۱۳۸۸ دی ۱۹, شنبه

به ۹ ژانویهٔ ۲۰۱۰ در تفسير خبر: تمام نشانه هاي سقوط كودتاچيان! حكومت هذيان گو، به آخر خط رسيده!

به ۹ ژانویهٔ ۲۰۱۰
در تفسير خبر: تمام نشانه هاي سقوط كودتاچيان!

حكومت هذيان گو، به آخر خط رسيده!

در جمعه شب فوق العاده سرد پاريس، نوزدهم دي ماه(هشتم ژانويه) در برنامه تفسير خبر صداي آمريكا حاضر شدم و درباره محورهاي زير صحبت كردم. فيلم برنامه را در زير مي توانيد ببينيد:

http://www.voanews.com/wm/voa/nenaf/pers/pers1630vFRI.asx

1- مردم ايران با شركت در يك قاعده پذيرفته شده جهاني به نام انتخابات، تلاش كردند سرنوشت سياه خود را تغيير دهند و سبز كنند اما رأي مردم، توسط حكومتي كه بايد امانتدار آراء باشد، دزديده شد و حكومت پس از هفت ماه جنايت و سركوب، از اين سئوال ساده راه فراري ندارد كه مردم مي پرسند:"رأي من كجاست؟"

2- با چنين نظام قاعده ناپذيري كه دزدي آراي مردم را با جنايت و سركوبهاي بيشتر مخفي مي كند، آيا مي توان قاعده مند گفتگو كرد؟ آيا اروپائي ها مي توانند بر اساس قواعد منطقي با چنين حكومت غيرمنطقي به نتيجه برسند؟ قطعا" نمي شود و لغو كردن سفر گروهي از نمايندگان اتحاديه اروپايي به ايران براي بررسي اوضاع يك نمونه از بي ثمري گفتگو با حكومت سركش ايران است.

3- حكومت ايران به اين دليل سفر هيأت اروپايي را به تهران لغو كرد كه به خوبي مي داند خوني كه بر در و ديوار اين خانه ريخته، از چشم مهمانان كنجكاو پوشيده نمي ماند و ابعاد هولناك جناياتش بيشتر از قبل افشا مي شود. اگر حكومت بناي رفتاري شفاف داشت، رسانه ها و روزنامه نگاران را به بند نمي كشيد و از افشاي جناياتش چنين سراسيمه نبود. حكومت ايران به سمت انزواي بيشتر حركت كرده و ممكن است اين انزوا باعث شود كودتاچيان با وحشي گري بيشتري به سركوبها بپردازند اما با همه اينها عمر اين حاكميت به سرعت رو به پايان گذاشته است.

4- دروغگويي هاي افرادي مثل حداد عادل و ساير حاكمان، از نوع دروغگويي هاي وقيح است. آنها حتي از هنر دروغگويي هم بي بهره اند و وقتي دروغهايشان هم رسواست، وقيحانه مي گويند در چند خيابان، چند نفر آشوب كردند و تمام شد! دليل اين دستپاچگي و دروغهاي رسوا اين است كه كودتاچيان واقعا" تب كرده و به هذيان گويي ناشي از بدحالي مبتلا شده اند. آنها تا ته خط را رفته اند و آنقدر رسوا شده اند كه حتي ظاهرسازي هم نمي توانند بكنند.اين سكرات موت آنهاست.

5- بشارت بزرگ اينكه اين حكومت تمام نشانه هاي حكومتهاي ساقط شده را در خود جمع كرده و واقعا" با همت مردم قدمهاي لرزان آخرش را به سوي سقوط بر مي دارد. آن نشانه ها چنين است: قواعد ساده حكومت كردن را به هم مي زند، در رأي مردم دزدي مي كند، درها و رسانه ها را مي بندد، معترضان را به زندان و خاك و خون مي كشد و بعد همه چيز را حاشا مي كند و از ورود گروههاي حقوق بشري به داخل كشور جلوگيري مي كند. قدم بعدي، چيست جز سقوط؟

6- كودتاچيان هرگز نمي توانند جنبش سبز را به ارتباط بيگانگان متهم كنند و با اين ترفند كليشه اي، حقوق بديهي و انساني مردم ايران را بدزدند. حقوق بشر يك امر بين المللي است وتكليف همه دولتهاي جهان است كه به نقض حقوق بشر در كشورهاي ديگر اعتراض نمايند. بنابراين با تمام قواي خود، در رساندن صداي مظلوميت مردم ايران به جهانيان استفاده مي كنيم و در اين راه تا پاي جان ايستاده ايم.

7- امروز بعد از هفت ماه از دزدي آراي ملت و كودتا و جنايات هولناك بعدي، اقشار ديگري از مردم هم به اين نتيجه رسيده اند كه اين نظام هيچ نوع مشروعيتي براي حكومت بر ما ندارد و با اينكه آقاي موسوي با مسئوليت پذيري قابل تحسين شان، به حكومت هشدار داده و راهكارهايي براي خروج از اين گرداب پيشنهاد كرده، اما كودتاچيان هرگز نمي توانند از اين پرتگاه هولناك جان سالم بدر ببرند. كودتاچيان هرگز نمي توانند به همان خواست كليدي مردم پاسخ قانع كننده اي بدهند. مردم با تكرار سئوال عيني "رأي من كو؟" نظام را در مقابل يك سئوال بي پاسخ قرار مي دهند. سئوالي كه براي هميشه اين حاكمان را به تاريخ، ملت و افكار عمومي جهانيان "بدهكار" كرده و رسواتر از اين خواهد كرد. حكومت كودتايي از همين يك سئوال ساده، راه فرار ندارد.


پي نوشت: يادداشت زير را سه روز قبل در گويا منتشر كرده ام. در همين ارتباط است:

كودتاچيان تب كرده اند!

كودتاچيان تعادل رواني خود را به طور كامل از دست داده اند. اين نمونه اي از قدرت خيره كننده اين ملت است كه جمعي آدم توّهم زده و قدرت طلب را به جنون كامل رسانده و رسما" ديوانه كرده است. رهبران جمهوري اسلامي اين روزها همگي هذيان مي گويند. آنها تب كرده اند و با هر قدم و هر سخني، اضطراب خسارتبار خود را بيشتر نمايان مي سازند. آنها از واقعيتهاي جنبش سبز ناآگاهند. بدرستي نمي دانند اين چنبش از كجا اداره مي شود؟ رهبرانش چه كساني هستند؟ ساز و كارش چگونه است؟ و چرا با اين همه دستگيري و سركوب، هنوز چنين زنده و پوياست؟ آنها نفهميده اند و دارند خسارت همين نشناختن را با سقوطي مرگبار مي پردازند.

كودتاچيان بدحال اند. آنها نمي دانند جنبش سبز بر شانه كساني نمي چرخد كه ديوانه وار دستگيرشان مي كنند. آنها نمي دانند اين جنبش بر دوش كساني نيست كه اسم و رسمي دارند و همين، كودتاچيان را بيشتر از قبل سردرگم كرده كه چرا با اينهمه دستگيري و بازداشت آدمهاي سرشناس، صداي غرش رعدآساي اين مردم هنوز در آسمان ايران مي پيچد و طنين اين جنبش فرونمي خوابد؟ براي آنها ساده است ميليونها شهروند ناراضي را عوامل قدرتهاي خارجي يا منافق يا معاند بنامند و مثل آقاي محسني اژه اي دادستان كل، همگي را به اعدام تهديد كنند. سردرگمي و گيجي درد بدي است و حالا نه تنها محسني اژه اي و مصلحي و جنتي و احمدي نژاد بلكه آقاي خامنه اي هم به همين بلا دچار شده و در تب بي اطلاعي از اين سيل بنيان كن مي سوزند و چاره اي نمي يابند.

به عنوان كسي كه بيش از صد و ده روز در خاك جمهوري اسلامي مانده و زير پوستين اين هيولاي ترسان زندگي كرده ام و حسرت دستگيري ام را بر دلشان نهاده ام، به همه كساني كه هنوز اين هيولا را قدرتمند مي پندارند مي گويم و شهادت مي دهم كه غرش اين هيولا را باور نمي كنم. اين زوزه مرگ است كه براي ما كه اهل زندگي هستيم، شنيدنش دردناك مي نمايد. عمر حكومت جمهوري اسلامي به پايان رسيده است؛ اين را رفتار حاكمان و رهبران اين نظام فاش كرده، نه ادعاي ديگران. اين را تشرها و نعره هاي حاكمان اثبات كرده كه حكومت فروپاشيده است و عنقريب از هم مي پاشد. در حقيقت هيچكس به اندازه خود سران جمهوري اسلامي كمر به قتل اين نظام نبسته است و هيچكس به اندازه خود آنها، راه را بر مردم نگشوده است. آنها نمي خواستند چنين كنند، اما نتيجه عملشان همين است؛ مردم ما به زودي حكومتي مردمي مبتني بر رأي مردم تشكيل خواهند داد و از اين دوران سقوط سريع جمهري اسلامي خاطره ها خواهند گفت. اين را من گواهي مي دهم. استخوان كوچكي كه گلوي استكبار را خراشيد و ناتواني اش را از درون احساس كرد و براي شما بازگو نمود. در اين ترديد نكنيد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر