۱۳۸۸ آذر ۲۶, پنجشنبه

نظریه موعودگرایی


نظریه موعودگرایی


غالباً حاکمان نظام سلطه کاری جزء پریدن از این شاخه به آن شاخه ندارند یکروز ندای اعتقادی سر می دهند و روز دیگر ندای آرمانی ، هرگاه از طریق اعتقادات به نتیجه نرسند با شعارهای آرمانی دست به حرکتی دیگر می زنند؛ یکروز علمدار عدالت در جامعه هستند و روز دیگر زمینه ساز "قیام و انقلاب جهانی".


همچنانکه مائوئیست ها و کمونیستها معتقد و با شعار واژگونی کاپیتالیسم با عنوان خلقهای جهان مدعی انقلاب جهانی و بین المللی بودند.


امروز مشاهده میشود که دیگر این شعارها از سوی واضعان و واعظان این مکاتب نوظهور که شعار آن را سالها مطرح میساختند عنوان نمیشود؛ اما فردی یافت میشود که دوباره این شعارها را مطرح میسازد و با استفاده از امکانات یک ملت به نقاط مختلف جهان سفر می کند و با عنوان انقلاب جهانی اقدام به یارگیری و یارکشی می نماید.



حال باید بررسی کنیم که آیا با طرح مباحث اینچنینی می توان خلقهای جهان را با یکدیگر متحد ساخت و مردم محروم جهان را مانند دانه های تسبیح به رشته کشید و گرد هم آوَرد؟!


پاسخ – نخیر؛ قطعاً به طریقی که پیشتر در همین مقاله مطرح شد نمی توان با طرح چنین شعارهایی به تحقق آن جامه عمل پوشاند.
به همین دلیل است که لازم می آید تا برای تحقق این شعارها به آنها جنبۀ اعتقادی بخشیده شود.


بعبارتی فرد مدعی اعتقادات نوظهور، عقایدش را با عنوان "مبارزه با کاپیتالیسم" یا "برقراری عدالت اجتماعی در سراسر جهان" یا "ساماندهی قیام بین المللی" مطرح نمی نماید بلکه خود را "زمینه ساز ظهور" معرفی می نماید.


"زمینه سازی ظهور" از دیدگاه مدعیان عقاید نوظهور، یعنی چه ؟ مدعیان امروزی می گویند: «ما آمده ایم تا زمینه را برای ظهور نجات دهندۀ عالم بشریت که خداوند وعده به آن داده است فراهم و هموار سازیم.»


نظریه منجی گرایی و موعودگرایی از دیدگاه واضعان عقاید نوظهور
مقوله ای که شیعیان در این زمان (منجی گرایی و موعودگرایی) با آن روبرو میشوند مقوله ایست با رنگ ، بو ، سبقه و هدف سیاسی.
غرض غایی از طرح چنین مدعایی آن است که ، فرد مفروض با طرح چنین ادعایی تمامی مخالفان داخلی و خارجی خود را آچمز نماید.
یعنی مخالفان را اعم از داخلی یا خارجی در حالت تدافعی یا انفعالی قرار دادن.


"نظریه موعودگرایی" به عنوان یک شعار راهبردی و بین المللی برای ترغیب خلقهای جهان به انقلاب، همان شعاری است که پیش از این توسط کمونیستها مطرح میشده و فرقی با آن ندارد تنها وجه تمایزش در آن است که رنگ کاملاً اعتقادی به آن زده شده است.


سی سال پیش عده ای آمدند و گفتند انقلاب ما انقلاب اسلامی است؛ سپس با گذشت اندک زمانی گفتند: «اسلام چیزی نیست با عقبۀ تاریخی ۱۴۰۰ ساله! بلکه اسلام مکتبی است که ما می گوئیم.»


حال با گذشت سه دهه از این مدعا، همان اسلامی را که به تعبیر و ظنّ خود معترف به آن بودند (اسلام من درآوردی) نقض کردند و کنار نهادند.


آنچه مشاهده میکنیم آنستکه مدعیان دیروز، انقلاب اسلامی امروز "اسلام سی سالۀ" خود را نقض و نظریۀ نوظهوری با عنوان "موعودگرایی" را مطرح می سازند؛ در این مقاله می خواهیم به بررسی نظریۀ جدید"موعودگرایی" از دیدگاه مدعیان آن بپردازیم.


۱ - تکیه گاه نظریه موعودگرایی از دیدگاه مدعیان آن چیست؟
٢ - نقد و بررسی تدوین آراء ، نظرات و افکار مدعیان موعودگرایی
٣ - در صورت تدوین آراء و عقاید "موعودگرایان" این نظریه مشتمل بر چه فصولی خواهد بود؟


در تمامی ادیان و مکاتب بشری نوعی باور حاکی از انتظار به آینده ای بهتر (از گذشته) نمود می یابد.
بارقۀ امید به آینده در هر دلی که ظهور یابد آن فرد را امیدوار به فردایی بهتر میسازد، تا آنجا که بتواند با مشکلات دست و پنجه نرم کند و از میدان بدر نرود.


"آرزو و امید به فردایی بهتر" در تمامی مکاتب بشری و در گوشه و کنار دنیا در دور افتاده ترین نقاط جهان بصورت باور به یک منجی عالم بشریت که ظهور می یابد و شرایط را متحول می سازد و ظلم را ازبین می برد و عدل را جایگزین مینماید، بچشم می خورد.


در آئین یهود پیش از ظهور عیسی (علیه السلام) از این ناجی با عنوان "مسیح" نامبرده شده است. در آئین مسیحیت نیز مسیحیان باور به ظهور مجدد مسیح دارند؛ این باور در اسلام نیز وجود دارد.


در آیه ای از آیات شریفۀ قرآن مجید بازگشت و ظهور مجدّد حضرت مسیح (علیه السلام) مورد اشاره قرار گرفته است.


وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿۶۱﴾ وَلَا يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطَانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿۶٢﴾ وَلَمَّا جَاء عِيسَى بِالْبَيِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُم بِالْحِكْمَةِ وَلِأُبَيِّنَ لَكُم بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۶٣﴾ إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿۶۴﴾ فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِن بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ عَذَابِ يَوْمٍ أَلِيمٍ ﴿۶۵﴾ ﴿سورۀ ۴٣ - زُخرُف)


در آئین حضرت زرتشت (سلام الله علیه) اعتقاد به منجی با نام سوشیانس (1) مطرح شده است.


چنانچه بیان شد ، مشاهده می کنیم در غالب ادیان و مکاتب، اعتقاد به منجی و موعود حتّی بطور مکتوب نیز وجود دارد.


این امر در مکاتب بشری وادیان آسمانی ناشی از باوری فطری در انسان است که به تحول ، تکامل و نیل به کمال تمایل دارد.

ادامه دارد...

***

پیوست:

1 - سوشینت یا سوشیانت یا سوشیانس (سودرسان، دانا) به عنوان رهایی بخش است که در دین زرتشت یا مزدیسنا‌ منجی نهائی زمین بشمار می‌رود.كلمه « سوشيانس » كه از ريشه « سو » به معنى سودمند است، در اوستا سئوشيانت (Saoshyant) آمده و در پهلوى به اشكال گوناگونى چون: سوشيانت، سوشيانس، سوشانس، سوشيوس يا سيوشوس آمده است.
(به معنی «سودبخش» یا «سودرسان» و در معنای گسترده, «رهاننده» یا «رهایی بخش» است.) در گاهان این صفت چند بار برای زرتشت آمده؛اما در دیگر بخش‌های اوستا صفت یا عنوان هر یک از سه موعود زرتشتیان (اخوشیت ارت, اخوشیت نم, اَستَوت اِرِتَ) و بویژه سومین آنهاست که نام او «استوت ارت» (Astavt Eretah) است. (استوت ارت, هوشیدر و هوشیدر ماه)
در گاهان (گاتها) که سروده‌های خود زرتشت است و در آنها می‌توان باورهای وی را یافت اشاره چندانی به پایان جهان نشده است، اما چنین می‌نماید که در بندی از گاهان یسنا (
۴۳ بند ۳) سخن از مردی است که در آینده می‌آید و راه نجات را می‌یابد، همچنین در گاهان چند بار به واژه سوشینت بر میخوریم که در ادبیات بعدی زرتشت به صورت سوشیانس در آمده و منجی نهائی زرتشتی به شمار می‌آید.
خود زرتشت نیز به هنگام زندگی در پیرو باورانش ،سوشیانت خوانده شده است هم چنین از افزون بر تایید مطلب، سوشیانت بصورت جمع آورده شده است و این یعنی که تعداد سوشیانت ها یکی نیست :... کی مزدا سپیدهٔ رخشان پیروزی جهان را بر خواهد گرفت؟کی رخشندگی آفتاب دین همه جا را تابان خواهد ساخت؟ کی سوشیانت ها فراوانی و زیادگی خواهند یافت تا از پرتو کار و کردارشان،دین گسترده شود. اینک سوشیانتی برای آموزش مردم برپاست و منم،زرتشت که پیرو تو هستم ای اهورا.
در توصیف سوشیانت در می‌آید که : «کجایند آنانی که پرتو راستی وجودشان را فرا گرفته،که با نیرومندی برابر دیویسنان کینه جو ایستادگی کنند و به راستی ای مزدا،این چنین کسام اند رهانندگان،سوشیانت ها که برای به بار نشستن آیین با دیوان و دیوپرستان به پیکار برخاسته اند.»
دانا بودن از ویژگی های سوشیانت است

برپایهٔ یشت سیزدهم ،بند 62م :زردشت از روی زمین رخت بر نبسته و نطفهٔ بر جای مانده و آن را 99999 فروشی نگاهبانی می‌کنند روزی ؛در هنگام به پایان رسیدن زمان،دوشیزه‌ای ازین نطفه بارور خواهد شد که بر تمام دشمنی دیوها و مردم پیروز خواهد شد.[۵] نام این دوشیزه اِرِدَت فِذری می‌باشدواز دو دوشیزهٔ دیگر به نام های «سروتَت فِذری» و «وَنگهوفِذری» نیز یاد می‌شود . این سه از نطفه زردشت بارور دشه و سه موعود مَزدَیَسنان که آخرین شان سوشیانت است ؛از آنها زاده خواهد شد. نام دیگر این رهایی بخش اَستوَت اِرِتَه می‌باشد که با ظهور وی ،رستاخیز مردگان شروع شده و عمر جهان مادی به سر می‌رسد. اين نام بخصوص (سوشیانت) براى تعيين آخرين موعود تخصيص يافته و او آخرين مخلوق اهورامزدا خواهد بود.
زامیاد یشت - مقدمه یشت : فرّ کیانی نیرومند را می ستاییم که مزدا آفریده است ،کارامد و چالاک است و سرآمد همهٔ آفریدگان محسوب می شوذ . زیبا و بسیار درخشنده است که
اهورا مزدا بدان سوشیانت و همراهانشان را پدید آورد،فرّی که از آن خداوند می‌باشد و آن را برآن سوشیانت و همراهان گماشت تا آنان جهانی نو بنیان کنند.جهانی همیشه تازه و جوان که پیری و بیماری و فساد در آن راه نباشد و همیشه جاودان می ماند،پس از آن که مردگان رستاخیر کنند و زندگان بی مرگ شود و چون آن سوشیانت به پیدایی و ظهور آید آرمان خویش روا و جهانی نو بنیان کند.درچنین جهانی که برپایهٔ اَشَه استوار است،جاودانگی برپا می‌شود ، و دروغ دیگر باره به همان جایی رانده می وشد که از آن جا برای آسیب رسانیدن به راستی و گروندگان آن قیام کرده بود و نیست و نابود می‌گردد. زامیاد یشت کردهٔ چهاردهم : فرّ کیانی نیرومند را می ستاییم...هنگامی که اَستوَت اِرِتَه پدید می‌آید...
سوشیانش پیروزگر خوانده شده است.

0

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر