۱۳۸۸ مهر ۸, چهارشنبه

بيانيه دفتر تحكيم وحدت در آغاز سال جديد تحصيلي:

چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۸۸
بيانيه دفتر تحكيم وحدت در آغاز سال جديد تحصيلي:

دانشگاه در انتظار آزادی است

اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان دانشگاه های سراسر کشورـ دفتر تحکیم وحدت ـ به مناسب آغاز سال تحصیلی جدید با صدور بیانیه ای ضمن مرور حوادث ماه های پس از کودتا،تاکید کرد که "اگر قرار بود سرکوب و داغ و درفش کارگر بیفتد باید تاکنون این اتفاق می افتاد. 4 سال زمان کمی برای زمینگیر کردن نهاد دانشگاه نبود."

متن این بیانیه به شرح زیرست:

دانشگاه امسال تلخ تر از هر سال گشایش می یابد، که هنوز داغ های بسیار بر دل آن است. اکنون ما مانده ايم و زندان هايی آباد و دانشگاه هايی ويران؛ قبرستان هايي پررونق و جامعه ای رنجور. امروز بهترين روزنامه آن است که بسته باشد، بهترين زبان آن است که بريده باشد، بهترين قلم آن است که شکسته باشد، و بهترين متفکر آن است که اصلا نباشد. دانشجو، سياست پيشه و روشنفکر و روزنامه نگار همه تاوان استقلال خود را می پردازند و هر کس سر بر آستان ندارد آستين را به خون جگر بشويد که ستاد کودتا جز مريد مطيع نمی پسندد. امروز جانی تاوان انتقادی است. هيچ جای دنيا با دانشگاهيان خود چنان نمی کنند که درين ديار می کنند.دانشگاه هنوز بر زخم ها و جراحات خود مرهم نگذارده که سال تحصیلی جدید آغاز می شود. حمله ددمنشانه مشتی بدسگال و بداندیش به دانشجویان حق خواه کوی دانشگاه تهران، دانشگاه اصفهان، شیراز و... به فاصله کمی از "نمایش انتخابات" موجب شد دمل خاطرات کهنه 18 تیر 78 بار دیگر سر باز کند، اشک مظلومیت بر رخسار دانشگاه بنشیند و عفونت نفرت فوران کند. کینه انباشته دولتیان طی 4 سال گذشته نسبت به دانشگاه چنان بود که کار را به همین جا ختم نکردند و حمله به دانشگاه را با بازداشت گسترده دانشجویان در جای جای کشور ادامه دادند. حمله مغول وار مشتی اراذل و اوباش با پشتیبانی نیروی انتظامی به دانشجویان معترضٍ مسالمت جو، به خاک و خون کشیدن خوابگاه های دانشجویی و سپس بازداشت گسترده دانشجویان و شکنجه و بدرفتاری با آن ها حین بازداشت و محاکمه ایشان و صدور احکام سنگین، رنگین و ننگین برای ایشان و در مقابل، کوهی از گفتگوهای بی حاصل و اظهار تاسف ها و محکوم نمودن حمله به دانشجویان از سوی دولت، مسئولین دانشگاه ها و نمایندگان مجلس و تشکیل هیات های به اصطلاح حقیقت یاب، که هیچ گاه هم موفق به کشف هیچ حقیقتی نشده و نمی شوند، و در نهایت ختم کردن همه پیگیری ها و حقیقت جویی ها به برخورد "قاطع" با سربازی مفلوک برای دزدیدن ریش تراش الحق شرح قصه پرغصه ای است که به نام عدالت گستری در طول سالیان گذشته بارها بر دانشجویان رفته است.

باری، کودتاچیان از دانشگاه ضربه ها خورده بودند و قصد داشتند حساب دانشگاه را کف دستش بگذارند. در کنار بازداشت های گسترده دانشجویان در روزهای پس از انتخابات، معترضینٍ روز هجدهم تیرماه، سالروز فاجعه تلخ حمله به کوی دانشگاه تهران، را در کمپ کهریزک به بند کشیدند و شدت عمل را بر جان انسان های بیگناه از مرز حیوانیت گذراندند تا بار دیگر خاطره روز هجدهم تیرماه، روزی که با نام دانشگاه گره خورده، را با قساوت و شناعت همراه کنند و در اذهان همگان حکاکی کنند که اگر دوگانه "دانشگاه" و "اعتراض" در کنار هم بنشیند "قساوت" و "جنایت" در حق دانشگاه نیز از اجزای جداناپذیر آن خواهد بود. این حوادث که روی داد نشان داد که هنوز هم دانشگاه مظلوم ترین نقطه جغرافیایی ایران است.

در ادامه این بیانیه آمده است: پروژه مضحک اعتراف گیری از سابقون فعالین دانشجویی، صدور احکام سنگین قضایی برای دانشجویان زنجان و بابل، ستاره دار کردن مجدد دانشجویان، صدور احکام محرومیت از تحصیل و تبعید برای دانشجویان و... به معنای آن بود که آزادی ستیزان تقریبا تمام راه های ممکن برای سرکوب و مقابله با دانشگاهیان را در طول کمتر از سه ماه آزموده اند. تنها برگماردن مجری فرمان تقلب در انتخابات اخیر به صدارت وزارت علوم مانده بود که چرخه سرکوب دانشگاه و دانشگاهیان در چند ماه گذشته تکمیل شود. فردی که کوس رسوایی عملکردش در انتخابات گذشته حتی صدای نمایندگان منقاد و مطیع مجلس هشتم را هم درآورد. اجرای تقلب در انتخابات کم نبود که جعلی بودن مدرک تحصیلی هم بر آن افزوده شد. تشکیک در مدرک تحصیلی حل نشده بود که دزدی علمی از دستاوردهای دیگران بر ملا شد تا دهن کجی آشکار در همین ابتدای کار به خرمن علم و دانش جلوه ای تام و تمام بیابد.اما با این همه سرکوب و جنایت باز هم اقتدارگرایان از بازگشایی دانشگاه ها هراسی عظیم در دل دارند. آن ها خود می دانند که اگر قرار بود سرکوب و داغ و درفش کارگر بیفتد باید تاکنون این اتفاق می افتاد. 4 سال زمان کمی برای زمینگیر کردن نهاد دانشگاه نبود. اما دانشگاه و دانشگاهیان بر حق خود و بر حق ملت ایستادند و پایمردی کردند. از همین روست که در روزهای منتهی به بازگشایی دانشگاه ها بر گزمه های خود که روزی در لباس دانشجو آن ها را روانه دانشگاه ها کرده اند علنا عناوین افسر و فرمانده می نهند و آن ها را به جان دانشگاه می اندازند و در سوی دیگر سراسیمه دانشجویان را کرور کرور به استنطاق خانه های مراکز امنیتی فراخواندند و به تذکر و یا تنبیه دانگ می گیرند و بانگ برمی آورند که نکند به فریادی یا سخن گفتنی و یا حتی نجوایی خواب بامداد رحیل اقتدارگرایان و دزدان رای ملت را آشفته سازند.دانشگاه مهد آرمان گرایانی است که پاک، صادق و شجاع زیست کرده اند. هنوز هم مهر و آذر را با دانشگاه می شناسند، دانشگاهی که سرشار از حرکت آفرینی است. نهاد دانشگاه از ابتدای تاسیس در ایران زمین نهادی به غایت مظلوم بوده است. نهادی که هم می خواستند باشد و هم می خواستند که نباشد. باشد تا نیروی متخصص تربیت کند، باشد که گره های عظیم عقب افتادگی و توسعه نیافتگی این سرزمین را به سر پنچه تدبیر بگشاید، اما نباشد که جوانان آزادیخواه ایرانی انتقاد و اعتراض را نیاموزند، نباشد که جوانان ایرانی با حقایق و دقایق امور جهان آشنا نشوند تا چشم و گوششان باز نشود، نباشد تا گریبان حاکمان را به طعنه نستانند و حق ملت را مطالبه نکنند. اما غافل از این که علم آموزی و حق خواهی و آموختن تخصص در کنار انتقاد و اعتراض اجزائی جدایی ناپذیر از یکدیگر بوده و هستند. لذا اقتدارگرایان در هر دوره به فکر چاره افتاده اند و به جای حل پارادوکس نظری و عملی خود در قبال دانشگاه دست به جراحی های بی حاصل این بدن رنجور زده اند، خاطر خرم دانشگاهیان را خصمانه خسته اند تا به خیال خام خود دانشگاه را آن گونه که می خواهند بسازند. آن ها به تصفیه دانشگاه از اساتید و دانشجویان منتقد و دگراندیش نیز بسنده نکرده اند و دست به تصفیه علوم نیز برده اند. در این میان علوم انسانی بی تاب از جراحی های بی حاصل دهه 60 بار دیگر زیر تیغ مدعیان قرار گرفته است تا دانشجویان فرا نگیرند آن چه می بایست فرا گیرند. در اين ميان حتي تعطيلي دوباره دانشگاه ها به بهانه هاي واهي و پاك كردن صورت مسئله نيز در دستور كارشان قرار گرفته است. این راه نیز اگر چه تن زخمی علم را کاردآجین و مجروح می کند اما عرض خود می برند و زحمت ما می دارند چرا که همانند نوبت های پیشین این راه نیز بی سرانجام خواهد بود. دانشجو به صفت جویندگی اش بار دیگر می جوید و دانش را، حتی به سین، می یابد.زندگی برای دانشجو تماما سیاست نیست اما سیاست بخش انکار ناپذیر آن است. دانشگاه نهایتا راهی برای بهتر زیستن، صادقانه عمل کردن به دور از دغدغه های روزمرگی است. آن چه که در درجه اهمیت برخوردار است نحوه رفتارهاست و نهایت عمل نیز هدف مندی و انجام رسالت خطیری است که بر عهده دانشجویان است. بعد از انتخابات ریاست جمهوری و نتایج غیرقابل قبول آن طبقه متوسط شهری به نتایج اعتراض و دیگر اقشار جامعه نسبت به آن شک کرد. اعتراض مدنی و مسالمت آمیز مردم با خشونتی خارج از حد تصور از سوی حاکمیت رو به رو شد و از روز پس از انتخابات، حاکمیت ارتکاب اشتباهات فاحش در برخورد با معترضین را بر طبق تحلیل های آشفته و غلط آغاز کرد و ادامه داد.

در بخش پایانی این بیانیه می خوانیم:اعتراضات فراگیر مردم در شهرهای بزرگ زمانی که با ایستادگی دو کاندیدای معترض اصلاح طلب همراه شد جنبش اعتراضی سبز را به وجود آورد. ماهیت شکل گیری این جریان سیاسی ـ اجتماعی تنها در مطالبه کلان انتخابات خلاصه نمی شود بلکه محصول تلاش طولانی و سالیان سال فعالین مدنی، سیاستمداران تحول خواه، فعالین اجتماعی، هنرمندان و... بود که آخرین مرحله آن بعد از بن بست اصلاحات انتخابات محور در سال 1384 شکل گرفته بود. از سال 1384 به این سو حرکت نهادهای مدنی اعم از اقوام، اصناف، زنان و سازمان های غیر دولتی حقوق بشری و نیز حرکات دانشجویان نگاه مطالبات گرایی را در جامعه رشد داد.این نگاه مطالبه گرا و جزء نگر و گام به گام به جای نگاه کلان نگر اصلاح طلبانه قدرت محور جای خود را در جامعه باز کرد و در نهایت میان محدودیت های درون حاکمیتی در انتخابات ریاست جمهوری دهم وارد شد و توانست بخشی از نیروهای اجتماعی را که نگاه سنتی ـ مذهبی اما صادقانه داشتند را در کنار خود ببیند. این تعامل می تواند فضای تنوع اجتماعی را به همگرایی ملی سوق دهد. جنبش سبز ملت ایران نتیجه اعتراض بیشتر اقشار میانه شهری است و در پی آن مقاومت و ایستادگی میرحسین موسوی و شجاعت انکار ناپذیر مهدی کروبی از این حرکت خودجوش است. ریشه این حرکت در تلاش های طولانی فعالان مدنی و سیاسی و دانشجویی و احزاب تحول خواه است که سران بسیاری از آنان بدون آن که نقش رهبری در حرکات اخیر مردم داشته باشند به اتهامات نادرست در زندان هستند و بسیاری در معرض تهدید برای دستگیری و انواع فشارها قرار دارند. اعتراضات مدنی و گسترده مردم در پی انتخابات اخیر نشان داد که به راستی دانشجویان، زنان، کارگران، معلمان و... در طول سالیان گذشته بر عبث نپاییده اند و حرکات آنان نه تنها بی فایده نبوده که ثمرات نیک و پرباری نیز داشته است. حوادث اخیر نشان داد که رمز بهروزی همانا ایستادگی و مقاومت است، اصرار بر حرکت های مسالمت آمیز و مدنی است، پرهیز از تندوری، هیجان زدگی کاذب و پرهیز از خشونت ورزیدن در مقابل خشونت حاکمیت است. فعالین دانشجویی در این دوره بایستی موارد ذیل را در سرلوحه فعالیت های خود قرار دهند:

1- افزايش سطح تحليل و آگاهي دانشجويان

با فعال شدن عرصه عمومی، فعالین دانشجویی باید توجه خود را بیش از پیش به دانشگاه ها، به عنوان گروهی مرجع، معطوف کنند و با استفاده از پیشینه تحولات در سالیان گذشته در ایران سعی کنند آگاهی عمومی دانشجویان را نسبت به فضای موجود ارتقا دهند. دید عموم دانشجویان، خصوصا دانشجویان ورودی جدید، را با توجه به ظرفیت های موجود در حاکمیت، احزاب، اشخاص و.... واقع بین کنند تا از یک سو حرکت های عصبی، کور، خشن، بی نتیجه و پرهزینه به حرکت های عقلانی، مسالمت آمیز و مدنی بدل گردد و از سوی دیگر از رخنه کردن یاس و ناامیدی در پیکره دانشگاه در مواجهه با واقعیات موجود جلوگیری شود. گسترش فضای نقد منصفانه و آسیب شناسی واقع بینانه حرکت های اخیر در دانشگاه ها می تواند به محکم و استوار برداشتن گام های بعدی کمک شایانی کند. بی شک توانمندی عمومی دانشجویان در تحلیل کلی مسایل و انتخاب مسیر درست و راهگشا از سوی آنان مانند گذشته می تواند این عقلانیت را به کلیت جامعه نیز تعمیم و تسری دهد.

2- اتحاد حداكثري بر سر مطالبات حداقلي

پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و آگاهی عمومی و واقع بینی خیل عظیمی از دانشجویان، خصوصا افرادی که تا پیش از این ناآگاهانه با جبهه اقتدارگرایی برای سرکوب دانشگاه همراهی می کردند، همچنین انگیزه بالای عموم دانشجویانی که تا پیش از این توجهی به مسایل اجتماعی و سیاسی پیرامون خود نداشتند برای فعالیت و حضور در صحنه، فرصتی استثنایی را به وجود آورده تا نهادها و تشکل های با سابقه دانشجویی پیش قدم تعاملی حساب شده؛ روشن و سازنده با سایر دانشجویان شوند و سعی کنند تا حد امکان دانشجویان دغدغه مند را حول مطالبات حداقلی متحد کنند. تا از این رهگذر بتوانند پتانسیل قوی و گسترده به وجود آمده را در مسیر حصول نتایجی مشخص و ملموس سوق دهند. بازگشت دانشجویان محروم از تحصیل به دانشگاه، بازگشت اساتیدی که اجبارا بازنشسته و خانه نشین شده اند و توقف این روند، جلوگیری از دخل و تصرف های غیرکارشناسی و ناصواب در قالب انقلاب فرهنگی در علوم انسانی و... می تواند پیشنهاداتی جهت طراحی مبنایی بر اساس مطالبات حداقلی جهت ائتلاف و اتحاد حداکثری دانشجویان باشد.

3- پيگيري مجدانه حقوق بشر

دانشجویان حق طلب باید مثل گذشته فریادگر ظلم و بیدادی باشند که بر آزادیخواهان و رادمردان و شیرزنان این سرزمین می رود. نباید برادران و خواهران خود که در زندان ها تحت انواع و اقسام فشارها قرار دارند را تنها بگذاریم. نباید نمایش های نخ نما شده اقتدارگرایان را که از جسم رنجور این عزیزان برای بیان مهملات ذهنی خود استفاده می کنند را باور کنیم. نباید بر آنان که روزهای سختی را گذارنده و می گذرانند کمان ملامت بکشیم و با این کار درست در مسیری گام برداریم که مورد علاقه و مد نظر کودتاچیان است. دفاع از حقوق بشر بیش از گذشته بایستی در سرلوحه فعالیت های دانشجویان باشد و در این راه از هر امکانی جهت فریاد زدن حق کشی های موجود استفاده کرد.

4- تاكيد بر فعاليت هاي مسالمت آميز و پرهيز از خشونت

تحمل و مدارای عمومی مردم در مقابل خشونت بی حد و حصر نظامیان در ماه های گذشته قابل ستایش و نشانه رشد یافتگی و مدنیت عمومی جامعه است. بی شک پاشنه آشیل تداوم این جنبش دست زدن به خشونت است. هر چند حاکمان قصد دارند که مردم را به خشونت وادارند تا بتوانند جنبش را به انحراف بکشند، فعالین با تجربه اجتماعی و سیاسی بایستی به ادامه روند مسالمت آمیز موجود در سطح جامعه و در دانشگاه ها تاکید بسیار کنند.

حاکمیت اقتدارگرا و خشن و نهادهای امنیتی مرتبط با آن بایستی به کارنامه عملکرد خود در طول حداقل 4 سال گذشته و نتیجه اعمالشان نظری بیفکند. بر بی نتیجه بودن بگیر و ببندها و برخوردهای قهری خود با دانشگاه در طول این سالیان بنگرند و رویه خویش را اصلاح کنند. دانشگاه به خاطر تمام جراحاتی که حداقل در طول 3 ماه گذشته از سوی حاکمیت بر پیکرش نشسته بیش از گذشته معترض و حتی عصبانی است. محیط عمومی دانشگاه ها به علت برخوردهای غیرعقلانی متعدد اخیر ملتهب است. دانشگاه نمی تواند خالی از انتقاد و اعتراض باشد. برخورد غیرعقلانی با دانشگاه و عدم پذیرش واقعیات موجود نتیجه معکوس دارد و به سرعت نتیجه این حرکات در محیط دانشگاه ها ظهور و بروز پیدا می کند. گروه های تروريستي فرصت طلبی هستند که دل در گروی این آب و خاک ندارند و مترصدند از فرصت به وجود آمده غیرمسئولانه در جهت اهداف خود سوء استفاده کنند. در صورت نادیده گرفتن مطالبات به حق دانشجویان و تنگ شدن عرصه برای حرکت های معقول دانشجویی، عرصه برای سوء استفاده این گروه ها برای نیرو گرفتن از دانشگاه در جهت اهداف شوم خود آغاز می شود که دود آن بیش از همه به چشم حاکمیت خواهد رفت و متضرر اصلی ملت و کشور ایران خواهند بود. در همین راستا در ابتدای سال تحصیلی جدید به اندک نیروهای عقلانی موجود در حاکمیت باید توصیه کرد که از راه پراشتباه گذشته از هر کجا که بازگردند دیر نیست. خواباندن التهاب دانشگاه ها با زدن و بستن و گرفتن امکان پذیر نیست که این خود نفتی است بر آتش التهابات موجود. برای فرونشاندن التهابات بایستی حق دانشجویان مظلوم از ظالمان بی هیچ معطلی ستانده شود، دانشجویان در بند آزاد شوند، روند محاکمه ناعادلانه، اخذ اعترافات زیر فشار و صدور احکام سنگین متوقف شود، از دانشجویان اعاده حیثیت شود، قاتلین دانشجویانی چون محسن روح الامینی، کیانوش آسا، پرنداخ، امیر بروایه، امیر جوادی فر و... به سرعت شناسایی و مجازات شوند، حمله کنندگان به کوی دانشگاه تهران، دانشگاه صنعتی اصفهان، دانشگاه شیراز شناسایی و خط و ربط آن ها به مردم معرفی شود. حق فعالیت مسالمت آمیز و در چارچوب قانون در دانشگاه ها برای کلیه فعالین دانشجویی به رسمیت شناخته شود. تنها در این صورت است که می توان بر جراحات موجود بر پیکر دانشگاه مرهم نهاد و آن را آرام کرد. دانشگاه باور به حرکت اصلاح طلبانه و مسالمت آمیز دارد و نه حرکتی انقلابی، چراکه باور اصلاح طلبانه به دموکراسی می رسد و دموکراسی از راه مطالبه محوری و احترام به جامعه مدنی محقق می شود. میان نهادهای مدنی، احزاب سیاسی و فعالان سیاسی با دانشگاه بایستی رابطه تعاملی وجود داشته باشد و مکررا باید گفت که این رابطه با نهاد های اجتماعی رابطه ای مستقل و مرتبط است. تلاش دانشگاه در جهت ایجاد گفتمان اقناعی برای تردیدهای فراوان دانشجویان و مردم است و در عین حال ایجاد فضایی برای گفتگو و گسترش حق و فرصت پی گیری مطالبات و گفتگوی مستقیم و بدون دغدغه و سانسور با دانشجویان و نهاد های اجتماعی است.

دفتر تحکیم وحدت ضمن تبریک آغاز سال تحصیلی جدید به عموم دانشجویان عزیز و اساتید محترم خواستار آزادی هر چه سریعتر گروگان های کودتای انتخابات اخیر از زندان هاست که اکنون بیش از 100 روز است که در شرایط سخت و ناگواری را سپری می کنند. دانشگاه بی صبرانه منتظر در آغوش کشیدن فرزندان خود دکتر سعید حجاریان، دکتر امینی، دکتر احمد زیدآبادی، عبدالله مومنی، کیوان صمیمی، جهانبخش خانجانی، داود سلیمانی، علی تاجرنیا، ضیاء نبوی، مجید دری، شبنم مددزاده و دیگر آزادیخواهان و حق طلبان در بند است.

"دير شده است، طفل انتظار پير شده است، دل صبر ازاين شيوه سير شده است. اگر ايران است، اگر ايمان است، اگر کرامت انسان است، اگر خرد و برهان است، اگر عشق و عرفان است همه دستخوش تاراج و طوفان است. کجاست شير دلی کز بلا نپرهيزد؟"


بازگشت به صفحه اول
www.televisionwashington.com

۱۳۸۸ مهر ۷, سه‌شنبه

ادامه پارازیت

قرار گرفن طولاني مدت در معرض پارازيت هاي ماهواره اي مرگ آور است

دريافت فركانس هاي مايكروويو در محدوده 3 مگاهرتز تا 300 گيگا هرتز، بايد آنتني به طور صحيح مقابل ماهواره قرار گيرد تا امواج به طور موازي، با آن برخورد و در كانون جمع شود. در كانون نيز بايد عنصري باشد كه بتواند سيگناهاي چند گيگا هرتز را به فركانس هاي VHF يا ْUHF تبديل كند. اين عنصر همان LAN است كه با دارا بودن كمترين نويز مي تواند سيگنال ضعيفي را كه در فاصله 72 هزار كيلومتر رفت و برگشت داشته، به فركانس قابل نمايش تبديل كند
استاد دروس فركانس بالاي دانشكده پست و مخابرات، گفت: هر كشوري براي ايزوله كردن امواج راديويي و ماهواره اي، بر روي يكسري از فركانسها، پارازيت ايجاد مي كند و با توجه به اينكه فرستنده هاي مختلفي در اطراف ما هستند، دستگاه هاي پارازيت انداز، با توجه به فركانس هاي ارسال شده، بر روي آن اختلال ايجاد مي كنند. مشخصاً توان اين پارازيت اندازها بايد بيشتر از امواج ارسال شده باشد در اين راستا اسيلاتورهايي در پهناي باند مايكروويو استفاده شده كه تمامي كانال هاي ماهواره اي را دچار اختلال كند
مهندس مولوي ادامه داد: درايجاد اين نويز، محدوديت وجود دارد اولاً آنتن هاي فرستنده و گيرنده امواج مايكروويو بايد رو به روي يكديگر باشد، ثانياً برد امواج مايكروويو به خاطر اثر زمين بسيار كم است و به اين دليل دكل هايي كه با آنتن هايي در جهت هاي مختلف براي پوشش تمامي زوايا به كار مي رود. اما به خاطر اثر زمين، اين امواج اثر چنداني ندارند و نهايتاً برد 2 كيلومتري دارند به اين دليل براي پوشاندن تمامي نقاط شهري مانند تهران، نيازمند 100 دكل در مكان هاي گوناگون هستيم. قدرت باندهاي ارسال شده بالاتر از قدرت امواج مايكروويو يعني از 500 الي 600 مگا هرتز تا چند گيگا هرتز است و البته دست هايي با اين قدرت، بسيار گران است، كه اغلب در جنگ هاي الكترونيك براي اختلال در رادارها استفاده مي شود
عضو هيات علمي دانشكده پست و مخابرات گفت: اين امواج بر روي تلفن ثابت تاثيري ندارد اما با ارسال در باند 900 مگاهرتز بر روي تلفن همراه اختلال ايجاد مي كند. همچنين اثرات سوء براي بدن انسان و موجودات زنده دارد
وي در رابطه با اثرات امواج مايكروويو بر روي بدن انسان و موجودات زنده، اظهار داشت: طبق مطالعات انجام شده، اثرات سو اين امواج را مي توان از چند ديدگاه بررسي كرد. با توجه به اينكه هر جسمي داراي مقدار معيني عمق نفوذ است، هنگام تشعشع امواج مايكروويو و برخورد آن به بدن، مقداري از آن جذب و مقداري عبور مي كند. امواج الكترومغناطيس در قسمت هاي عضلاني بدن نسبت به بافت هاي چربي، عمق نفوذ كمتر و جذب بيشتري دارند، لذا امواج مايكروويو بر روي بافت هاي عضلاني بيشترين تاثير رادارد و اين امواج پس از نفوذ نوعي اثر گرمايي در بدن توليد مي كنند. وي در ادامه گفت: اثر گرمايش داراي دو تاثير است اولاً يكسري جريان هاي القايي را به وجود مي آورد كه اين جريان هاي يوني القا شده، باعث مي شود درجه حرارت بدن بالا رود و همچنين باعث بر هم كنش مولكول هاي قطبي سبب توليد ميدان ها مي شوند. با توجه به شرايط فيزيولوژيكي بدن افراد، اين قدرت جذب متفاوت است و چگالي سطحي هر بدن، مقداري از ايت تشعشعات را جذب مي كند كه در مدت زمان طولاني كه در معرض آن قرار گيرد اثرات سوء بر روي بدن مي گذارد

مهندس مولوي خاطر نشان كرد: باندهايي كه بالاتر از 20 مگاهرتز تا 200 گيگا هرتز هستند بر روي بدن اثر مي گذارند، اما بيشترين اثر مربوط به باندهاي بالاتر از 300 مگاهرتز بعني امواج مايكروويو و پارازيت اندازها است

طبق مطالعات انجام شده از بين رفتن تعادل دماي بدن، به طوري كه بيش از 5 درجه سانتيگراد باشد، براي انسان مرگ آور است و بيشتر از يك بمب اتمي براي افراد خطرناك است. البته اين خطر در مورد آنتنهاي BTS (دكل هاي انتن تلفن همراه) كه قدرت چنداني ندارند كمتر است و در مدت زماني طولاني تر نسبت به امواج مايكروويو تاثير مي گذارد

http://mitiran.blogspot.com/2005/07/blog-post_112157330429676626.html

درگفت وگو با اميراحمد سپهري، استاد دانشگاه دستگاه هاي ارسال پارازيت سرطان زا هستند

بعد از آنكه پيشنهاد مجلس درخصوص امكان تازه براي استفاده از برخي برنامه هاي ماهواره رد شد، گمان مي رفت مخالفان چنين طرحي گزينه اي بهتر براي نحوه استفاده شهروندان از برنامه هاي مفيد ماهواره پيشنهاد كنند.
ولي اين انتظار تاكنون تحقق نيافته است و برعكس، شنيده مي شود برخي محافل و كانونها با نصب دستگاههاي ارسال پارازيت در برخي نقاط تهران، عملاً سلامت شهروندان را به مخاطره انداخته اند.
درواقع موضوع اين نيست كه چرا بانيان اين اقدام تنها به جنگ كانال هاي ماهواره رفته اند، بلكه پرسش اين است كه چنين محافلي با كدام مجوز رسمي به بهانه نصب دستگاههاي پارازيت فرست به مقابله با سلامت افراد برخاسته اند؟
مجلس به زودي در اين خصوص تحقيق و تفحص خواهد كرد و احتمالاً مانع از ارائه اقدام خلاف قانون محافل مورد نظر خواهد شد اما دكتر اميراحمد سپهري، استاد برق و الكترونيك دانشگاه اميركبير در گفت وگوي حاضر ضمن تبيين پيامدهاي مضر امواج پارازيت ، از مسؤولان مي خواهد پيش از آنكه دير شود از ادامه كار دستگاههاي ارسال پارازيت ممانعت كنند.
| آقاي دكتر ! امواج الكترومغناطيسي از چه وسايلي ساطع مي شود؟
*
اين امواج مربوط به سيستم هاي الكترونيكي و صوتي است و از سيستم هاي برق رساني تا راديو و تلويزيون و رادار، را شامل مي شود. امروزه فناوري هر لحظه پيشرفت مي كند و حتي در بسياري از روستاها، امواج الكترومغناطيسي پخش مي شود حال آنكه اغلب افراد از پيامدهاي مخرب اين امواج آگاه نيستند.
| آيا اين امواج مشابه آن دسته از امواج الكترونيكي است كه از دستگاههاي ارسال پارازيت پخش مي شود؟
*
بله. تنها تفاوت امواج، در قدرت موج و شدت فركانس آنها نهفته است. به عبارتي، بسته به اينكه، امواج با چه قدرت و فركانسي و طي چه مدت و در چه زماني به بدن برخورد كنند، مي توانند داراي آثار متفاوت و حتي بسيار مضر باشند. شدت امواج الكترونيكي كه دستگاههاي ارسال پارازيت پخش مي شوند، از حد معمول بسيار بالاتر و براي انسان خطرناك است.
| يعني سلامت انسان را به شكل مستقيم تحت تأثير قرارمي دهد؟
*
بايد همين جا به نكته اي بسيار با اهميت اشاره كنم و آن اين كه چنين امواجي با شدت و قدرت فركانس بالا، سلامتي انسان را به طور كلي مختل و عوارض مختلفي ايجاد مي كند كه بسته به فركانس موج، متفاوت است. يك دسته از اين امواج بعد از اصابت به بدن انعكاس پيدا مي كنند، دسته ديگر جذب بدن مي شوند و نوع ديگري از امواج از بدن عبور مي كنند. ولي مهمتر از همه اينكه امواج مورد نظر به شدت سرطان زا هستند و به ويژه سرطان نخاع را به دنبال دارد. سرطان نخاع در آمريكا در اثر تأثير امواج الكترو مغناطيسي، ۳۰ درصد افزايش يافته و قطعاً در كشور ما كه چنين امواجي با قدرت و شدت فركانس بالاتر ساطع مي شود، عوارضي بيش از اين ايجاد مي كند.
| منظور شما از مدت و زمان برخورد اين امواج به بدن انسان چيست؟
*
ببينيد! هر چه اين امواج مدت بيشتري با بدن برخورد داشته باشد، خطرناك تر خواهند بود. از طرفي زمان برخورد اين امواج هم آثار خاص خود را به دنبال دارد. مثلاً برخورد امواج به بدن در زمان خواب، احتمال ابتلا به سرطان زا افزايش مي دهد.
| تأثير امواج دستگاههاي ارسال پارازيت بر روي همه گروههاي سني و جنسي يكسان است؟
*
خير. تأثير اين امواج بر روي كودكان بيش از ديگر افراد جامعه است. تا آنجا كه كودكان خيلي زود به انواع بيماريها مبتلا مي شوند. اين امواج برروي مردان نيز تأثيرات نامطلوبي دارد و آنها را عقيم مي كند و از طرفي زنان باردار را گرفتار عوارضي سوء مي كند كه جبران ناپذير است. حتي اگر فرد به اين امواج خيلي نزديك باشد، فوراً كور مي شود و اينها همه زنگ خطري براي شهروندان تهراني است.
| نحوه عبور امواج الكترو مغناطيسي كه از دستگاههاي ايجاد پارازيت پخش مي شوند، چگونه است؟
*
امواج الكترومغناطيسي مثل نور هستند. همانطور كه نور از اكثر موانع عبور مي كند، امواج هم همين قابليت را دارند. با اين تفاوت كه نور با فركانس بالا از مقوا يا پلاستيك عبور نمي كند، ولي وقتي شدت و قدرت فركانس امواج پارازيت بالارفت، از همه چيز عبور مي كند. مگر در مواجهه با موارد معدودي مثل فلز.
| آقاي دكتر! شما پيش از اين به شهروندان تهران نسبت به آلودگي با امواج الكترو مغناطيسي هشدار داده بوديد، منظور شما از اين آلودگي چيست؟
*
منظور من آلودگي صوتي است. آلودگي صوتي يكي ديگر از پيامدهاي بسيار زيان آور امواج الكترومغناطيسي با فركانس بالاست. وقتي اين امواج با دامنه و شدت زيادي در هوا پخش مي شوند، موجب ناراحتي گوش مي شود و حتي ممكن است در اثر تداوم امواج ناشنوايي مزمن را به همراه داشته باشد.
http://www.iraninstitute.com/1381/811220/html/dialog.htm

امواج صداوسيما مضرتر است يا پارازيت هاي ماهواره اي

نظرات موافق و مخالف درباره آثار سيگنال هاي ماهواره اي بر سلامت مردم
مواردي مثل قدرت امواج پارازيت هاي ماهواره اي و مسافت ارسال و مدت توقف در برابر آن در مضر بودن يا نبودن آن تأثير دارد
پارازيت هاي ماهواره اي علاوه بر گيجي و خستگي باعث بروز عقيمي مي شود.»
ايـن را يـك كـارشنـاس امـور ماهواره اي و مخابراتي مي گويد كه به خاطر قرار گرفتن طولاني در برابر تشعشعات آن دچار سرگيجه هاي طولاني شده است.
عليرضا مقدم مي گويد: «قرار گرفتن در تشعشع پارازيت آنتن هايي با زاويه 90 درجه و مستقيم در مدت زياد منجر به عقيمي مي شود. در شرايط عادي اين تشعشعات آن قدر زياد نيست، اما در اثر زمان زياد و شرايط قرار گرفتن، منجر به عقيمي شده و كوچك ترين آثار آن خستگي مفرط و حالت گيجي است.»
پارازيت هاي ماهواره اي با شروع بازي هاي جام جهاني شـدت گـرفتـه اسـت و بسياري از شبكه ها هم كه روي امواج پارازيت قرار دارنـــد، طـعـمـــه ايــن پـارازيـت هـا مي شوند. پارازيت يا نويز ماهواره اي كه براي جلوگيري از پخش برنامه هاي برخي شبكه هاي ماهواره اي فرستاده مي شود از چندين نقطه در سطح شهر ارسال مي شوند.
به گفته كارشناسان، هرچقدر دهنه آنتن نسبت به زمين عمودتر باشد پارازيت بيشتري جذب مي شود و با اشباع
LMD ، جايي براي دريافت امواج ماهواره اي نمي گذارد. اين در حالي است كه هر چقدر سايز آنتن ها بـيشتر شود، پارازيت كمتر جذب مي شود. اما مساله اصلي در مورد اين پارازيت ها اين است كه تا چه حد بر سلامت مردم، تاثير دارند؟
مسوولان مخابراتي و دولتي، كمتر علاقه مند هستند در اين زمينه صحبت كنند، اما بد نيست نظرات كارشناسان و برخي متخصصان را در اين مورد بدانيم.
مگر پارازيتي هم وجود دارد؟
«مگر پارازيت هم وجود دارد؟» اين را معاون وزير ارتباطات مي پرسد، وقتي از او مي خواهيم در مورد ضرر پـارازيـت ها صحبت كند. محمود خسروي، رييس سازمان تنظيم مقررات مخابرات با خنده مي گويد: «تا به حال اعتراضي نشده و ما از وجود پارازيت ها بي اطلاع هستيم.»
وقتي از او كه خود را از جريان مـقـــررات مـخــابــرات در مــورد پـارازيت هاي ماهواره اي بي اطلاع مـي دانـد، در مـورد شرح وظايفش مي پرسم، جدي تر جواب مي دهد: «موج و قدرت ميدان امواج ماهواره اي بايد توسط وزارت بهداشت، بررسي و تاثير آن بر سلامت مردم اعلام شود. در مورد ضرر موبايل هم اين بحث ها پيش آمد و با بررسي اين وزارت خانه اعلام شد كه امواج موبايل براي مردم مضر نيست.»
معاون وزير ارتباطات و اطلاعات مي گويد: «ارسال پارازيت باعث ايجاد تداخل در فرستنده هاي ماهواره اي مي شود. در صورت اختلال برنامه هاي ماهواره اي، اين امكان وجود دارد كه از جـانب اپراتور به سازمان جهاني مخابرات )
ITU( شكايت شود. اما هـنوز شكايتي از سوي شبكه هاي ماهواره اي و تلويزيون هاي ماهواره اي در اين مورد انجام نشده است. اين پارازيت ها در سطح پخش مي شود و در برخي موارد سمت ماهواره نمي رود كه برنامه ها را مختل كند. به همين دليل نمي تواند براي مردم مضر باشد.»
پارازيت ها مضر نيستند
به گفته برخي مسوولان، در دولت قبلي، گزارشي به مجلس ارايه شد كه با تـحقيــق و پـژوهـش تعـدادي از متخصصان، اعلام شد: «فرستنده هاي پارازيت با قدرت اندازه گيري شده توسط مـتخصصـان، در هر صورت مضر نيستند، بلكه فاصله ارسال آن است كه در اين مورد تعيين كننده است.»
در اين گزارش آمده بود: «فاصله كمتر از 10 متر از اين فرستنده و توقف در برابر آن به مدت نيم ساعت مضر خواهد بود.»
آرمين مستان، رييس سابق اداره نظارت بر ارتباطات راديويي در تهران با اشاره به اين تحقيق و طرح مي گويد: «اين طيف موج كه به عنوان پارازيت ارسال مي شود، قدرت عبور از بدن را ندارد. طبق استانداردهاي بين المللي و ريگولاتوري آمريكا، مـواردي مثل مسافت قرار گرفتن در مقابل امواج پارازيت و ميزان توقف سخت ترين و دقيق ترين موارد ذكر شده محسوب مي شوند كه در غير اين صورت افراد به خطر مي افتند. بنابراين ابتلا به نازايي يا انواع سرطانها به دليل اين تشعشعات و پارازيت هاي ماهواره اي، منطقي نيست.»
او مي گويد: «سيگنال هاي ارسالي از سمت ماهواره ها بسيار ضعيف و منهاي
DBM 150 اســـت. در واقــع بــا سيگنالهاي 10 تا 20 برابر مي توان سيگنال شبكه هاي ماهواره اي را مختل كرد و نيازي به قدرت زياد و خطرناك نيست.»
به گفته او تشعشعات قدرتمندتري در تهران وجود دارد كه يكي از آن ها فرستنده صداوسيماست: «فركانسي كه بدن با آن گرم مي شود و تاثيرگذار است، روي باند
VHS است كه روي آن باند، تلويزيون پخش مي شود. فرستنده هاي تلويزيوني بسيار قدرتمند است و چون تك است بايد همه شهر را پـوشـش دهـد. در ايـن فركانس تشعشعات بيشتر است و تاثير گذارتر. به همين دليل، در تحقيق و طرح ما ذكر شد كه تشعشعات ماهواره اي روي سلامتي موثر نيست چون بايد عرض تشعشعي زياد مثل راديو و تلويزيون داشته باشند.»
او دليل قدرت پايين پارازيت هاي ماهواره اي را در ضعف سرمايه گذاري مي داند: «قدرت زياد براي پارازيت فـرستـادن، سـرمـايه گذاري زيادي مي خواهد. اين امواج از ساختمان ها عـبور نمي كنند. بنابراين به تعداد فرستنده هاي پارازيت اضافه مي شود تا پوشش بيشتري داشته باشند. اصلاقدرت زياد فايده اي ندارد، چون هزينه ها را بالا مي برد.»
پارازيت فرستادن_ وقت تلف كردن است
علي فتوت، عضو سابق هيات علمي دانشگاه صنعتي شريف كه سال ها در زمينه پارازيت هاي ماهواره اي تحقيق كرده، معتقد است: «اين كار وقت تلف كردن است و با وجود هزينه هاي زياد، مثمر ثمر هم نيست.»
او كه مسوول نصب آنتن هاي
BTS در مخابرات است، مي گويد: «ارسال پارازيت مي تواند با ورود در شبكه ها مثل شبكه برق كشور، براي مدت كوتاهي آن را از كار بيندازد كه بسيار خطرناك است.»
برخي كارشناسان هم معتقدند كه معمولاايستگاه هاي اينترنتي و خدمات دهـنـده، ناخواسته در معرض اين پارازيت ها قرار مي گيرند. براي اين اتفاق، كافي است يك كانال تلويزيوني (ماهواره اي) فركانس عوض كند و روي دريافت و ارسال اينترنتي يك ايستگاه قرار بگيرد.
پارازيت مشكل هورموني_ و عصبي ايجاد مي كند
گـفتـه مي شود كه در چند نقطه تهران; لويزان، شهرك اكباتان، شهرك غرب، جام جم، تهران پارس و مركز شهر سيگنال هايي با قدرت بالا ارسال مي شود.
«شرايط پارازيت فرستادن از اين نقاط به يك قرارداد برمي گردد كه بين بانك مركزي و صداوسيما بسته شد. براساس اين قرارداد، از ساعت شش صبح تا ساعت 18، كه شبكه بانكي توسط پارازيت ضربه پذير مي شود نبايد پارازيتي فرستاده شود و بعد از اين ساعت، هيچ مشكلي براي ارسال پارازيت وجود ندارد.» اين را سيامك قاسمي، مدير فني يك شركت ماهواره اي مي گويد كه با گرايش ماهواره، مدرك فوق ليسانس گرفته است.
او مـي گـويد: «مخابرات ايران استانداردي را براي ارتباطات بي سيم ايران در نظر گرفته است و براساس آن توان كمتر از 100 ميلي وات، استانداردي اسـت كه سلامت مردم را به خطر نـمـي اندازد، اما روي دستگاه هاي نمايشگر اين قدرت به 250 ميلي وات رسيده، يعني 150 درصد افزايش كه با اصول سلامت در تضاد است و فقط براي به اشباع رساندن سيگنال ها به كار مي رود.»
او در مورد چگونگي اين پارازيت ها مي گويد: «اين كار هزينه هاي زيادي دارد و تكنولوژي خاصي را مي طلبد، اما به هر حال انجام مي شود. فقط به دليل اختلالات در فعاليت
ATM (مورد استفاده در عابر بانك ها) بانكي، اين كار 24 ساعته انجام نمي شود وگرنه با قدرت و ميزان زيادي پارازيت در سطح شهر ارسال مي شود.»
او با اشاره به اين موضوع كه كمپاني بين المللي مخابرات )
ITU( توان سيگنال ارسالي را با استاندارد تعيين شـده اي، مشخص كرده، مي گويد: «براساس استاندارد ITU ، براي هر نوع استاندارد بي سيم، حداكثر قدرت بايد 100 ميلي وات باشد تا بر سلامت مردم تاثير نگذارد. اما ايران به اين مساله توجهي ندارد و با قدرت هاي بالاتري، پارازيت مي فرستد.»
به گفته او، هرچقدر به محل ارسال سيگنال ، نزديك تر باشيم، سلامت بيشتر به خطر مي افتد: «اگر مقابل ديش بايستيم، تاثير بسيار زيادي روي ما مي گذارد و حتي مشكلات هورموني ايجاد مي كند. در واقع اين موضوع را مي توان در ميان كساني كه كارهاي ماهواره اي مي كنند، پيدا كرد; اكثر آن ها مشكلات هورموني دارند. اما به هر حال فرستادن اين پارازيت ها با قدرت و توان بالا، روي سيستم هاي عصبي تاثير مي گذارد در اين زمينه حتي كارشناسان غيرمخابراتي معتقدند كه 250 ميلي وات (يعني يك چهارم وات) توان بسيار بالايي است كه روي سلامت و سيستم عصبي مردم بي تاثير نيست.»

امواج تلويزيون مضرتر است
صـابر فيضي، مديرعامل شركت مخابرات ايران با اين جمله كه «بعيد مي دانم، پارازيت ها بر سلامت مردم مؤثر باشند»، مي گويد: «فرستنده هاي تلويزيوني و حتي امواج مايكروويو تاثير بيشتري حتي از امواج موبايل روي انسان ها دارند، اما از آن جايي كه مردم شبانه روز با كنترل از راه دور تلويزيون سرگرم هستند، حتي فكر نمي كنند كه اين امواج تا چه حد از پارازيت هاي ماهواره اي مضرتر هستند.»
مديرعامل شركت مخابرات ايران مي گويد: «هر پارازيت از جنس همان فركانسي است كه فرستاده مي شود، بـنابراين اگر فركانس مضر باشد، پارازيت هم مضر خواهد بود. تا به حال در مورد فركانس هاي مختلف، در دنيا هيچ شكايتي نشده و هنوز اين موضوع ثابت نشده كه پارازيت ها بر سلامت و روان مردم مؤثر است. در حال حاضر اين موضوع در دنيا ثابت شده كه تاثير فرستنده هاي موبايل و ماهواره يك صدم تاثير امواج تلويزيون و راديو بر مردم است. يعني ابتدا بايد به تاثير امواج راديو و تلويزيون فكر كرد و بعد به سراغ امواج موبايل و ماهواره رفت.»

http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1130649

استفاده‌ي زياد از تلفن همراه موجب پيري زودرس مي‌شود
امواج الكترومغناطيس در تشكيل غدد سرطاني و رشد آن نقش دارد
به گزارش سرويس بين‌الملل ايسنا، در اين پژوهش‌هاي علمي كه از سوي تيم پژوهشي مصري به رياست دكتر “فاضل محمدعلي“ استاد بيوفيزيك دانشكده‌ي علوم دانشگاه قاهره انجام شده است، پژوهش‌گران دريافتند كه ورود سيستم‌هاي جديد تكنولوژيك به زندگي روزمره انسان تاثيرات بيولوژيك بسيار خطرناكي بر سلامتي انسان دارد. براساس اين پژوهش امواج الكترومغناطيس توليد شده از آنتن‌هاي راديويي و تلفن همراه در تشكيل غدد سرطاني و رشد آن نقش دارند. همچنين براساس اين پژوهش، امواج كوتاهي كه انسان در داخل منزل و يا محل كار در معرض آن قرار مي‌گيرد زيان‌هاي آشكاري به سلول‌ها و به ويژه گلبول‌هاي قرمز خون وارد كرده و خللي را در آنزيم‌هاي خون ايجاد مي‌كند. به گفته‌ي اين پژوهشگران، اين امواج كوتاه تاثيرات زيان باري بر روي آنزيم‌ها به ويژه آنزيم‌هاي كبد، غدد، عضلات، هرمون‌هاي جنس مردانه، ضربان قلب و مغز استخوان دارند و مانع از توليد خون سالم مي‌شوند. هم‌چنين اين مطالعات بر روي موش‌هاي آزمايشگاهي نشان داد كه جنين موجود در شكم مادر در اثر مجاورت با اين مواج به سرطان خون و سرطان غدد لنفاوي مبتلا شدند.

http://www.mahvareh.net/showthread.php?t=3178

پارازیت یا نویز چیست

نويز يعني سيگنال ناخواسته كه به 3 دسته اصلي تقسيم مي شوند :
1- Background Noise (
نويز زمينه )
2- Modulated Noise (
نويز نوساني )
3- Interference Noise (
نويز مزاحم )
بيشتر بحث درباره گزينه سوم مي باشد كه همانند يك سيگنال اين امواج منتشر مي شوند و سيگنالهاي دريافتي ما را پوشش مي دهند به نحوي كه باعث بهم ريختن سيگنال اصلي مي شوندشكل زير تاثيرپذيري سيگنال سالم توسط نويز را نمايش مي دهد .
در زير دسته بندي دقيق تري از نويز را داريم :

- Backgroud and system noise ( تاثيرات داخلي سيستم يا نويز زمينه )
- Earth thermal noise (
تاثيرات حرارتي يا گرمايي زمين بر ماهواره )
- Free space lose (
از دست دادن سيگنال توسط فضا و جو )
- Rainfade (
تاثيرات باراني بر روي ماهواره )
- Terrestrail Interference (
امواج راديويي يا ميكرو ويو مزاحم ) *
- ( Solar outage ( sun transit , solar interference (
تاثيرات خورشيدي بر روي ماهواره )
نويزي كه هم اكنون در فضاي تهران منتشر مي‌گردد همان Terrestrial Interference مي باشد . فرستنده های پخش پارازيت از اواسط سال 1381 توسط شركت اريكسون در تهران راه اندازي شدند
اين امواج زميني راديويي يا ميكرو ويو ناميده مي شوند كه همانند سيگنال از برج راديويي فرستاده مي شوند و روي سيگنالهاي اصلي ماهواره سوار مي شوند و باعث مي شوند كه تصاوير ماهواره شما بصورت شطرنجي ديده شوند . معمولا microwave tower ها يا اين برجها در محلهاي بلند شهر نصب مي شوند . اين امواج براي اولين بار در سال 1965 در آمريكا براي فرستادن امواج راديويي بكارگرفته شد آنها مي خواستند يك دهم هزينه اصلي فرستادن يك باند راديويي را بپردارنداز اين سيستم استفاده مي كردند و با پيشرفت تكنولوژي تقريبا " از سال 1980 اين سيستم منسوخ گرديد.اين امواج در همان برج راديويي توسط دستگاهي مخصوص توليد شده و منتشر مي گردد.
امواج پارازيتی علاوه بر کانالهای تلويزيونی، تلفنهای همراه، انترنيت و نتزورکها، درسيستم الکترونيکی کليه دستگاههای ايمنی، از جمله سيستمهای پزشکی بيمارستانها، مراکز تحقيقاتي، علمی، سنجش، دما و هوا و... اختلال ايجاد ميکند ضررهايي كه اين امواج هنگام ارسال ايجاد مي كنند :
1-
تداخل در سيستم هدايت هواپيما
2-
تداخل در سيستم گيرندگي و فرستندگي كليه دستگاههاي ماهواره اي
3-
تاثيرات بسيار منفي روي مغز و اعصاب انسانها
4-
تاثير منفي روي جنين كودك
5- عقيم شدن مردان و هزاران عوارض ديگر ....
امواج راديويي را ميتوان متفاوت بار دار کرد، سيگنالهاي الکترونيکي قابليت حمل هر نوع باری که بتوانند از طريق امواج راديويي در هوا به حرکت در آيند و برای هدفهاي متفاوتي بکار گرفته شوند، را دارند. امواج پارازيتی بدون ضرر وجود ندارد و در اساس نيز براي به هم زدن تعادل بکار گرفته ميشود و مادام که پخش ميشوند، بر روی هر رسانايي، از جمله بدن انسان، آب و موجودات مي‌نشينند و عکس العمل نشان ميدهند. امواج تنها در مسافت معيينی نمي مانند و در برخورد با کوهها، آبها ، ساختمانها، شيروانيها،آينه ها، وسايل نقليه و ... ميتوانند چند بار تکرار و تا مسافتهای طولاني باز پخش شوند.

http://balochsat.blogfa.com/post-18.aspx

امواج الكترومغناطیس و سلامتی ا نسان
با گذشت لحظه ، لحظه های زمان، جهان دیگر همان جهان قبلی نیست، با توجه به تحقیقات وسیع علمی که در اقسی نقاط جهان در حال انجام است، جهان جدید، جهانی بسیار پیشرفته تر از چند لحظه قبل است. با توجه به این شرایط، ابزار آلات و وسایل مورد استفاده بشر نیز مطابق با این

مواج پارازيت ماهواره سبب آسيبهاي زيادي از جمله:

مواج پارازيت ماهواره سبب آسيبهاي زيادي از جمله:

كاهش حافظه

افت تحصيلي

كاهش يادگيري و افت راندومان آموزشي

افت قدرت باروري

عصبيتهاي اجتماعي

اختلافات خانوادگي

سقوط هواپيماها

سرطان

سرگيجه

پيري زودرس

اختلالات هورموني

كاهش قوه جنسي

و عوارض بسيار ديگر ميشود

آنتن هاي فرستنده هاي پارازيت را شما هرروز ميبينيد.

اين فرستنده ها در تمام مناطق شهري روي دكلهاي بزرگ كلانتريها توسط نيروي انتظامي نصب شده است. بر روي اين دكلهاي بزرگ سه آنتن بلند نصب شده كه براحتي براي همه قابل رويت ميباشد.

افرادي كه در نزديكي و همسايگي اين آنتن ها كار و زندگي ميكنند بيش از ديگران مورد آسيب اين پارازيتها هستند.

از گيرندگان اين نامه درخواست ميشود به ديگران ارسال نمايند .

با ارسال نامه و شكايت به مقامات مسؤول داخلي و بين المللي از تجاوز عده اي افراد خودسر در تشكيلات حكومتي ايران كه براي رياست خود حقوق حياتي شهروندان را زير پا ميگذارند جلوگيري شود

آنچه می‌خوانید مصاحبه دختر شهید باکری است با روزنامه اعتماد:

آنچه می‌خوانید مصاحبه دختر شهید باکری است با روزنامه اعتماد:


-نسبت به نام باکری چه حسی دارید؟

این اسم یک مسوولیتی به همراه می آورد و یک شجاعت خاصی لازم است تا بتوانیم از آن استفاده کنیم به همین دلیل چون احساس می کنم هنوز فرد کاملی نیستم، از این اسم استفاده نکردم.

-علت این عدم حضور و فراموش کردن کسانی چون شما یا فرزندان شهید همت و حتی شهیدان دیگر را واضح تر برایمان بگویید. چرا فقط در مناسبت های خاص، تصاویری از امثال پدر شما پخش می شود؟

من علت را در دو چیز می بینم. در این سال ها به صورت منفی از نام شهدا استفاده کرده اند. با وجهه یی که در دید مردم از شهدا ساخته اند، تصور مردم را تغییر داده اند. به فرض،مردم می گویند ما فکر کردیم شما خانواده شهید باکری هستید و زندگی آنچنانی دارید. در مورد شهیدان بد عمل شده. هرجا خواستند از شهدا استفاده کردند. اینها شهدا را به نام خودشان کرده اند. یکسری از کسانی که هرگز در جنگ و جبهه حضور نداشتند، خانواده شهدا را کنار زده اند. کسی نمی پرسد خانواده شهید باکری چه نظری دارد. به سراغ کسانی می روند که هیچ نقشی در جنگ و شهادت نداشتند. از آنجا که من در مدرسه شاهد درس خوانده ام بسیاری از دوستان من بودند که کسی به سراغ آنها نمی آمد. آنها فقط ادعای احترام به ارزش های شهدا را دارند. ولی واقعاً کاری انجام نمی شود و مردم فکر می کنند اکنون چه امتیازی به خانواده های شهدا تعلق می گیرد. در واقع کسانی که از اسم شهدا استفاده می کنند تنها به دنبال منافع خود هستند، نه منافع کشور.

-از خاطراتی که مادرتان در مورد پدر، برایتان نقل کرده می توانید نمونه یی برایمان عنوان کنید؟

مادر من، وجهه پدرم را در خانه بسیار پررنگ کرد. در واقع برای من و برادرم احسان، پدرم و عمویم، یک الگوی واقعی هستند. مادرم همیشه می گفت پدرم فرد صادقی بود و به تمامی مردم احترام یکسانی قائل بود. آنها مردمی بودند نه به معنای مردم فریب. مردم را آن گونه که بودند می پذیرفتند و این طور نبود که تنها برای مردمی ارزش قائل باشند که با اعتقادات آنها همسو باشند. مردم را آن گونه که بودند، قبول داشتند. پدرم عاشق خانواده و زندگی اش بود. چیزی که من را ناراحت می کند این است که می گویند این افراد، عاشق شهادت بودند. در حالی که پدر من، در عین حال که عاشق همسر و فرزندانش بوده است برای ادامه راه امام به شهادت رسید.

-از سختی هایی که در این دوران داشته اید یا تجربه های تلخی که از طرف مادرتان نقل شده، برایمان بگویید.

من دوران کودکی خودم را به یاد ندارم. فرزندان شهدا بسیار سریع بزرگ می شوند. نقش کودکی چندانی نداشتم. یکی از سختی هایی که آن موقع مادرم متحمل شد، آن بود که در آن زمان به همسر شهدا که می خواستند به تنهایی فرزندانش را بزرگ کنند، حرف و حدیث های فراوانی می گفتند و به آنها نگاه خاصی داشتند. من آن موقع این ناراحتی مادرم را از آن صحبت ها و نگاه ها احساس می کردم. در واقع مادرم هم نقش مادر و هم نقش پدرم را برای ما ایفا کرد به همین خاطر هیچ گاه نتوانست نقش مادری خود را به خوبی ایفا کند. تمامی فرزندان شهدا این خلأ را همیشه داشته اند که مادرشان به طور کامل نه، توانسته مادر باشد و نه توانسته نقش پدر را به طور کامل برایشان ایفا کند. در واقع ما به اندازه نه پدر داشتیم و نه مادر. با توجه به اینکه من بچه حساسی بودم و همیشه به دلیل نبودن پدرم گریه می کردم این مساله سختی بسیاری را برای مادرم ایجاد می کرد.

-در این سال ها چه کسانی از مسوولان در کنار شما حضور داشتند؟

از مسوولان که کسی حضور نداشت. آقای نصرت الله کاشانی و آقای عبدالعلی زاده، همیشه در کنار ما بودند و در دوران کودکی ما محبت بسیاری نسبت به من و برادرم داشتند. در این میان آقای کروبی نیز نظر مثبتی نسبت به ما داشتند. یک بار هم آقای محسن رضایی به منزل ما آمدند. در واقع می توانم بگویم در مواقع خاصی به یاد شهدا می افتند. مثلاً در سالی که بحث حمله امریکا به ایران تشدید شد، یکی از مسوولان خانواده شهدا را دعوت کرد. اینکه کسی از مسوولان به صورت مستمر جویای احوال ما باشد، اینچنین نبوده است.

-تعلق داشتن به خانواده شهدا همواره به عنوان یک سرمشق و الگو در جامعه تبلیغ می شده است. آیا شما انطباقی بین این تبلیغ و واقعیت ها می دیدید؟

بزرگ ترین مساله من این است که اکنون به آن شک کرده ام. یک نفر از مسوولان به من پاسخ دهد که ما این میزان سختی و مشکلات را تحمل کردیم و پدرمان شهید شد، اکنون چه چیزی را به دست آورده ایم؟ مادرم شخصیت بسیار والایی از پدرم برایم ترسیم کرده بود، به خاطر همین من سرم را بالا می گرفتم و با غرور می گفتم من دختر باکری هستم و می گفتم پدرم به شهادت رسیده که وضعیت مان بهتر شود. ما کمبودهای بسیاری داریم. در واقع تمامی خانواده های شهدا کمبودهای بسیاری دارند. یک نفر پاسخگو نیست. من بارها از مادرم می پرسم که چرا پدرم رفت؟ پدر به شهادت رسید که این وضع ما باشد؟ به قول پرویز پرستویی در فیلم موج مرده که می گفت؛ «ما را فرستادین جنگ و گفتید شما بروید ما حواس مان به خانواده شما است.» اما در عمل چه شد؟ شهدا به وظیفه خود عمل کردند و شهید شدند آیا دیگران هم به وظایف خود عمل کردند؟ در واقع شهدا رفتند. این افراد به شهادت رسیدند. برای مردم جنگیدند که وضعیت خوب و قابل قبولی داشته باشند. اما اوضاع مردم بدتر هم شد. یک نفر باید به تمامی خانواده های شهدا که خون شان را در راه این کشور فدا کردند پاسخگو باشد. همیشه پدر و عمویم می گفتند مردم باید در حکومتی همانند حکومت عدل علی زندگی کنند. من اعتقاد دارم هیچ گاه حکومت عدل علی اتفاق نخواهد افتاد چون هیچ کس حضرت علی نخواهد شد. هیچ کدام از آن آرمان ها و اهداف، تحقق پیدا نکرد. در مسائل کوچک تر هم اتفاقی نیفتاد. در مساله اقتصادی و معیشت مردم مشکلات زیادی وجود دارد. حداقل اقتصاد مردم وضعیت مناسبی داشته باشد، بقیه مسائل اعم از آزادی بیان و... هیچ. اولین خواسته مردم این است که وضع اقتصادی شان درست باشد. این همه سال است جنگ تمام شده اما کسی از مسوولان نیست که برود وضعیت خرمشهر و آبادان را ببیند. هیچ گونه رسیدگی به آنجا نمی شود. گویا قرار بوده فقط یک تعدادی شهید شوند. آرمان هایی که از آن دم می زدند هم اجرا نشد. کسانی که اکنون در پست هایی مشغول به کار هستند، هیچ شباهتی به شهدا ندارند. به اسم آرمان شهدا سختی های بسیاری را بر مردم روا داشته اند. در این سال ها شهیدان را تبدیل به چوبی کرده اند و بر سر مردم کوبیده اند. به قول مادرم با بیرون بودن موی دختران مان خون شهدایمان پایمال نمی شود. زمانی که دختری به دلیل فقر و نداری مجبور به خودفروشی شود، آن زمان خون پدر من پایمال می شود. البته این اتفاق اخیر باعث شد مردم بفهمند موضع ما چیست و ما در کجا ایستاده ایم و موافق با این روند و این نحوه برخورد نیستیم.

-به اتفاقات اخیر اشاره کردید. نظرتان در مورد اتفاقات اخیر و نوع برخورد با مردم چیست؟

چگونه است کسانی که ۳۰ سال چه خوب و چه بد برای این انقلاب زحمت کشیده اند، یک شبه ضدانقلاب می شوند؟ پسر شهید بهشتی یک شبه بد می شود؟ من با دروغگویی به مردم مخالفم چون پدرم دروغگو نبود. پدر من به این دلیل به شهادت رسید که مردم آزاد باشند. کسی هرگز از پدر یا عموی من نشنیده که به دلیل اعتقادات و مذهب شان به کسی سخت بگیرند یا عنوان کنند چون من این گونه فکر می کنم شما هم باید همانند من بیندیشید و اعتقادات من را دنبال کنید. پدر من شهید نشد که نیروهای ویژه اقدام به ضرب و شتم من با باتوم بکنند. شهید همت نرفت که فرزند و همسرش را ضرب و شتم کنند. آنها انقلاب نکردند و این همه هزینه پرداخت نکردند که وضعیت این گونه شود. چگونه است ما که خانواده شهدا هستیم، یک شبه می شویم برانداز؟، و متهم به مصاحبه با رسانه های بیگانه می شویم؟ من نمی دانم چرا تا این حد به شعور ما توهین می شود؟ زمانی که مردم موضع گیری مادرم را دیدند متوجه شدند ما در چه جبهه یی هستیم. فهمیدند ما مخالف تحمیل مسائل به مردم هستیم. من به دنبال پاسخ هستم. واقعاً دچار سردرگمی شده ام. ما این میزان مصیبت و سختی را تحمل نکردیم که ضدانقلاب ها بیایند و بگویند دیدید چگونه با مردم رفتار کردند. دیدید به شما گفتیم که در نهایت انقلاب، این گونه می شود؛ کسانی که ما در مقابل آنها ایستادیم. تمامی اقدامات نامناسب دیگران را توجیه کردیم اما مگر حوادث این روزهایی که سپری شد، قابل توجیه است؟

-فکر می کنید اگر پدرتان زنده بود چه نظر و دیدگاهی در مورد این اتفاقات و برخوردها داشت؟

آن موقع که پدرم زنده بود، از او خواسته بودند جلوی تلویزیون توبه نامه قرائت کند. نامه یی که مادر من پیش از انتخابات نوشت در مورد همین مساله بود. پدر من را همین رفقای آقای احمدی نژاد و آقای محصولی از سپاه تصفیه کردند و از او خواسته بودند توبه نامه بخواند. در واقع آنها بودند که پدرم را از سپاه بیرون کردند. چه شد که این آقایان، امروز مدافع شهدا شده اند؟ چگونه است کسی که با پدر من که بعدها شهید شد، این گونه رفتار کرد، امروز پست و مقام بالایی می گیرد؟

زمانی که پدر من شهید شد در ارومیه شایع شد که پدرم شهید نشده بلکه به عراق پناهنده شده، تنها به این دلیل که پدرم جنازه نداشت، هیچ گاه در مصاحبه های تلویزیونی به مادرم اجازه ندادند، تعریف کند چه اتفاقی برای پدرم افتاد و همیشه این مسائل سانسور شده اند. من خوشحالم که پدرم نیست این روزها را ببیند. تمامی باورهای من در این سال ها شکسته شد. در واقع نظام جمهوری اسلامی که من نوعی می توانستم مدافع آن باشم، ذره ذره مدافعانش را از دست داد. این همه هزینه پرداخت کرد که چه چیزی را به دست بیاورد؟ شاید اگر پدر و عموی من هم این روزها بودند مجبور می شدم در زندان به ملاقات شان بروم یا اعترافات شان را از تلویزیون ببینم. مردم این روزها به خوبی دروغ را از راست تشخیص می دهند.

پارازیت و عوارض آن (رژیم برای بقای خود هیچ ارزشی برای سلامت مردم قایل نیست)

Wednesday، August 19، 2009

پارازیت و عوارض آن (رژیم برای بقای خود هیچ ارزشی برای سلامت مردم قایل نیست)


اخیرا شاهد آن بوده اید شبکه های ماهواره ای خبری مثل BBC و VOA به علت ارسال پارازیت در داخل کشور غیر قابل دسترس شده است. با تداوم ارسال این پارازیتها با توجه به فرکانس بسیار بالای امواج پارازیت و دامنه بسیار بالای آن بمنظور محو کامل امواج ماهواره ای اثرات بیولوژیکی این امواج به تدریج در مردم بصورت بیماریهای گوناگون از جمله سرطان و تومرهای خوش خیم و بد خیم ظاهر خواهد شد. چون منبع ارسال پارازیت در نزدیکی یا حتی داخل خود شهرها می باشد هیچکس از اثرات سوء آن در امان نخواهد بود . کشور تبدیل شده به بزرگترین ایسگاه زمینی ارسال پارازیت در جهات. شاید این دفعه چاقو دسته خودش را هم ببرد و ارسال کنندگان پارازیت خودشان هم از عوارش آن بی نصیب نمانند.

هدیه‌ای برای میرحسین موسوی/ شعر وارده

7:01 عصر دوشنبه، 6 مهر 1388

هدیه‌ای برای میرحسین موسوی/ شعر وارده


به دست خود بتی دیگر نخواهم ساخت، اما

به رسم دورهم آیی ، هماوایی

و پاس عزم جزم و غیرت نیکو ابرمردی تبر در دست

که خواب از دیده نمرود بزدوده ست

- بدان سانی که اذنابش، بر آتش میدهندش وعده ها هردم، بهر کوی و بهر برزن

ولیکن رب ما گوید که آتش «سبز» گردد بر عزیزانم، رفیقانم، خلیلانم-

مبارکباد میلادش، مبارکباد میلادش.


هفتم مهر، سالروز تولد «میرحسین موسوی» مبارک

داربی67 هزار تماشاگر دارد!

كسانی كه به ورزشگاه‌ها می‌آیند حتی با توجه به تحریك‌های اپوزیسيون خارجی از طریق شبكه‌های ماهواره‌ای خارجی، اهل به هم ریختن فضای ورزشگاه آزادی نیستند و خلاصه اینكه پیگیر برد تیمشان هستند. به هر جهت اگر ورزشگاه روز جمعه پر نشد زیاد تعجب نكنید. چون با یك حساب و كتاب ساده حدود 67 هزار نفر تماشاگر داربی شصت و هفتم هستند و بیشتر از اینها هم بلیت فروخته نخواهد شد. البته اگر هم پر شد آن 30 هزار نفر هم هستند و اوضاع را تحت كنترل دارند تا داربی داغ و جذاب و حساسی برگزار شود. امیدواریم بازی مساوی نباشد!

داربی آبان ماه 84 آخرین سال حضور محمد دادگان در فدراسیون فوتبال بود. تیم ملی به جام جهانی صعود كرده بود و فوتبال ایران شور و حال خاصی داشت. لیگ برتر هم با هیجان دنبال می‌شد و امیر قلعه‌نويي‌ اسب استقلال را از همان اول لیگ برای قهرمانی زین كرده بود. با توجه به اینكه محمود احمدی‌نژاد تازه رئیس‌جمهور شده بود و همه از گرایشات فوتبالی وی مطلع بودند این شایعه كه قرار است او به همراه معاونان و برخی وزرایش برای دیدن داربی به ورزشگاه آزادی برود باعث شد تا اتفاقات جدیدی در داربی آن سال بیفتد.

شورای تامین هم بلاتكلیف بود

مسئولان فدراسیون، سازمان لیگ و حتی خود دو باشگاه سرخابی اصرار به عادی بودن بازی دارند اما وقتی شورای تامین استان وارد ماجرا می‌شود یعنی اینكه اوضاع بغرنج‌تر از این حرف‌هاست. معمولا پیش از آغاز داربی شورای تامین استان جلسه‌ای تشكیل می‌دهد تا در آن به ابعاد و جنبه‌های مختلف بازی بپردازند. به هر ترتیب به خاطر اینكه ممكن بود محمود احمدی‌نژاد تماشاگر آن بازی باشد تدابیر ویژه‌ای لحاظ شد؛ تدابیری كه تا امروز هم اجرا می شود و كمتر كسی از آنها باخبر است. شورای تامین در آن روزها پاسخ مستقیمی به سازمان لیگ نمی‌داد كه آیا احمدی‌نژاد به ورزشگاه می‌رود یا نه. البته تدابیر امنیتی باید لحاظ می‌شد. به هر جهت داربی، داربی است و مسائل خاص خودش را دارد. محمود احمدی‌نژاد به تماشای آن بازی نرفت تا نمایندگان مجلس به همراه اعضای هیات‌رئیسه وقت فدراسیون تماشاگر داربی باشند. داربی كه در آن ورزشگاه پر نشد و البته همه آن را به بارانی بودن هوا ربط دادند. استقلال یك بر صفر با گل رضا عنایتی به پیروزی رسید. در ورزشگاه هم اتفاق خاصی نیفتاد.

بازار سیاه و بخت سیاه‌تر!

اما در همان داربی بلیت بازی پیش‌فروش شد. یعنی از دو روز قبل از بازی ورزشگاه‌هایی اعلام شد كه تماشاگران برای خرید بلیت به آنجا بروند. بازار سیاه، داغ و داغتر و وضعیت هواداران بیچاره سیاه و سیاهتر می‌شد. حتما آن برنامه 90 را به یاد دارید كه یكی از نزدیكان امیرقلعه‌نویی در حوالی كسانی بود كه بلیت بازارسیاه می‌فروختند! مافیای بلیت‌فروشی با پیش فروش آنقدر درآمدزا شده بود كه مردم در بازی‌های بعدی ترجیح می‌دادند كه به ورزشگاه نروند و آزادی به همین خاطر پر نمی‌شد. اما در دوره علی كفاشیان این معضل حل شد و بلیت بازی‌ها صبح روز بازی فروخته می‌شود. حالا می‌شود گفت رنگ بخت هواداران كمی از سیاه به سمت خاكستری رفته است.

چرا ورزشگاه پرنمی‌شود؟

به هر ترتیب داربی شرایط و حال و هوای خاص خودش را دارد. اما شنیده شده درست از همان داربی آبان‌ماه حدود 20 هزار بلیت در اختیار نهادهایی قرار می‌گیرد كه به امنیت ورزشگاه كمك كنند. آنها نیروهایشان را به صورت نامحسوس به ورزشگاه می‌فرستند. البته این كار كه با هماهنگی نهادهای امنیتی انجام می‌شود برای جلوگیری از اغتشاش و درگیری‌های احتمالی است. شنیده شده در داربی پیش‌رو و با توجه به تحركات اپوزیسیون و اتفاقاتی كه پس از انتخابات روی داد این تعداد به 30 هزار نفر افزایش پیدا كرده است. پیش‌بینی می‌شود ورزشگاه پر نشود و داربی با كمتر از صدهزار نفر برگزار شود. البته در بازی‌های گذشته لیگ برتر مشخص شد كه چنین تحركاتی نمی تواند در ورزشگاه‌ها مثمرثمر واقع شود.

فرشید فتاحی