۱۳۸۸ شهریور ۲۵, چهارشنبه

دست خوش مرام برادر هوگو: 400ميليون دلار ناقابل

دست خوش مرام برادر هوگو: 400ميليون دلار ناقابل

15092009

an-chvz1

خبرهای مربوط به هفتمين سفر هوگو چاوز به ايران برای شادباش حضوری پيروزی رفيقش رو همه شنيديم. در اين سفر چاوز به مشهد و پابوس امام هشتم رفت و برای فرج امام زمان هم دعا كرد و خلاصه جای شكی باقی نگذاشت كه اون و محمود سری از هم سوا دارند…

آش نمايش های كميك برادر سوسياليست منتظرالظهورمون در اين سفر آخری، اونقدر شور بود كه من هر آن منتظر بودم صدای قهقهه ی يكی از حضرات ميزبان بلند شه و بقيه هم پشت بندش از خنده ريسه برن و بعد از يك خنده ی سير، يكی از عقلای قوم سر جمع كميك اين ماجرا داد بزنه كه: “قباحت داره آقا… جمش كنيد…”

ولی از قرار درك بالای جمع ميزبان از ديپلماسی باعث شد كه اين اتفاق نيفته و رسوايی به بار نياد. برای ناظرين هم فقط اين سوال باقي موند كه اين نمايش “عزت و حكمت و مصلحت” در دولت كريمه برای ايران چقدر آب خورده؟ جواب اين سوال رو از زبون مهمون مربوطه بشنويم:

هوگو چاوز در سفر اخیرش به ایران اعلام نمود که این کشور متعهد شده تا هر روز 20 هزار بشكه بنزین به ایران صادر كند. صادراتی که بنا به قول آقای چاوز ارزش آن معادل 800 میلیون دلار خواهد بود…

از اونجا كه هر بشکه 158 لیتره، با يك تقسیم ساده به رقم هر لیتر 70 سنت يا مطابق اعلام رسانه های دولتی هر لیتر 690 تومان خواهیم رسید. قيمت هر ليتر بنزين هم كه در بازار خلیج‌ فارس، امروز حدود 468 تومن بوده. يعنی بنزين اهدايی برادر چاوز فقط 50 درصد گرون تر از نرخ رایج بازار مجاور ايرانه كه سر جمع ما به التفاوتش واسه يك سال فقط 400 ميليون دلار ناقابل ميشه!

كی ميگه همچي مبلغ ناقابلی واسه دستخوش مرام و معرفت يه رفيق زياده؟ اونم رفيقی كه نشون داده نور معرفت به دلش تابيده و بعيد نيست توی مسافرت بعدی با حضور در بخش جراحی سرپايی تشريفات تشرف به اسلام رو هم انجام بده. به اين ميگن ديپلماسی تهاجمی ديگه!


کارها

اطلاعات

یک پاسخ

16092009
«با ياهومسنجر اين فراخوان را براي کليه دوستاتون بفرستيد»

راهپيمايي بزرگ روز قدس براي رسيدن به آزادي. ساکنين شهرهاي کوچک مثل تفرش، دامغان و … اگر براي روز قدس احساس خطر ميکنيد از پنجشنبه به تهران بياييد. اين راهيست براي شما كه اعتراضتان را فرياد كنيد و به درياي ملت بپيونديد. هركسيکه خود را ايراني ميداند به تهران بيايد تا جمعه 9صبح در يك نقطه اين شيربچه آسيا متمركز شويم و قلب تپنده اش را از شر بيماري كشنده ديكتاتوري نجات دهيم. جمعه صبح چنان يار يكديگر خواهيم بود كه سبزي ما سياهي را چون سيلابي بشويد و ببرد. با هم اگر باشيم، باطل رفتني است.

دیدگاه‌تان را بنویسید:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر