز بعدیست.
شرایط نماز نیز تاحدودی مانند اسلام است؛ پاک بودن تن از هرگونه پلیدی, پوشیدن لباس سفید و پاک بودن مکان نماز.

همچنین سن واجب شدن نماز پانزده سال می‌باشد.
طریقه‌ی وضو نیز تاحدودی مانند مسلمانان است و شامل شستن دست تا مچ و صورت را تا بناگوش و شستن پا می‌باشد.
اگر هم آب نباشد، سه بار دستها را به خاک پاک میزنند و به صورت و پشت دست میکشند؛ مانند تیمم در اسلام است.
اما تفاوتشان با مسلمانان این است که برای نماز خواندن، جهت خاصی را در نظر نمی‌گیرند و به طرفی که روشنائی بیشتری باشد، نماز می‌خوانند.
بنابراین؛ همانگونه که ملاحظه میشود، نماز زرتشتیان بطور باورنکردنی مانند اسلام است.


برای آگاهی از سایر اقتباسات اسلام از ادیان ایران باستان اینجا را کلیک کنید.

۱۳۸۸ بهمن ۴, یکشنبه

پیشنهاد برای جنبش سبزدر22لهمن1388

پیشنهاد برای جنبش سبز:اگربه امید خدا درروز22بهمن موفق شدیم یک کاربزرگ انجام دهیم مبادادوباره ولش کنیم تا مثلا چهرشنبه سوری بلکه درهمانروز وعده فرداش روبزاریم.نباید به دشمن درحال زوال فرصت تفویت قواداد.دیگربس است استمرارحرکت جنبشی جنبش به صورت فیزیکی در خیابان هم مردم را راسخ وهم دشمن را فرسوده خواهد کرد.برنامه ها رابرای چند روز ازهم اکنون تنظیم کنیم.
گر مردرهی میان خون بایدرفت............ازپای فتاده سرنگون بایدرفت

حکومتی که به فرزندان خود رحم نکرد (سیاست بی پدر و مادر) ۲ (تحلیل)

شنبه 3 بهمن ماه سال 1388 ساعت 05:25 AM

صادق قطب‌زاده از جمله افرادی بود که همچون ابوالحسن بنی صدر و ابراهیم یزدی در سال ۱۳۵۷ در پاریس به آیت الله خمینی پیوسته بود و با هواپیمای حامل وی به تهران آمد. پس از پیروزی انقلاب به منصب‌های حساسی همچون وزارت امور خارجه و پیش از آن هم یک دوره مدیر عامل سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران دست یافت. صادق قطب‌زاده عضو شورای انقلاب بود و در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۵۸ حدود ۰٫۲۵ درصد آرا را به دست آورد.

قطب‌زاده در تاریخ ۱۳۶۱/۱/۱۷ به اتهام توطئه نظامی برای براندازی جمهوری اسلامی بازداشت شد و در ادامه آن از آیت‌الله شریعتمداری به عنوان کسی که قرار بود پس از این کودتا آن را تأیید کند نیز سلب صلاحیت مرجعیت شد. صادق قطب زاده در ۱۵ سپتامبر ۱۹۸۲ (شهریور ۱۳۶۱) در تهران اعدام شد.

ماجرای اسرارآمیز یک رجل سیاسی

این روزها دیگر کمتر کسی نام «صادق قطب زاده» را بیاد می آورد. اما او بدون شک یکی از تأثیرگذارترین رجال سیاسی متأخّـر بوده است. درست ۲۷ سال از اعدام او می گذرد. اما گرد و غبار زمان، همچنان نتوانسته ماجرای سراسر رمز و راز او را محو کند. تا آنجا که فردی از نسل بعد از انقلاب (همچون من) را به واکنش وا داشته. قصد آن دارم که در آینده مطلبی بسیط در مورد داستان شگفت انگیز قطب زاده، ارائه کنم.

می گویند متولد زمستان ۱۳۱۵ بوده است. در دارالفنون تحصیلات مقدماتی را به آخر رسانده. خیلی زود به اپوزیسیون حکومت پهلوی بدل گشته. به سلک مصدّقــیون در آمده و بارها صابون زندان به تنش خورده. ناچار در اواخر دههء سی به امریکا مهاجرت می کند و رهبری انجمن اسلامی دانشجویان را بر عهده می گیرد.

در جشنی که حکومت پهلوی در واشنگتن ترتیب داده، قطب زاده بر گوش سفیر ایران «اردشیر زاهدی» سیلی می زند و از امریکا دیپورت می شود. مدت ها سرگردان دنیا بود تا بالاخره در کانادا رحل اقامت می گزیند. حالا دیگر او یک انقلابی واقعی شده بود.

ساواک برایش تروریست اجیر می کند تا او را در پاریس بکشد (درست مانند اقدامی که حکومت بعدی در مورد شاپور بختیار کرد) اما او جان بدر می برد. بعدها محمّد رضا شاه پهلوی در آخرین مصاحبهء زندگیش که درست چند روز پیش از مرگش با دیوید فراست خبرنگار شبکه ا.بی.سی.نیوز انجام داد، چنین گفت: «من باور نمی کنم همهء این کارها را خمینی به تنهایی انجام داده باشد. او حتی نمى داند پروتئین چیست! او مشاورینی دارد. به عنوان مثال همهء ما دو نفر از آنها را به خوبی مى شناسیم: ابراهیم یزدی و صادق قطب زاده. قطب زاده دانشجوی بی استعدادی بود که از دانشگاه اخراج شد. گروهی او را عامل سـیــا و گروهی دیگر او را عامل کا.گ.ب می دانند.»

بعد از اتفاقات خرداد ۱۳۴۲ به کمک آیت الله خمینی می شتابد. سپس به لبنان می آید و در زمرهء هواداران امام موسی صدر به فعالیت می پردازد.

نکتهء جالب آنکه: در همان زمان قطب زاده با سرویس امنیتی دولت معمّر قذافی در لیبی همکار می کند. این همان سرویس اطلاعاتی ست که درست پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، امام موسی صدر (استاد معنوی قطب زاده) را می رباید و تا همین امروز هم خبری از او در دست نیست. بعد از پیروزی انقلاب، قطب زاده برای آزادی امام موسی صدر تلاش فراوان می کند اما بخش عمدهء آن تلاش ها هرگز بر ما فاش نشد.

آقای سید روح الله ساکن نجف است. قطب زاده مدام با چمدان های مملوّ از دلار به دیدن آیت الله می رود. کسی نمی داند قطب زاده این پول ها را از کجا می آورد. هزینه های مبارزه از این راه تأمین می شود. «سید مصطفی خمینی» به این پول ها اعتراض می کند. حتی در یکی از دیدارها، با قطب زاده درگیری فیزیکی پیدا می کند. اما آیت الله خمینی، جانب قطب زاده را می گیرد، حتی بر سر دو پسر خود فریاد می زند که : « صادق، بیش از شما فرزند من است.» این مسأله سبب ساز کینهء عمیق فرزندان آیت الله خمینی نسبت به قطب زاده می گردد.

در خلال اجلاس گوادالوپ که در مکزیک برگزار می شود، رهبران کشورهای غربی به دور هم گرد می آیند و تصمیم می گیرند که دست از حمایت رژیم پهلوی بردارند اما در عوض حکومت برآمده از انقلاب را برسمیت بشناسند. صادق قطب زاده به نمایندگی از کمپین آقای خمینی در این اجلاس شرکت می کند و با نبوغ خود، از دولت های غربی امتیازات زیادی به نفع انقلابیون می گیرد.

در دورهء اقامت در پاریس هم، آیت الله بدون مشورت با قطب زاده و ابراهیم یزدی حتی آب هم نمی خورد. در پرواز انقلاب به تاریخ ۱۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ ، قطب زاده تنها کسی ست که اجازه می یابد در طول سفر پر التهاب، در کنار آیت الله خمینی بنشیند. حتی زمانی که خبرنگاری از احساس آیت الله می پرسد که بعد از پانزده سال قدم بر خاک میهن می نهد، آیت الله خمینی جواب غیر مسؤلانهء «هیچی» را می دهد که قطب زاده در مقام مترجم، با دستپاچگی سعی در رفع و رجوع این جواب نابخردانه می کند. اما این موضوع از چشمان تیزبین رسانه ها مخفی نمی ماند.

آیت الله خمینی همواره معتقد بود که مهمترین رکن هر حکومت، رادیو و تلویریون آنست. به همین دلیل قطب زاده که بیشترین وثوق را او به دارد، بر مسند ریاست ادارهء رادیو تلویزیون انقلاب می گمارد. نظرات ضدّ و نقیضی در مورد عملکرد او در این سمت وجود دارد. اما گروه های تندرو و متعصب مذهبی، برنامه های تلویزیون قطب زاده را مخرب تر از برنامه های تلویزیون طاغوت می دانند. لذا چندین بار شکایت نزد امام شان می برند.

به نظر می رسد که قطب زاده رابطهء چندان خوبی با مهندس مهدی بازرگان و دولت موقت او نداشت. لذا عباس امیرانتظام چندین بار از تبلیغات غیرمسؤلانهء تلویزیون تحت امر قطب زاده علیه دولت موقت، گله می کند.

در روز 13 آبان ماه 1358 دانشجویان موسوم به پیرو خط امام، سفارت امریکا را به اشغال خود در می آورند. بحران جهانی بالا می گیرد. ایران کانون توجه دنیا مى گردد. در آن زمان ابوالحسن بنی صدر، سرپرستی وزارت امور خارجه را بر عهده دارد. بنی صدر در این باره چنین میگوید : «من قطب زاده را در فرودگاه دیدم. به او گفتم: بالاخره کار خودت را کردی؟ جواب داد: من کاری نکردم. به او گفتم این گندی ست که خودت زدی، خودت هم جمعش کن. و به این ترتیب پست وزارت امور خارجه را به او محول کردم.» پرسش در اینجاست که: چرا دکتر بنی صدر، قطب زاده را عامل این اتفاقات می داند؟ تردیدی نیست که قطب زاده برای آزادی گروگان ها و استرداد شاه، تلاش زیادی انجام داد.

در آن روز ها قطب زاده، سرشناس ترین فرد ایرانی به شمار می آید. روزی نیست که در رسانه های بین المللی ظاهر نشود و در مورد بحران پیش آمده به مصاحبه نپردازد. مقامات امریکایی هم حساب خاصی روی قطب زاده باز کرده اند. چون مى دانند که او علاوه بر وزیر امور خارجه، پسر معنوی امام نیز هست. قطب زاده با هماهنگی آیت اللّه خمینی، ملاقات های محرمانهء زیادی با مقامات امریکایی دارد. بعد ها مقامات جمهوری اسلامی، همین گفتگوها را سند خیانت قطب زاده معرفی کردند.

در همین روزها یعنی در آذر ماه سال 1358، موسم اولین دورهء انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران فرا رسیده. دو رقیب قدیمی یعنی قطب زاده و بنی صدر باز در مقابل هم صف آرایی می کنند. قطب زاده برای کمپین انتخاباتی، خرج فراون می کند. اما بنی صدر به لطف سخنرانی های پر شوری که در دانشگاه صنعتی ایراد کرده، وضعیت بهتری دارد. در این ایام هنوز مردم ایدئولوژی را بر پول ترجیح مى دهند. لذا قطب زاده شکست سختی از رقیب مى خورد.

بعد از شکست در انتخابات، آرام آرام خورشید اقبال قطب زاده رو به افول می گذارد. روز های سخت او فرا می رسد. وقتی که می بیند در نظام جمهوری اسلامی، تازه واردینی که کوچک ترین نقشی در پیروزی انقلاب نداشته اند، قدرت را قبضه کرده اند، خونش به جوش می آید. سر ناسازگاری با مسئولین می گذارد. در رأس همهء آنها به حزب جمهوری اسلامی که آیت اللّه بهشتی یکّه تاز آن است، حمله می کند.

حزب جمهوری اسلامی در حال به دست گرفتن کامل قدرت و پاکسازی حکومت است. بسیاری پاکسازی های اول انقلاب را به بهشتی نسبت می دهند. هر آن کس که با این حزب یا اصل ولایت فقیه مخالف است، به تیر غیب گرفتار می آید. از آیت اللّه طالقانی تا مطهری ، قرنی ، مفتّح ، … همه به دست این فرقه حذف می شوند.

گفتگو های تلفنی قطب زاده شنود می شوند. قطب زاده توسط قدوسی (دادستان کلّ انقلاب) دستگیر می شود. انقلاب از مسیر خود خارج شده. همهء کسانی که روزی دل خوشی از قطب زاده نداشتند (مثل بازرگان ، بنی صدر ، دکتر سامی و …) به حمایت از او بر می خیزند. چون به خوبی واقفند که انقلاب به کجا می رود. به خاطر تلاش این افراد و مقالات فراوان که در روزنامه ها چاپ مى کنند، حکومت ناگزیر به آزادی قطب زاده می شود. اما این تازه آغاز ماجراست.

مدّتی مى گذرد. ناگهان در روز 17 فروردین ماه سال 1361 خبر دستگیری قطب زاده به جرم کودتا علیه جمهوری اسلامی و ترور آقای خمینی، دنیا را به حیرت وا مى دارد. این دیگر جرمی نیست که بشود از آن به آسانی گذشت. اعلام می شود که کودتاگران با دفن مقدار زیادی مواد منفجره در اطراف منزل آیت اللّه خمینی در جماران، قصد توطئه به جان ایشان را داشته اند.

نورالدّین کیانوری (دبیر کل حزب تودهء ایران) در این رابطه می گوید: «ما از قصد توطئهء قطب زاده آگاه شدیم. لذا دو نفر از افسران حزب (سرهنگ عطاریان و سرهنگ کبیری) را در ستاد کودتا نفوذ دادیم. اخبار را به صورت منظّم به خامنه اى و رفسنجانى می رساندیم. تا درست در حالی که تنها چند ساعت به شروع کودتا مانده بود، قطب زاده را دستگیر کردیم.» جالب اینجاست که وزیر اطلاعات نه تنها از آن دو افسر (عطاریان و کبیری) تشکّر نمى کند، که بلافاصله هر دوی آنها را اعدام مى کند!

سید احمد خمینی در زندان به ملاقات قطب زاده می رود و از او می خواهد که استغفار نامه ای که از قبل تنظیم شده را امضاء کرده و از آقای خمینی طلب مغفرت کند. قطب زاده بر می آشوبد و می گوید : کسی که باید عذر خواهی کند، خود خمینی ست نه من.

بالاخره قطب زاده بر روی صفحهء تلویزیون ظاهر می شود و اعتراف میکند. اما مهم ترین نکته این که نامی از آیت اللّه «سید کاظم شریعتمداری» به میان می آورد که همین مسأله موجب نابودی این مرجع تشیع مى گردد. بسیاری بر این باور هستند که آقای خمینی با این عمل مرجع اعلاء زمان خود را از دور خارج ساخت تا خود به تنهایی در قدرت بماند. فراموش نکنیم که آیت اللّه شریعتمداری در سال 1342 درجهء مرجعیّت را به آقای خمینی اعطاء کرد تا جان او را در برابر حکومت وقت نجات دهد. اما بعدها خود قربانی این تصمیم شد.

این معما زمانی پیچیده تر مى شود که خاطرات آیت اللّه حسینعلى منتظری را در همین رابطه مى خوانیم : «وقتی که آقای قطب زاده را بازداشت کردند، ما شنیدیم که ایشان سوء قصدی راجع به مرحوم امام داشته و در چاهی نزدیک محل سکونت ایشان موادی کار گذاشته اند که کشف شده و آقای شریعتمداری هم از این موضوع اطلاع داشته اند.

روزی آقای احمد آقا در قم به منزل ما آمد و در حالی که آقای حاج سید هادی نیز حضور داشت، با نحوهء تهدید آمیز گفت: امشب قطب زاده در تلویزیون مطالبی را راجع به آقای شریعتمداری می گوید. شما مواظب باشید حرفی نزنید و چیزی نگویید! بعد شب، مصاحبهء آقای قطب زاده از تلویزیون پخش شد و در این راستا بود که به سراغ آقای شریعتمداری رفتند، و من از صحّت و سقم قضایا بی اطّلاع بوده و هستم. بعداً شنیدم آقای حاج احمد آقا در زندان سراغ قطب زاده رفته و به او گفته است: شما مصلحتاً این مطالب را بگویید و اقرار کنید و بعد امام شما را عفو می کنند. اما بالاخره او را اعدام کردند. و باز بعدها از طریق موثقی شنیدم که جریان ریختن مواد منفجره در چاه نزدیک محل سکونت مرحوم امام، به کلّی جعلی ست و واقعیت نداشته است و منظور، فقط پرونده سازی برای مرحوم شریعتمداری بوده است.»

روزنامه های آن روز برای تأکید بر فساد اخلاقی قطب زاده، نوشتند: قطب زاده در حالی که با معشوقهء فرنگی خود در منزلش بود، دستگیر شد.

در واقع این دختر، نامزد قطب زاده بود. نامش «کرول جروم» ، اهل کشور کانادا و خبرنگار شبکه سی بی سی بود. او بعدها کتابی در مورد قطب زاده نوشت به نام “مردی در آینه”. خودش چنین می گوید: «صادق می دانست که به سراغش خواهند آمد. به او گفتم: من و دوستانم تو را از کشور خارج خواهیم کرد. اما او جواب داد: نه. این انقلاب کابوسی بود که من برای این ملت رقم زدم. من مقصر هستم. می مانم و با سرنوشتم روبرو می شوم. وقتی که سوار ماشین شد که برود، هرگز نمیدانستم که دیگر او را نخواهم دید. باور نمی کردم که آقای خمینی پسر خود را خواهد کشت.»

مى گویند یکى از کسانى که در رابطهء با این کودتا دستگیر و زندانى مى شود، شخصى است که قطب زاده او را پیر و مرشد خود مى دانست. حتى اعتقاد داشت که این شخص داراى کرامت است و ضمیر افراد را مى خواند. گویا ایشان بنا داشته اند با اصول تصوف و طریقت لاهوتى، راه اصلاح دنیا را فراهم سازند. کسى به نگارنده گفت: «شخصى در گروه قطب زاده نفوذ مى کند، اما چون هرگز استاد قطب زاده او را ندیده بود تا با قدرت ماورائی خود، به ذاتش پى ببرد، لذا طرح آنها عقیم ماند و همگى قربانى این دسیسه شدند.» الله اعلم !

محمد محمدى رى شهرى (اولین وزیر اطلاعات جمهورى اسلامى) در این باره میگوید : قطب زاده براى کودتا یک سال و نیم فعالیت کرده بود و پس از دستگیرى اعلام کرده که «آماده ام حرف هایم را در مصاحبهء تلویزیونى بگویم اما به شرط اینکه مرا فوراً یا اعدام کنید یا عفوم کنید.»

قطب زاده فوراً اعدام یا عفو نشد. او پنج ماه در زندان اوین (به زندانبانی اسداللّه لاجوردی) روز های پر محنتی را سپری کرد. دادگاه او در مرداد همان سال تشکیل شد و بعد از 20 روز محاکمه، سرانجام در سحرگاه روز بیست و چهارم شهریور ماه سال 1361 به جوخهء اعدام سپرده شد.

گروهی بر این باورند که او هرگز اعدام نشد. بلکه جایی در همین نزدیکی مخفی شده. به هر روى کتاب فرزند خوش قد و بالاى انقلاب اسلامى این گونه بسته شد و باز یک انقلاب دیگر، یک فرزند دیگر را طعمهء خویش ساخت. داستان صادق قطب زاده یکی از معما های چند دههء اخیر به شمار می رود. گروهی او را به سان فرشته ای پاک و منزّه مى دانند و گروه دیگر او را ابلیسی تمام عیار می شمرند. او هر چه که بود، قسمتی انکار نشدنی از تاریخ معاصر ما بود.

میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل
تهران – چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۸۸ خورشیدى


۱۳۸۸ بهمن ۲, جمعه

22بهمن سبز روزسقوط معاویه زمان

روز22بهمن روزآزادی وطن واندیشه وبیان و....درمیدان ندای آزادی(آزادی سابق)جشن میگیریم.
22بهمن سبز روزسقوط معاویه زمان

ما همان خس و خاشاکیم. از فرش به عرش رسیده‌ایم. کارتان تمام است آقایان. مملکت را رها کنید


۱۳۸۸ بهمن ۱, پنجشنبه

پاسخ اطاعت به دروغ پردازی های بعد از مناظره

"فیلم تایید انتخابات ازقول اطاعت تقلبی بود!"

آنگونه كه من شنیدم در تاریخ 27/10/88 سیمای جمهوری اسلامی تحت عنوان تبلیغ برنامه رو به فردا جمله ای از صحبت های اینجانب را گزینش و پخش كرد (كه من انتخابات را تایید و در مصاحبه ای آن را بیان كرده ام) این در حالی است كه این جمله مربوط به انتخابات سال 1384 (ریاست جمهوری نهم) بود و نه انتخابات خرداد 1388. انتشار این دروغ عملی غیر اخلاقی، قبیح و دور از شان آن رسانه است

پاسخ اطاعت به دروغ پردازی های بعد از مناظره: آقای ضرغامی با وجدان تان خلوت كنید!

در پی مناظره تلویزیونی جواد اطاعت و علیرضا زاكانی در برنامه روبه فردا ، برنامه های تلویزیونی متعددی علیه اطاعت پخش شد و برخی مسوولان اظهارات او را غیر واقعی نامیدند.

از این رو ، اطاعت نیز با انتشار نامه سرگشاده ای خطاب به رئیس صدا و سیما از وی خواست اگر به قیامتی معتقد است با وجدان خودش خلوت كند و جلوی این دروغ پردازی ها در رسانه ملی را بگیرد.

متن كامل نامه اطاعت به نقل از سایت شخصی وی در زیر می آید:

بسمه تعالی
جناب آقای مهندس ضرغامی
رئیس محترم صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران

با سلام، همانگونه كه مستحضرید اینجانب در روز پنج شنبه مورخه 24/10/88 به دعوت برنامه رو به فردا (شبكه 3) در گفتگویی با حضور آقای دكتر زاكانی پیرامون مسائل اخیر در صدا و سیما حضور یافتم.

در این برنامه حدود چهل دقیقه (كمتر یا بیشتر) به ایراد مطالبی پرداختم، از این مطالب یك مثال در مورد افتتاح طرح نیمه تمام قطار اصفهان-شیراز زدم و در پاسخ به سوال مجری محترم در خصوص تایید و رد صلاحیت در انتخابات مجلس هفتم و همچنین عملكرد عمرانی دولت در شهرستان داراب حدود كمتر از دو دقیقه پاسخی ارائه دادم (5 درصد زمان گفتگوی اینجانب).

این در حالی است كه صدا و سیمای استان فارس در ساعات پر بیننده در پاسخ به آن دو دقیقه، مطالب سراسر كذب، انحرافی، بی ارتباط با مطالب مطرح شده اینجانب را در موارد مختلف و متعددی ضبط و پخش نمود.

حال اگر می خواهید بر خلاف مطالب مطرح شده در روزنامه جام جم (26/10/88) كه مربوط به سازمان تحت مدیریت جنابعالی است در خصوص علت عدم حضور اصلاح طلبان بدانید چرا اصلاح طلبان به صدا و سیما نمی آیند و چرا اعلام كردم با اكراه به این برنامه آمدم و چرا بخش عظیمی از ملت ایران به جای مراجعه به صدا و سیمای جمهوری اسلامی به رسانه های خارجی چون بی بی سی، رادیو فردا و صدای آمریكا و... مراجعه می كنند، واقعا اگر میخواهید ازاجرای عدالت در این رسانه كه از پول بیت المال تغذیه می كند اطلاع بیشتری پیدا كنید، مطالب ذیل را مطالعه و جدا برای ترمیم عدم اعتماد مردم به آن رسانه، گزارشی از این مطالب كه مستندات آن خوشبختانه در صدا و سیما موجود است برای تنویر افكار عمومی پخش نمایید تا تكلیف صداقت و سلامت نفس با دروغ، هیاهو و مطالب خلاف واقع روشن شود و اینجانب به عنوان ذینفع و ملت ایران بدانیم كه هنوز هم می توان به آن رسانه اعتماد كرد، مطالب آنرا شنید و بدان امید داشت.

*الف- قبل از گزارش عملكرد صدا و سیمای فارس لازم به ذكر است آنگونه كه من شنیدم در تاریخ 27/10/88 سیمای جمهوری اسلامی تحت عنوان تبلیغ برنامه رو به فردا جمله ای از صحبت های اینجانب را گزینش و پخش كرد (كه من انتخابات را تایید و در مصاحبه ای آن را بیان كرده ام) این در حالی است كه این جمله مربوط به انتخابات سال 1384 (ریاست جمهوری نهم) بود و نه انتخابات خرداد 1388. انتشار این دروغ عملی غیر اخلاقی، قبیح و دور از شان آن رسانه است. (به مطالب پخش شده از سیمای جمهوری اسلامی در روز 27/10/88 مراجعه فرمایید).

*ب- در مورد قطار اصفهان- شیراز اشاره كردم كه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دهم (خرداد 88) این طرح بصورت ناتمام افتتاح شد. ریل های راه آهن در مبادی ورودی به شهر شیراز بجای ساختن پل، از طریق پر كردن رودخانه با خاك به ایستگاه ناتمام شیراز متصل گردید و فقط از این ایستگاه بصورت نمایشی تعدادی مسافر را بمنظور شركت در مراسم ارتحال امام سوار نمودند و صدا و سیما نیز در آن زمان گزارشی از این افتتاحیه را پخش نمود. پس از آن یك قطار باری از ریل خارج و بطور كلی حمل مسافر و یا بار از ایستگاه شیراز متوقف گردید.

در حالی این واقعیت تلخ را مطرح كردم كه آقای رضازاده استاندار سابق فارس با مغلطه كاری و طرح مطالب كذب، گزارش مفصلی از صدا و سیمای فارس را به مردم استان ارائه دادند و اینجانب را متهم به دروغگویی كردند.

خوشبختانه چندی پیش سیمای جمهوری اسلامی در یك بخش خبری خود گزارشی از عدم اتمام این پروژه، پل های نیمه ساخته، ریل های خارج شده از خط و ... را پخش نمود، كه جنابعالی را به آرشیو سیمای جمهوری اسلامی ارجاع می دهم.

مضافا اینكه نماینده محترم شیراز آقای مهندس دستغیب به این افتتاح اعتراض نمودند، مطبوعات و رسانه های اینترنتی تصاویر تاسف باری از این واقعه را در همان روزها منعكس كردند و همه مردم شیراز از عدم اتمام این پروژه اطلاع دارند واخیرا معاون عمرانی استانداری درخواست بودجه برای تكمیل این طرح ناتمام را مطرح كرده است.

*ج- مطالب سراسر كذب مطرح شده در صدا و سیمای فارس از جانب فرماندار زرین دشت نیز جالب است كه توجه جنابعالی را به آن جلب می كنم.

*1- در پاسخ مجری محترم كه آیا شما در انتخابات مجلس هفتم رد صلاحیت شدید؟ پاسخ اینجانب مثبت بود و همانگونه كه میدانید من به همراه بیش از هشتاد نفر از نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم برای انتخابات مجلس هفتم رد صلاحیت شدم و از گردونه رقابت ها حذف گردیدم، این در حالی است كه هم در سیمای فارس و هم در صدای فارس، فرماندار كنونی شهرستان زرین دشت اعلام داشته اند كه اطاعت دراین مورد دروغ گفته و ایشان تایید صلاحیت شده اند؛ اما رای نیاورده است؟!!

*2- فرماندار زرین دشت دراین گزارش دروغ در صدا و سیمای فارس اعلام كرده اند كه آغاز عملیات اجرایی ساخت بیمارستان حاجی آباد فارس در سال 1384 و با روی كار آمدن دولت اصولگرا انجام گرفته است.

دراین خصوص نظر جنابعالی را به صفحه 3 پیوست لایحه بودجه سال 1381 كشور، ردیف 30303506 كه سال آغاز عملیات اجرایی را 1381 اعلام كرده و ردیف 30303506 پیوست شماره یك لایحه بودجه 1382 در صفحه 22 و همچنین پیوست شماره یك بودجه 1383 كل كشور در صفحه 25 ردیف 30303506 كه برای تكمیل طرح و اتمام آن در سال 1384 در مجلس تصویب شده است را جلب می كنم.

همانگونه كه در اسناد بودجه پیداست در دوره سه ساله نمایندگی اینجانب بصورت متوالی این پروژه اعتبار دریافت داشته و در دوره اینجانب و با حضور اینجانب، مقامات بهداشت و درمان استان فارس، مسئولان محلی و تعدادی از اهالی حاجی آباد، پس از تجهیز كارگاه، عملیات اجرایی این طرح آغاز و می بایست در سال 1384 به اتمام برسد كه متاسفانه با چهار سال تاخیر هنوز افتتاح نشده است. (علاوه بر سند لایحه بودجه، آرشیو سیمای فارس نیز گواه و مستند خوبی است كه می توانید مراسم آغاز بكار عملیات اجرایی را ملاحظه بفرمایید).

*3- فرماندار زرین دشت در سیمای فارس به دروغ اعلام داشته كه دردوره نمایندگی آقای اطاعت، زمانیكه در بخش ایزدخواست زلزله آمده بود برای گرفتن اقلام مورد نیاز مردم به فرمانداری زرین دشت مراجعه كردم، آقای اطاعت در پاسخ به من گفته اند دموكراسی چرت است و چون شما با دولت اصلاحات هماهنگ نیستید ما به شما كمكی نمی كنیم؟!
در پاسخ به این دروغ باید بگویم كه نظر اینجانب در مورد دموكراسی در كتاب ها، مقالات و مصاحبه های متعدد منعكس شده است. در ثانی ایشان در آن مقطع عضو شورای شهر حاجی آباد بود و در بخش ایزد خواست ( شهر پیر، دهنو، دره شور) و دبیران زلزله آمده بود و ایشان مسئولیتی در توزیع اقلام ارسالی برای زلزله زدگان نداشتند.

من هم نماینده مجلس شورای اسلامی بودم نه توزیع كننده اقلام و مایحتاج عمومی. احتمالا ممكن است مقامات شهرستان برای جلوگیری از حیف و میل اموال متعلق به مردم زلزله زده و سوء استفاده احتمالی از آنها از دادن اقلام به افراد متفرقه و غیر مسئول و از جمله ایشان امتناع كرده اند. آیا صدا و سیما جای طرح مطالب سخیف اینچنینی است؟

*4- آقای خوشبخت فرماندار فعلی زرین دشت میزان پیشرفت فیزیكی سد خسویه در دوره نمایندگی اینجانب را بر خلاف واقع ده درصد اعلام كرده اند، لازم به ذكر است كه عملیات اجرایی این پروژه در دوره اینجانب آغاز و بیش از 80 درصد آن در سال 1383 انجام گرفته بود و در سال 1384 قبل از شكل گیری دولت اصولگرا به اتمام رسیده بود كه در اوایل این دولت افتتاح شد (شما را به گزارش خبری سیمای فارس از مراسم كلنگ زنی و افتتاحیه آن ارجاع می دهم تا دروغ این مسئول بی مسئولیت روشن شود).

*5- مضحك تر آنكه فرماندار زرین دشت در نقش روابط عمومی فرمانداری داراب در سیمای فارس به دروغ گفته اند، اطاعت 14 سال قبل یك كارخانه كنستانتره را كلنگ زنی كرده است كه انجام نشده است.

جالب است بدانید 14 سال قبل یعنی سال 1374. من در خرداد 1380 نماینده داراب شدم و شش سال قبل از آن در دوره مجلس چهارم هیچ مسئولیتی در شهرستان داراب نداشتم و در دانشگاه مشغول تحصیل بوده ام. در ثانی نامبرده اعلام كرده كه این كارخانه مربوط به شهرام جزایری بوده است؟!! كه كاملا حرف دروغ و مضحكی است.
این كارخانه متعلق به آقای علی اصغر قربانی بوده است و نه شهرام جزایری كه به دلیل عدم اختصاص وام و عدم توجیه اقتصادی، نامبرده در شهرك صنعتی داراب در صدد ساخت یك كارخانه آرد بجای كارخانه كنستانتره بر آمده اند. ایشان باز به دروغ گفته اند كه صاحب كارخانه 200 هكتار زمین دریافت داشته اند.این در حالی است كه این سخن از اساس دروغ است. وی در دولت اصولگرا در شهرك صنعتی داراب زمینی را بر اساس مقررات شهرك های صنعتی خریده است. (استعلام شما از اداره كل صنایع استان فارس می تواند موید دروغ پراكنی این شخص و سیمای فارس باشد).

*د- اظهارات گهربار سرپرست راه آهن فارس در صدا و سیمای فارس در خصوص اتمام پروژه راه آهن و دروغ گویی اطاعت، نیز نیازی به پاسخ ندارد. در این خصوص شما را به بند ((ب)) همین نامه ارجاع می دهم.

*ه- اظهارات رئیس آموزش و پرورش داراب در سیمای فارس در مورد بازسازی تعدادی مدرسه و اختصاص مبالغی به طرح های عمرانی نیز در نوع خود جالب بود. اختصاص وام به طرح های زودبازده و یا آسفالت چند جاده و... نیز از گزارش عملكرد این مسئولان در سیمای فارس منتشر شد كه لازم می دانم مجددا تاكید كنم در دوره سه ساله اینجانب دهها طرح بزرگ و نیمه بزرگ در شهرستان های داراب و زرین دشت به انجام رسید و متاسفانه در این پنج سال بجز اختصاص اعتبارات جاری و عمرانی محدود و ساخت سالن ورزشی كه دراین مورد هم قابل مقایسه با آن سه سال نیست ، تا این تاریخ هیچ طرح عمرانی بزرگ و نیمه بزرگی آغاز نشده و یا به بهره برداری نرسیده است و آنچه بیان داشته ام جز حقیقت نبوده و نیست (شما را به آرشیو صدا و سیمای مركز فارس ارجاع می دهم كه بدانید در آرشیو این سازمان هیچ سابقه ای از آغاز به كار طرح بزرگ یا نیمه بزرگی وجود ندارد بجز در مواردی كه یك طرح پس از افتتاح در دوره اینجانب دو باره در دولت اصولگرا افتتاح شده ودر ارشیو صدا وسیمای فارس سابقه دو بار افتتاح موجود است لذا مطالب گسترده و طرح شده در صدا و سیمای فارس بر علیه اینجانب كاملا بی اساس و بی پایه بوده است).

*و- به تبع حركت غیر اخلاقی و به تعبیر من غیر اسلامی صدا و سیمای فارس، رسانه های اصولگرا از جمله خبرگزاری فارس، رجانیوز، ایرنا و روزنامه های جام جم، وطن امروز، كیهان و ... نیز مطالب كذب مطرح شده در صدا وسیما را با اضافاتی در سطح وسیعی انعكاس داده اند كه بد نیست به مطالب روزنامه جام جم 26 و27/10/88 ، مراجعه بفرمایید كه در اینجا من به یك مورد دیگر هم اشاره كنم.

شیخ محمد رستاد نماینده دوره پنجم كه به بركت رد صلاحیت اینجانب در دور هفتم هم به مجلس راه یافت در اظهارات سراسر كذبی در روزنامه وطن امروز مورخه 27/10/88 در ص3 مدعی شده اند كه كارخانه سیمان داراب در سال 1375 با پی گیری وی تصویب شده و در سال 1380 با حضور وی و آقای جهانگیری وزیر صنایع و معادن وقت افتتاح شده است.

لازم است بدانید عملیات اجرایی این كارخانه در دوره مجلس دوم،(در سال 1366) سه دوره قبل از اینكه ایشان نماینده مجلس شوند آغاز گردیده بود و در 11 خرداد 1382 دردوره نمایندگی اینجانب و با حضور آقای جهانگیری، آقای انصاری استاندار فارس و مسئولان استانی و شهرستانی و با سخنرانی اینجانب و آقای جهانگیری افتتاح شد. آقای رستاد در سال 1366 طلبه حوزه علمیه و در سال 1382 پیشنماز صدا و سیمای فارس بوده اند و در زمان تصویب و افتتاح این كارخانه هیچگونه مسئولیتی نداشتند. (گزارش این افتتاحیه در بخش های مختلف خبری صدا و سیمای جمهوری اسلامی منعكس است و شما را به آن ارجاع می دهم).

ثانیا وی در مورد سد رودبال داراب نیز ادعای عجیبی مطرح كرده است، ایشان فرموده اند سد رودبال در لوایح بودجه مجلس پنجم بودجه دریافت داشته است و 20 درصد پیشرفت فیزیكی داشته است. سند لوایح بودجه گواه خوبی در این خصوص است. این طرح برای اولین بار در سال 1381 در دوره نمایندگی اینجانب ردیف بودجه دریافت داشت (لایحه بودجه سال 1381 پیوست شماره یك ص127 ردیف 40201437سال شروع 1381،سال اتمام 1385). عملیات اجرایی این سد در زمستان سال 1381 با حضور اینجانب و آقای بیطرف وزیر نیرو آغاز گردید (خبر آن در آرشیو صدا و سیما و رسانه های محلی انعكاس یافته است. شما را به آرشیو صدا و سیما ارجاع می دهم).

این پروژه در لوایح بودجه سال های 1382، پیوست شماره یك صفحه68، ردیف 40201437 سال شروع 1381 سال اتمام 1385، و همچنین لایحه بودجه 1383 پیوست شماره یك صفحه 71، ردیف 40301437 ، در دوره سه ساله نمایندگی اینجانب بطور متوالی بودجه دریافت داشته و بر اساس سند لایحه بودجه قرار بوده است در سال 1385 افتتاح گردد كه متاسفانه بعد از گذشت سه سال از مهلت مقرر هنوز به اتمام نرسیده است.

جالب است بدانید در حالی آقای رستاد با دروغ گویی مدعی است این طرح در دوره مجلس پنجم (كه در خرداد 1379 به اتمام رسید) 20 درصد پیشرفت فیزیكی داشته است، كه آقای رضازاده استاندار دولت اصولگرای نهم در سیمای فارس اعلام داشته است پیشرفت فیزیكی آن در سال 1383، 15 درصد بوده است؟! كه این رقم اگرچه دروغ آقای رستاد را اثبات می كند در عین حال درست نیست.

در پایان لازم است به این نكته اشاره كنم كه آقای ضرغامی هدف از تصدیع وقت جنابعالی و خودم، نه این است كه از خود دفاع كنم كه خداوند مدافع خوبی است و فردای قیامت جنابعالی به عنوان مسئول صدا و سیما و همه ی این افراد باید در پیشگاه حضرت باریتعالی پاسخگوی اعمال و رفتار خویش باشید و افكار عمومی و مردم عزیز ایران، بویژه خطه فرهنگ پرور فارس، بخصوص اهالی داراب و زرین دشت بخوبی از این مسائل آگاه هستند؛ اما هدف اصلی من آن بوده و هست كه از باب امر به معروف و نهی از منكر به وظیفه ایمانی خود عمل نموده و به جنابعالی متذكر شوم كه اگر در سطح كلان ملی تصمیم گرفته می شود گفتگویی بین جریان های سیاسی برقرار شود نباید از رسانه ای كه از پول این ملت اداره می شود، در مقابل 2 دقیقه پاسخ منطقی و درست اینجانب به مجری محترم، 95 درصد مصاحبه را كنار گذاشته و راجع به آن 5 درصد، ساعت ها در صدا و سیمای محلی (فارس) مطالب صد در صد خلاف و دروغ علیه اینجانب منتشر گردد.

این یك نمونه از هزینه كردن بیت المال در راه حرام و دروغ پراكنی رسانه ای است كه باید مبلغ اسلام و مروج اخلاق اسلامی باشد و نباید با این شیوه چوب حراج به سرمایه اعتماد ملت نواخته شود.
به مصداق حدیث شریف حاسبو قبل ان تحاسبو، از جنابعالی درخواست می كنم با خدای خویش خلوت كنید و اعمال و رفتار خود را با محك وجدان بسنجید و با پی گیری آرشیو صدا و سیما در مورد مطالب فوق و مقایسه آن با مطالب مطرح شده در سیمای فارس، در ابتدا خود را بازخواست كنید و در ثانی اگر واقعا معتقدید كه فردای قیامتی هست، پنج درصد از فرصتی كه به مسئولان فعلی و سابق دولت اصولگرا و برخی افراد غیر مسئول و بی تعهد در این چند روز در صدا و سیمای فارس اختصاص داده اند را به اینجانب اختصاص دهید تا بتوانم پاسخ درخور این دین به دنیا فروشان را بدهم. در اینصورت است كه مطمئنا اعتماد نخبگان، جریان های سیاسی و بویژه مردم به صدا و سیما باز خواهد گشت.

در غیر اینصورت باید شاهد گرایش بیشتر مردم به رسانه های خارجی باشید و در فردای قیامت نیز در قبال ملت بزرگ ایران و افرادی چون من هیچ پاسخی نخواهید داشت.

فردا كه پیشگاه حقیقت شود پدید***شرمنده رهروی كه عمل بر مجاز كرد.
والسلام علی من اتبع الهدی
جواد اطاعت