۱۳۸۸ شهریور ۱, یکشنبه

ای بـدتر از راهـزن!

23

08

2009
نقل است که در روزگاری نه چندان دور کاروانی از تجار بهمراه مال التجاره فراوان

به قصد تجارت راهی دیاری دوردست شد.

در میانه راه دزدان کمین کرده به قصد غارت اموال به کاروان یورش بردند.

طولی نکشید که محافظان کاروان از پای درآمده یا تسلیم گشته و دزدان به جمع آوری اموال و اثاث از

روی شتران مشغول شدند…. دزدان هرچه بود گرد آوردند ازمسکوکات وجواهرات

وامتعه وهرچه ارزشمند بود به زور ستاندند.

در بین اموال مسروقه یکی ازحرامیان کیسه ای پر از سکه های زر یافت که بسیار مایه تعجب بود چه

آنکه در داخل همان کیسه به همراه سکه های زر تکه کاغذی یافت که روی آن آیه ای از قرآن در

مضمون دفع بلا نوشته شده بود. دزد شادی کنان کیسه را به نزد سر دسته دزدان برد و تمسخر کنان

اشارتی نیز به دعای دفع بلا نمود.رئیس دزدان چون واقعه بدید دستور داد صاحب کیسه را احضار کنند.

طولی نکشید که تاجری فلک زده مویه کنان به پای سردسته حرامیان افتاد که آن کیسه از آن من بود و

لعن و نفرین بسیار نثار عالم دینی نمود و همی گفت که من گول آن عالم را خوردم و تا آن لحظه معتقد

بودم که دعای دفع بلا واقعا کارگرخواهد بود.


رئیس دزدان اندکی به فکر فرو رفت … سپس دستور داد کیسه زر را به صاحبش بر گردانند.

یکی از حرامیان برآشفت که این چه تدبیری است و مگر ما راهزن نیستیم و چه…..؟!

رئیس دزدان پاسخ چنین داد:

ای ابله، درست است که ما دزد مال مردم ایم اما هرگز قرار نبود که دزد ایمان مردم باشیم

حالا نباید به رهبران سیاسی ایران گفت: بدتر از راهزن!!؟؟؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر