۱۳۸۸ آذر ۲۲, یکشنبه

انتخابات تمام نشده، تازه شروع شده، ما هم كنار نمي كشيم، شما كنار بكشيد

انتخابات تمام نشده، تازه شروع شده، ما هم كنار نمي كشيم، شما كنار بكشيد

2009 دسامبر 13

0
0

Rate This

سيد علي آقا انگار بلد هست چگونه جلو جمع، خود را از باد معده خلاص كند.امروز مثل اينكه در جمع جيره بگيرانش سخناني را تلاوت كرده كه اگر جلو نوزاد يك ساله بگذاري، از شدتِ تعفن، خواهد مُرد.
گوشهايِ اين “آقا” انگار پرده ندارد و نمي شنود، يا شايد هم از شدت ترس، كر شده است. مردم ميگويند نر است، اين “آقا” ميگويد بدوش.
ميرحسين و كروبي، بد كردند كه مردم را به انتخابات فرا خواندند؟ اينها بد كردند كه 85% در انتخابات شركت كردند؟ ميرحسين تمامِ گذشته یِ انقلابِ خودِ شما را زير سوال برد يا محمود رسوا ؟
كجا وقت داديد ؟ هنوز شمارش آرا تمام نشده، نامه یِ تبريك فرستاديد كه محمود رئيس جمهور است. وقت ؟ باشد، قبول، وقت داديد، اما به چه كساني ؟ شورایِ نگهباني كه خود متهم به تقلب است ؟ كجاي دنيا شكايت به پيش متهم مي برند كه شما برديد ؟

اصلاً شورایِ نگهبان عادل، چه كسي نتوانست ثابت كند ؟ 2 جلد كتابِ منتشر شده در مورد تمام مستنداتِ تقلب گردآوري شده، باز هم سند مي خواهيد، اصلاً چه سندي بالاتر از شعور 20 ميليون راي دهنده كه با دستان خود نام ميرحسين را روي برگه هایِ اخذ راي نوشته اند ؟ ديگر چه سندي ميخواهيد ؟ نكند به قولِ كروبي، ميخواهيد آلتِ متجاوزان را هم ضميمه كنيم.
مردك انگار فراموش كردي كه مجرم، تويي و مردم، شاكي، مجرم تويي و وجدان هایِ بيدار، قاضی. آن كسي كه بايد كنار بكشد و مجازات شود، تويي، نه مردم. خون ندا و اشكان و سهراب به دستور شخصِ تو ريخته شد نه مردم. به حريم ترانه و مريم به دستور شخصِ تو تجاوز شد نه مردم. غرور پسرانِ اين مملكت به دستورِ شخصِ تو شكست. به دستور شخصِ تو بود كه دل هایِ مادران داغدار شد، زجه هایِ مادرِ ندا را شنيدي ؟ آهي كه از دلِ اين مادر بلند ميشود، چهار ستون بدن انسان را مي لرزاند، سنگ را آب ميكند، عرش را مي گرياند، وجدان را تكان ميدهد، آنوقت ميگويي كنار بكشيم؟
آن چيزي كه اينها را ببيند و كنار بكشد، عدم است، ما اگر كنار بكشيم، يعني مُرديم. اصلاً درآنصورت ديگر براي چه نفس بكشيم ؟ مگر شما بالاتر از سياهي رنگي ميبينيد كه ما نديده ايم ؟ بالاتر از قتل و شكنجه و تجاوز، مگر هست ؟ كاری بوده كه ميتوانستيد بكنيد و نكرديد ؟ حالا ما كنار بكشيم ؟
البته كه تو نمي فهمي، شهدِ قدرت آنقدر در دهانت شيريني كرده كه ترياك در دهانت، حكمِ قند دارد. اگر خميني مجبور شد جام زهر را ناخواسته سر بكشد، تو با دستان خودت داري جام زهر را مينوشي و نمي فهمي، چون سرمستِ قدرتی.خدايي ميكني، فراموش كردي بنده یِ خدايي، همان چيزي كه فرعون ها ميكردند و خدا جوابشان را داد، بترس از خدا كه روز حسابرسي از تو هم فرا ميرسد.
همان طور كه ميرحسين گفت، تا زنده ايم، اسير اين صحنه آرايي خطرناك نخواهيم شد كه اگر شديم، همان روز، روزِ مرگِ ماست.تا زماني كه حقِ خونهایِ به ناحق ريخته شده را نگيريم، ساكت نخواهيم شد.

از خونريزي بپرهيز و از خون ناحق پروا كن، كه هيچ چيز همانند خونِ ناحق، كيفر الهي را نزديك، مجازات را بزرگ نميكند و نابودیِ نعمت ها را سرعت نمي بخشد و زوالِ حكومت را نزديك نمي گرداند و خداي سبحان در روز قيامت قبل از رسيدگي اعمال بندگان، نسبت به خون هاي به ناحق ريخته شده داوري خواهد كرد، پس با ريختنِ خوني حرام، حكومت خود را تقويت مكن، زيرا خونِ ناحق، پايه هایِ حكومت را سست و پست ميكند و بنياد آن را بر كنده و به ديگري منتقل مي سازد و تو نه در نزد من و نه در پيشگاه خداوند، عذري در خون ناحق نخواهي داشت، چرا كه كيفر آن قصاص است و از آن گريزي نيست.
نهج البلاغه | نامه 53


تو بايد دليلِ سست شدنِ حكومتت را در خون هایِ به ناحق ريخته شده جستجو كني نه ميرحسين.
انتخابات تمام نشده، تازه شروع شده، ما هم كنار نمي كشيم، تو كنار بكش

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر