۱۳۸۸ آبان ۱۱, دوشنبه

ترجمه محتوای وبلاگ به زبان‌های دیگر


  • - حالا غیبتش نباشه‌ها٬ ولی …
    .
    .
    .
    – پس الان یه ربع داشتی چی زرزر می‌کردی؟

    Tagged: غیبت
  • ترجمه محتوای وبلاگ به زبان‌های دیگر

    Posted: Thu, 22 Oct 2009 19:10:53 +0000

    آموزش نوشته: سطح2 – در پاسخ به سوال اقتصاد سبز

    برای ترجمه محتوای وبلاگ خود به زبان‌‌های دیگر با استفاده از سرویس ترجمه گوگل کافیست کد زیر را در قسمت متن ابزارک‌ها کپی کنید:

    ترجمه به انگلیسی:

    Translate to English

    ترجمه به فرانسه:

    Traduire en français 

    ترجمه به اسپانیولی:

    Traducir al español

    - در کد‌های بالا به جای yourblog نام وبلاگ خود را بنویسید.

    - سرویس ترجمه گوگل علاوه‌بر زبان‌های فوق قابلیت ترجمه محتوا به 50 زبان دیگر را نیز داراست. برای ترجمه محتوای وبلاگ خود به زبان‌های دیگر در صفحه باز شده در تب بالای صفحه زبان مقصد را تغییر داده و بعد از کلیک بروی دکمه Translate آدرس ظاهر شده در نوار‌آدرس را به جای آدرس لینک‌های فوق قرار دهید.

    - به جای قرار دادن لینک‌ها در ستون سمت راست می‌توانید با ایجاد برگه و قرار دادن کدهای بالا در صفحه برگه٬ ترجمه‌ها را به صورت برگه در وبلاگ خود قرار دهید.

    - گوگل ترنسلیت در حال حاضر نسخه بتای فارسی خود را ارتقا بخشیده و از نسخه نهایی فارسی استفاده می‌کند٬ با این حال هنوز هم نواقصی در ترجمه‌ها وجود دارد. مثلن در مورد کلمات شکسته که گاهن معادل‌یابی نمی‌شوند یا مشکلات گرامری و معنایی در جملات. ترجمه‌های روباتیک فوق صرفن ایده اصلی و محتوای کلی مطالب را به خواننده غیرفارسی زبان منتقل خواهد‌ کرد.

    * برگه‌های وبلاگ‌ دسته‌نوشته به زبان‌های انگلیسی و فرانسه با استفاده از ترجمه گوگل نمی‌باشد. مطالب در سه وبلاگ مستقل و مستقیمن به زبان‌های مختلف نوشته می‌شود.
    هرگز روبات‌ها نخواهند توانست زبانی را به زبان دیگر تبدیل کنند! (ترجمه شاید ولی تبدیل هرگز) زبان یک موجود زنده است. به دنیا می‌آید٬ زندگی می‌کند٬ رشد می‌کند٬ کامل می‌شود٬ احساس می‌کند٬ حرف می‌زند… .
    همانطور که دقیق‌ترین و قوی‌ترین دوربین‌های دنیا هرگز نتوانسته و نخواهند توانست لذت نشستن کنار آبشار را از لابلای سیم‌ها و مدارهایشان منتقل کنند٬ هیچ دستگاهی و حتی هیچ انسانی هر‌چه‌قدر دقیق و پیشرفته هیچ‌گاه نتوانسته و نخواهد توانست٬ روح زبانی را با معادل‌سازی و واژه‌یابی به زبانی دیگر منتقل سازد.

    Tagged: google translate, گوگل ترنسلیت, ترجمه, ترجمه محتوای وبلاگ, ترجمه وبلاگ
  • پشه

    Posted: Mon, 19 Oct 2009 20:41:31 +0000

    مکان: رختخواب
    زمان: ساعت سه نصفه شب
    شخصیت ها: من، پشه

    من: خررر… پفففف

    پشه: ویزززززززززز

    من: زهرمااار

    پشه: ویزززززززززز

    ×××

    پ.ن 1: همچین همین که چشم آدم گرم می‌شه و داره می‌ره تو عالم هپلوت٬ می‌آد یه ویززززز می‌کنه، خوابت رو می‌پرونه، اعصابت رو به هم می‌ریزه، بعد می‌ره یه گوشه می‌شینه هرهر می‌خنده. بای بای هم می‌کنه واسه من، پدرسوخته!

    پ.ن : دوستانی که اعتقاد دارند هیچ خلقتی بی‌حکمت نیست، لطف کنند حکمت خلقت پشه رو بفرمایند، بلکه ما هم آگاه شدیم. بنده که هر چی تحقیق کردم و پرس و جو کردم و سرچ کردم، به نتیجه‌ای نرسیدم. فقط خواهشن نفرمایید لابد یک حکمتی دارد که ما بی‌خبریم که این توجیه‌ و سفسطه‌ها بد قدیمی شده. بهانه هم می‌خواهید بیارید یک بهانه‌ای بیارید کمی جدیدتر باشد. راستی اینجا که ما زندگی می‌کنیم، نه غورباقه‌ای است و نه خفاشی که پشه بخورند و چرخه حیات تکمیل شود. به فرض هم بود، همین پشه چه گلی به سر ما زده که خفاش و غورباقه‌اش بزنند.

    پ.ن. 3: این هم درددل‌های یک پشه‌گریز بیچاره دیگر. این حرف‌هایی که به این بنده خدا زدنند هم نزنید که این‌ها از آن توجیه قبلی هم بدتر است.

    Tagged: مزاحم, پشه, خواب
  • اومانیسم

    Posted: Sat, 17 Oct 2009 19:15:40 +0000

    متاسفانه باورهای سنتی و رایج همواره دست به تحریف و تخریب اومانیسم زده و به نوعی اومانیسم هراسی را پیش گرفته‌اند. تعاریفی که در آن اومانیسم به معنای بی‌خدایی(آتئیسم) یا بی‌دینی(سکولاریسم) مطرح شده یا تحاریفی که اومانیسم را با ماده‌گرایی (ماتریالیسم) هم‌سنگ می‌گیرند٬ و از این طریق می‌کوشند که مخاطب را از اومانیسم هراسانده و با بی‌خدایی و بی‌دینی و ماده‌انگاری خواندن اومانیسم آن را در افکار مطرود جلوه دهند.
    اما به راستی چه چیزی در عقیده اومانیسم است که اینگونه هراس به دل برخی انداخته که آنها را به چنین تحاریف و تبلیغاتی واداشته. در ادامه پاسخ برخی ابهامات وارده به باور اومانیسم به طور مختصر آورده شده است.

    نشان (انسان شادمان) که مورد استفادهٔ اومانیست‌های جهان است. این نماد به شکل انسانی است که قامت خود را برای حصول توانایی‌های بالقوه‌اش کشیده است.

    اومانیسم چیست؟

    اومانیسم (Humanism در ترجمه فارسی: انسان‌گرایی) و به مفهوم اصلی “انسانیت” به معنای اعتقاد به مفاهیم و اخلاق و منش انسانی می‌باشد. بر اساس این اعتقاد٬ رفتار انسانی بر پایه سه عنصر اصلی “وجدان٬ خرد٬ دادگری” شکل می‌گیرد. در این باور خرد محض٬ به تنهایی پاسخگوی نیاز بشر نبوده و در رفتارها بایستی چنین خردی با وجدان و دادگری محک خورده و در صورتیکه موردتایید وجدان و مطابق دادگری بود تایید شده است.
    تعاریفی که درآن اومانیسم را به عنوان مالکیت انسان بر همه‌چیز٬ عدم اعتقاد به جهان فراطبیعی٬ عدم اعتقاد به روح٬ لذت‌گرایی٬ خودبرتربینی٬ اصالت ماده٬ نظام سرمایه‌داری٬ خردگرایی محض٬ عدم اعتقاد به خدا و… می‌خواند همگی تحاریفی هستند که در راستای اومانیسم هراسی ترویج شده‌اند.

    آیا اومانیسم به معنایی بی‌خداییست؟

    به هیچ وجه! اومانیسم و بی‌خدایی(آتئیسم) دو تعریف کاملن جداگانه بوده و هیچ ارتباطی به هم ندارند. اومانیسم نه تنها به معنای بی‌خدایی نیست بلکه اکثر اومانیست‌ها معتقد به وجود خدا به عنوان منشا طبیعت معتقدند. با این‌که٬ انسان‌گرایی و خداگرایی دو تعریف جدا و غیرمرتبط هستند و ممکن است در بین اومانیست‌ها نیز مانند سایر عقیده‌ها عده‌ای بی‌خدا باشند اما در نگاه اکثر اومانیست‌ها٬ وجدان٬ خرد و دادگری از طبیعت و سرشت و فطرتی پاکی که خداوند در نهاد انسان قرار داده سرچشمه می‌گیرد و بدین ترتیب اصل پایه‌های این باور در اعتقاد به خدا بنا شده.

    آیا اومانیسم به معنای بی‌دینیست؟

    خیر. اومانیست به هیچ روی به معنای بی‌دینی نیست. در اینجا لازم است دو شاخه مختلف اومانیسم شناخته شود. اومانیسم دینی و اومانیسم سکولار. همانطور که در تعریف اومانیسم آمد٬ پایه و اصول تمامی رفتار انسان بر پایه سه عنصر وجدان٬ خرد و دادگری می‌باشد. خروجی دو شاخه فوق معمولن با هم مشابه‌اند اما این دو دیدگاه در منشا این سه عنصر با هم متفاوتند. به عقیده اومانیسم دینی وجدان و دادگری ریشه در باورهای دینی داشته و اخلاقیات با تعاریف و تعالیم دینی ساخته می‌شوند و برای تمیز خوب و بد باید به مفاهیم دینی رجوع کرد. این باور پاداش یا جزای عمل خود را در وعده‌های خارجی(مانند بهشت و جهنم) جستجو می‌کند در حالیکه اومانیسم سکولار بر این باوراست که اخلاقیات ریشه در فطرت و سرشت خود انسان داشته و هر انسانی با رجوع به فطرت انسانی خود قادر است خوب و بد را تمیز داده و برپایه منطق و طبیعت خود راه صواب را بیابد. باور اومانیسم سکولار رفتار انسانی و پسندیده را به طمع یا ترس از وعده‌های خارجی انجام نمی‌دهد بلکه پاداش خود را در لذت از حرکت در مسیر طبیعت و سرشت خود می‌بیند. (در نوشتارهای بعدی به مقایسه دیدگاه اومانیسم سکولار و اومانیسم دینی بیشتر پرداخته خواهد شد. در اینجا مطالبی پیرامون مقایسه اومانیسم سکولار و اومانیسم دینی آورده شده است.)
    به هر روی شاخه‌های مختلف اومانیسم برخوردهای مختلفی با مقوله دین دارند٬ ولی اصل موضوع اومانیسم ارتباطی با پذیرش یا عدم پذیرش دین ندارد.

    برای پیگیری بیشتر موضوع کامنت‌ها و پاسخ‌ها را مطالعه کنید.

    هدف این نوشتار تبلیغ٬ تخریب یا تضعیف هیچ باوری نبوده و تنها کوشش شده تا پاسخ به برخی تحریفات وارده به باور اومانیسم به صورت بسیار خلاصه بیان‌ شود.



    ارسال به: Balatarin::Donbaleh::100C::oyax::Mohandes::Del.icio.us::Friendfeed::Twitthis::Facebook::Addthis to other::Subscribe to Comments Feed::Subscribe to Feed

    Tagged: Humanism, humanist, religious humanism, secular humanism, نوع دوستی, هیومنیزم, انسان گرا, انسان گرایی, انسانیت, اومانیسم, اومانیسم دینی, اومانیسم سکولار, اومانیست
  • سه ماه گذشت: حادثه سقوط هواپیمای مسافربری و کشته شدن 168 سرنشین آن

    Posted: Thu, 15 Oct 2009 19:17:59 +0000

    سه ماه پیش خبری روی خبرگزاری‌ها رفت که همه را بهت زده کرد:
    ” صبح امروز ساعت 11 و 50 دقیقه به وقت تهران يك فروند هواپيماي مسافربري شركت كاسپين به شماره پرواز 7908 در مسير هوايي تهران ـ ايروان 16 دقيقه پس از برخاستن از فرودگاه بين‌المللي امام خميني در حوالي شهر قزوين دچار سانحه شد و سقوط كرد و تمامي 168 مسافر آن كشته شدند. -24 تیر 1388- “

    “سقوط مرگبار هواپیمای مسافربری تهران- ایروان” بلافاصله تیتر اول همه خبرگزاری‌ها را به خود اختصاص داد. پس از وقوع این حادثه یک‌هزار و 700 نفر نیرو از اورژانس، هلال احمر، آتش نشانی، بسیج، نیروی انتظامی، لشگر 16 زرهی قزوین و راه و ترابری در منطقه حاضر شده و بیش از 16 هزار نفر ساعت عملیات توسط نیروهای امدادی در محل سقوط صورت گرفت. عملیات حفاری و کاوش تا شعاع 8 کیلومتری محل سقوط انجام شد. یازده کارگروه تخصصی به صورت شبانه روزی مسئول تحقیق در مورد علل سقوط حادثه شدند. جعبه بکاپ پرواز 7908 پیدا شد. بررسی میکروسکوپی نوار FDR توپولف در روسیه انجام شد. دادستان کل کشور دستور اعلام هر چه سریع‌تر علل حادثه را صادر نمود… .

    همه این‌ جاروجنجال‌ها و قیل و قال‌‌ها و جنجال رسانه‌ها و نقل محافل‌ شدن‌ها همان هفته اول بود. به زحمت تا هفته دوم هنوز کسی خاطرش بود که هواپیمایی سقوط کرده و 168نفری خاکستر شده‌اند. آخر ماه که از کسی می‌پرسیدی 168 چیزی را برایت تداعی نمی‌کند٬ ده انگشتش را بالا می‌گرفت و با خنده می‌گفت این شست این یکی هم صد و بقیه‌اش هم هشت. اصلن انگار نه انگار خبری بوده٬‌ اتفاقی افتاده.
    اخبار مربوط به سقوط٬ از چرخش 270درجه‌ای هواپیما قبل از سقوط و پرتاب شدن قطعات تا شعاع 3 کیلومتری و انفجار بی‌سابقه و ناپدید شدن کامل پیکر برخی کشته شدگان گرفته تا شایعه حمل مواد منفجره به لبنان نیز ابهام ماجرا را هرچه بیشتر می‌کرد.

    و امروز… سه ماه گذشت وهنوز حتی یک جمله در مورد علل سقوط منتشر نشده. گویی همه چیز به دست فرا… .
    اما نه! ما نسل فراموش‌کار نیستیم. ما نسل جو زده و احساساتی نیستیم. ما کم‌حافظه نیستیم. ما به بوق رسانه‌هایتان بیدار نشدیم که به سکوتشان بنشینیم.
    پاسخ می‌خواهیم٬‌ از شما٬‌ از همه شما که هنوز بعد از گذشت سه ماه به وظیفه‌تان عمل نکرده‌اید. فکر نکنید همان قصه‌های همیشگی‌تان سرگرممان خواهد کرد. فکر نکنید اعتراضمان٬ فریادی کودکانه بوده که کم‌کم فراموش می‌شود. تصور نکنید که تاریخ را به همان سرعتی که شما با برادران عراقیتان سر سفره نشستید فراموش می‌کنیم. پیش خود نپندارید که با ایجاد مشکلات و گرفتاری‌ها از خون هم‌وطنانمان غافل می‌شویم. خیر. پاسخ می‌خواهیم.

    ارسال به: Balatarin::Donbaleh::100C::oyax::Mohandes::Del.icio.us::Friendfeed::Twitthis::Facebook::Addthis to other::Subscribe to Comments Feed::Subscribe to Feed

    Tagged: 168 کشته, کاسپین, پرواز 7908, تهران-ایروان, توپولوف, حادثه سقوط, سقوط
  • افزودن “آخرین نوشته‌های دوستان”

    Posted: Wed, 14 Oct 2009 16:52:01 +0000

    آموزش نوشته: سطح1 – در پاسخ به سوال بلوا

    برای اضافه کردن “آخرین نوشته‌های دوستان” به وبلاگ خود مراحل زیر را دنبال کنید:

    1- پوشه گودرهای اشتراکی خود را تشکیل داده٬ وبلاگ‌های دلخواهتان را در آن وارد کرده و آن‌را Public کنید. (راهنمای تصویری)

    2- پس از انتخاب View public page در صفحه باز شده روی گزینه Atom Feed کلیک کنید.
    آدرس بالای صفحه را که آدرسی شبیه این است٬ کپی کنید.
    (http://www.google.com/reader/public/atom/user/14238375079544533827/label/dastneveshteh)

    3- به وردپرس بیایید. از قسمت ابزارک‌ها٬ ابزارک RSS را انتخاب کنید.

    4- آدرسی که کپی کرده بودید را اینجا وارد کرده و تنظیمات دیگر از جمله نام ابزارک٬ تعداد نمایش٬ تاریخ٬ نام نویسده و…. را تنظیم کنید.

    5- تنظیمات خود را ذخیره کنید.


    پ.ن. 1:فید‌های دلخواه خود را در پوشه‌ای غیر از پوشه بلاگ‌رول پیش‌فرض گودر وارد کنید. (پوشه بلاگ‌رول پیش‌فرض خروجی اتم تولید نمی‌کند.)

    پ.ن. 2:کد بیست رقمی بالا شناسه شما در گودر بوده و قسمت آخر نام پوشه دلخواه شما که به اشتراک گذاشته‌اید. کد بیست رقمی ثابت بوده و شما به راحتی می‌توانید پوشه اشتراکی خود را با تغییرنام به صورت دستی نیز٬‌تغییر دهید.

    پ.ن. 3:عملیات بالا در واقع مخلوط کردن چند فید با هم است که در اینجا گوگل‌ریدر مانند یک مخلوط کن برای شما عمل می‌کند.

    پ.ن. 4:با استفاده از لوله‌کش‌هایی مانند Yahoopipe می‌توانید مخلوط خود را به شکل حرفه‌ای مدیریت کنید.

    پ.ن. 5:به روش بالا می‌توانید قسمت Shared گودر خود را نیز به وبلاگتان منتقل کنید. مزیت این حالت در اینست که هر کجای وب که مطلب جالبی دیدید فقط با یک کلیک می‌توانید تیتر مطلب را جهت استفاده دوستانتان به وبلاگتان منتقل کنید. برای این‌کار از بوکمارک Note in Reader استفاده کنید.

    پ.ن. 6: می‌توانید از آدرس‌های مخلوط شده سایر دوستانتان یا آدرس‌های مخلوط شده آماده در وب در دسته‌بندی‌های مختلف نیز استفاده کنید.

    پ.ن. 7: کلیه عزیزانی که در لیست پیوندهای این وبلاگ قرار دارند٬ به لیست وبلاگ‌های “آخرین نوشته‌های دوستان” اضافه شدند.

    ارسال به: Balatarin::Donbaleh::100C::oyax::Mohandes::Del.icio.us::Friendfeed::Twitthis::Facebook::Addthis to other::Subscribe to Comments Feed::Subscribe to Feed

    Tagged: feed, google reader, rss, مخلوط کن, وردپرس, گوگل ریدر, گودر, گودر اشتراکی, پایپ, آخرین نوشته‌های دوستان, ابزارک, خوارک‌خوان, خوراک, خوراک‌خوان اشتراکی
  • چه‌قدر صادق باشیم؟

    Posted: Fri, 09 Oct 2009 18:20:49 +0000

    هدف از نوشتار زیر مقایسه راست و دروغ نیست٬ صحبت از مقایسه صداقت و سکوت است. در هیچ‌کدام از مثال‌هایی که در ادامه خواهد آمد٬ شما مورد سوال واقع نشده‌اید و عدم صداقت به منزله دروغ نیست٬‌ ولی آیا صداقت شما در بیان “حقایق ناپرسیده” به نفع شما یا به ضرر شما تمام خواهد شد؟‌

    شما یک مرد متاهل هستید. یک صبح سر زمستانی٬ خانم همسایه را منتظر تاکسی در خیابان می‌بینید. تعارف می‌کنید که او را به محل کار برسانید. خانم همسایه قبول می‌کند. سوار ماشین شما شده و اتفاقن به خاطر احترام به شما٬ صندلی جلو می‌نشنید. در مسیر با هم در مورد مسائل ساختمان صحبت می‌کنید. نیم‌ساعت بعد به محل کار ایشان رسیده‌اید٬ خانم همسایه تشکر می‌کند٬ پیاده شده و به محل کار خود می‌رود.
    شب که به منزل برخواهید گشت٬ چه می‌کنید؟ آیا ماجرا را به همسر خود توضیح خواهید؟ آیا همسر شما به خاطر کمک به خانم همسایه از شما تشکر خواهد کرد یا به شما مشکوک خواهد شد؟ آیا توضیح ماجرای امروز نشانه صداقت شما با همسرتان خواهد بود یا همسرتان از این به بعد با شنیدن اسم خانم همسایه گوش‌هایش تیز خواهد شد؟ آیا همسرتان از این به بعد از پشت پنجره تا سر چهارراه شما را دنبال می‌کند؟ آیا همسرتان از این بعد در شوخی‌هایش نام خانم همسایه را خواهد برد؟ چه برچسبی از طرف همسرتان دریافت کرده‌اید؟ چه رنگی بیشتر در ذهن او ثبت شده٬ سبز یا قرمز؟ آیا همسرتان به شما اطمینان کامل پیدا خواهد کرد که هیچ چیز مخفی از او ندارید یا در مواقع عصبانیت به ماجرای امروز صبح اشاره خواهد کرد؟

    شما یک دختر دبیرستانی هستید. در راه بازگشت از مدرسه٬ آقا پسری که بارها در مسیرتان دیده‌اید و اتفاقن از ظاهرش هم خوشتان آمده٬ از شما می‌خواهد چند دقیقه با شما صحبت کند. قبول می‌کنید. اتفاقن آقا پسر همان چیزی که شما می‌خواسته‌اید را پیشنهاد می‌دهد٬ بعد هم شماره تلفنش را به شما داده و شب منتظر اس‌ام‌اس شما می‌ماند.
    به خانه می‌رسید. چه می‌کنید؟ آیا ماجرا را با مادرتان در میان می‌گذارید؟ آیا مادرتان از فردا خیالش راحت می‌شود که شما هیچ چیز را از او پنهان نمی‌کنید یا از فردا بعد از تعطیلی مدرسه جلوی درب مدرسه منتظر شماست؟ آیا از صداقت شما مطمئن شده یا از این به بعد با زنگ خوردن موبایلتان گوش‌هایش تیز می‌شود؟ آیا از این به بعد به راحتی به شما اجازه می‌دهد با دوستانتان بیرون بروید یا با شروع شدن سریال‌های صدمن یک‌غاز صدای تلویزیون را زیاد می‌کند و مدام صدایش را صاف می‌کند؟ آیا شما را دختر قابل اطمینانی می‌داند یا افت تحصیلی شما٬ او را یاد ماجرای آن‌روز می‌اندازد؟

    شما کارمند یک شرکت هستید. اسناد مناقصه شرکت را گم کرده‌اید. رئیس شرکت بسیار جدی و از شانس شما کمی هم بداخلاق است. هر چه زونکن‌ها و کشوهایتان را جستجو می‌کنید٬ اسناد را پیدا نمی‌کنید.
    چه می‌کنید؟ آیا به اتاق رئیس رفته و ماجرا را تعریف می‌کنید؟ آیا رئیستان با تقاضای افزایش حقوقی که هفته ییش داده بودید موافقت می‌‌کند یا توبیختان خواهد کرد؟ آیا از این به بعد شما را یک کارمند صادق می‌داند یا به شما به چشم یک فرد بی‌انضباط به شما نگاه خواهد کرد؟ آیا صداقت شما را تحسین خواهد کرد یا مسئولیت مناقصه‌های بعدی را به فرد دیگری خواهد سپرد؟

    این‌ها و صدها مثال دیگر که هر روزه در زندگی شخصی٬ اجتماعی٬ کاری به آن برمی‌خوریم و ما را بر سر دو راهی بیان یا سکوت قرار می‌دهد. آیا شعار “صداقت بهترین سیاست” همیشه درست است یا “هر راست نشاید گفت”؟
    همانطور که در ابتدا ذکر شد٬ اینجا سخن از مقایسه راست و دروغ نیست٬ صحبت از مقایسه سکوت و صداقت است. در هیچ‌کدام از شرایط بالا شما مورد سوال واقع نشده‌اید ٬‌ ولی آیا صداقت شما در بیان حقیقت ناپرسیده به نفع شما یا به ضرر شما تمام خواهد شد؟‌

    جواب سوال بالا٬ مطلق نیست. انتخاب بیان یا سکوت بستگی به طرف مقابل شما دارد. بستگی به “نسبت باز کردن حاشیه ایمنی به تیز شدن شاخک‌ها“ی طرف مقابلتان دارد. با ارائه هرگونه اطلاعات بلافاصله دو موضوع برای طرف مقابل تعریف خواهد شد. یکی حاشیه ایمنی که برای شما در ذهن طرف مقابل باز شده (پی‌آمدهای اول) و دوم همان تیز شدن شاخک‌ها (پی‌آمدهای دوم). نسبت این‌دو در افراد مختلف با توجه به طرزفکر٬ تحصیلات٬ فرهنگ و… نسبت به موضوعات متفاوت مختلف است.
    نتیجه عکسی که گاهی اوقات افراد از صداقتشان در بیان حقایق ناپرسیده می‌گیرند٬ به دلیل عدم شناخت این نسبت از پارتنرشان است. برای پیدا کردن این نسبت نیازی نیست که ریسک کنید و موضوع مهمی را سوژه قرار دهید. یک موضوع ساده را وسیله کنید و این نسبت را در طرف مقابلتان پیدا کنید. هرچه این نسبت بزرگتر بود (میزان باز کردن حاشیه ایمنی بیشتر از تیزشدن شاخک‌ها) بیان حقایق ناپرسیده بیشتر به تعمیق روابط کمک خواهد کرد و درصورتیکه این نسبت کوچکتر از یک بود (بیش از ایجاد حاشیه ایمنی شاخک‌ها تیز شدند) بیان حقایق ناگفته موجب تضعیف روابط٬ آتو گرفتن طرف مقابل٬ ایجاد دردسر و مشکلات خودساخته خواهد شد. چنین فردی به اصطلاح جنبه حقیقت ندارد. اینجاست که گاهی سکوت به صداقت ارجحیت پیدا خواهد کرد و اعتماد به طرف مقابل و صداقت به حماقت تغییر معنا خواهند داد.

    ارسال به: Balatarin::Donbaleh::100C::oyax::Mohandes::Del.icio.us::Friendfeed::Twitthis::Facebook::Addthis to other::Subscribe to Comments Feed::Subscribe to Feed

    Tagged: حقایق ناپرسیده, سکوت, صداقت
  • مهندسی هویج

    Posted: Mon, 28 Sep 2009 16:55:50 +0000

    قصد بی احترامی و توهین به هیچ رشته‌ای نیست ولی آخه مهندسی ورزش؟!! هر جا خواستند اعتباری به یک رشته بدند از این مهندسی بی‌چاره خرج کردند. اصلن اون حضرات والایی که چنین رشته‌هایی ابداع می‌کنند، با تعریف کلمه مهندسی آشنایی دارند؟
    کشاورزی رشته خیلی مهمیه، قبول. اصلن مهمتر از الکترونیک و مکانیک و عمران و کامپیوتر و… . ولی یکی من رو توجیه کنه “مهندسی کشاورزی” یعنی چی؟ هندسه درش دخیله؟ حساب و انتگرال داره؟ با جبر و احتمال سر و کار داره؟

    حالا این هم قبول، آخه دیگه “مهندسی فرهنگی” چه صیغه‌ای بود؟ لابد طول و عرض فرهنگ رو در هم ضرب می‌کنند مساحتش رو حساب می‌کنند. یا شاید فرهنگ رو در مختصات دوقطبی پیاده می‌کنند، جذرش رو می‌گیرند، انتگرال سره‌ روش می‌رند… نمی‌دونم والا! یکی به ما هم توضیح بده،‌ شاید یه روابط جدیدی تو ریاضی پیدا شده ما بی‌خبریم.

    فرهنگ مهم، این هم قبول. اصلن از علم هم مهمتر، ولی دلیل نمی‌شه اسم مهندسی روش بذارید که. بفرمایید مهندسی تنفس چون خیلی چیز مهمیه. مهندسی نانوایی چون نون هم خیلی چیز مهمیه. تازه حساب کتاب داره، چونش چند گرم باشه، عرض و طول نون درست دربیاد، ضخامتش اندازه باشه، حرارت تنور تنظیم باشه، زمان قرار گرفتن تو تنور مناسب باشه… والا من هرچی فکر می‌کنم، مهندسی نانوایی معقول‌تره تا مهندسی فرهنگی. اصلن از فردا به نونوای محلمون می‌گم مهندس. این یه رقم مونده بود توش گند بزنید که اونم زدید، دست شما درد نکنه.

    Balatarin

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر