۱۳۹۰ آذر ۶, یکشنبه

آزادی - دروغ هاي عاشورا

آزادی - دروغ هاي عاشورا





از سلسله دروغهاي شاخدار عاشورا ماجراي سر مبارك حضرت امام حسين تازي(ع) ميباشد كه قبول آن حماقت شخص قبول كننده را سند ميزند!!!!

ماجرا از اين قرار است كه شيعيان ادعا دارند سر مبارك آن امام همام تازي به همراه
اسيران عاشورا به شام منتقل شده و هتا يك عده پا را فراتر نهاده و ادعا ميكنند رقيه
دختر3 ساله حسين تازي در خرابه هاي شام، هنگامي كه سر بريده پدرش را در آغوش داشت و با او درددل ميكرد، جان به ايزد تبارك و تعالي سپرده است !!!!!

ادامه اين داستان خيالي اينگونه است كه سر مبارك امام همام تازي همراه اسيران عاشورا دوباره به كربلا برگردانده شده و همراه لاشه اش در قبري كه منتسب به حسين است به خاك سپرده شده است!!!!!


در گذشته پادشاهان براي اينكه از مردن مخالفان خود و خيانت نكردن فرماندهان خود مطمئن شوند از فرماندهان سپاه ميخواستند كه سر سردسته مخالفان را بريده و براي او
بفرستند. اين ماجرا ريشه در اين دارد كه در بعضي موارد سرداران به خاطر اشنائي و روابط فاميلي و يا مواردي ديگر سركرده مخالفان مغلوب را زخمي رها ميكردند و آن شورشي با تجديد قوا، دوباره به شورش برميخواست.

يزيد به عبیداللّه به عمر بن سعد والي كوفه دستور كامل كشته شدن حسين را نداده بود.
در واقع بنا به روايت هاي شيعه و منابع سني، يزيد تصميم گيري در اينباره را به عمر بن سعد واگذار كرده بود. يزيد فقط خواهان مهار حسين بود و در نامه اي كه منتسب به يزيد
است مستقيمن دستور به كشتن حسين نميدهد.

پس فرستادن سر حسين براي يزيد آنگونه هم مهم نبود كه صددرصد از كشته شدن حسين آگاه شود.


اما شيادان شيعه براي بر انگيختن احساسات مردم و رونق بازارشان داستان خيالي ساخته اند بدينگونه كه سر حسين را بالاي نيزه و به همراه كاروان به شام ميبرند و
هتا در روايت هايي افسانه اذان گفتن سر حسين بر بالاي نيزه را با حرص و ولع تمام عنوان ميكنند.


شايد براي لحظاتي سر حسين را بر نيزه كرده باشند_ از قوم وحشي تازي غير از اين هم انتظاري نميرود كه جلوي خانواده مقتول كه فاميل خودشان نيز هستند، از اينگونه كارها بكنند._
شايد براي لحظاتي سر حسين را بر نيزه كرده باشند، اما به شام نفرستاده اند. اگر هم فرستاده باشند به طور حتم اين كار توسط يك پيك با اسبي تندرو بوده است نه اينكه سر را بالاي نيزه بكنند و تاتي تاتي همراه كاروان مسير را طي كنند!!!!!!!




فاصله كربلا تا شام حدود 700 كيلومتر است. آنچه كه منابع شيعه نيز در اين مورد توافق دارند اينكه يك كاروان روزانه تا 50 كيلومتر ميتواند طي مسير كند. پس با اين حساب ميتوان گفت كاروان اسرا بين 14 تا 20 روز بعد از واقعه عاشورا به شام رسيده است.

آيا كله مبارك آن امام همام در اين مدت زماني نمي گنديد؟؟؟
يا اينكه شترهاي آن زمان تازي ها مجهز به سيستم سرد كننده و فريزر بوده است؟؟؟



علم و تجربه به ما ميگويد گوشت انسان مرده در عرض يك روز متعفن شده و تا روز سوم حالت بادكرده و متورم به خود گرفته و بافت هاي گوشت از هم گسسته ميشود.بدين گونه كه كافيست فشار كوچكي هتا با نوك انگشت به آن وارد شود تا آن قسمت گوشت متلاشي گردد.

منابع شيعه ادعا دارند رقيه دختر 3 ساله حسين در خرابه هاي شام در حاليكه سر پدرش را در آغوش داشت و با او درددل ميكرد مي ميرد!!!!
_ بايد گفت كه اگر هم سر حسين را به شام آورده باشند، با توجه به زمان رسيدن كاروان به شام، در آن تاريخ سر حسين حالت اسكلت داشته و گوشتهاي صورت و درون جمجمه اش از استخوان جدا شده بوده . كدام انسان عاقلي جمجمه ترسناك يك مرده را در
اختيار يك كودك 3 ساله قرار ميدهد؟؟؟؟؟!!!!!!_


اين خيلي احمقانه است كه يك انسان در هزاره سوم چنين داستان احمقانه اي را باور كند!!!! البته فراموش نكنيم آن عده در هزاره سوم داستان اذان گفتن سر بريده حسين بر بالاي نيزه را باور دارند!!!!

ادامه اين داستان احمقانه برگرداندن سر حسين توسط اسيران آزاد شده به كربلاست و دفن كردن آن در قبري كه بدن حسين در آن بوده!!!!!!
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و چهارم آبان 1390ساعت 0:29  توسط محمد مومنی

۸ نظر:

  1. مطلبت رو بی طرفانه خوندم و صادقانه بگم چیزی جز چرت نیافتم.

    پاسخحذف
  2. این هایی که میگی که باز خیلی خوبه چون من فکر می کنم اگه اینجوری باشه کل قضیه کربلا دروغه چون هیچ آدم عاقلی نمیاد کل زن و بجه و فامیلش و به کشتن بده. همه حرفهای قشنگیم که از طرف حسین میگن دروغه کسی که همچین بی عقلی کنه مگه میتونه همچین حرفهایی هم بزنه دستت درد نکنه که جمع کثیر شیعه رو داری روشن میکنی.
    حالا که کارت اینفدر درسته و تنهایی فهمیدی یزید بی گناه و همه چی دروغه اون دنیا وکالت یزید و به عهده بگیر

    پاسخحذف
  3. سیهدیر گرومساخ
    معلومه که از مادر جنده ای به دنیا اومدی و حرام زاده ای
    چون هیچی حالیت نیست
    از اونایی هستی که اگه بهت اجازه بدن مادر خودتم میگایی کسکش مادر جنده

    پاسخحذف
  4. harrom zade hasti mesle hamun shemro yazid .. notfeye harumi hasty az madare bad karat..... sare mobarake emam hosein alan ham dar karbala nist dar suriye hast ... boro yekam tahghigh kon bad sher begu LASHIIIIIII

    پاسخحذف
  5. بی هویت!!!!!!!!!!امثال تو فقط بلدن شعار بدن!اما سواد و تحقیق هیچ

    پاسخحذف
  6. این یک جوابیه احساسی نیست
    یک پیشنهاده میتونی انجام بدی، میتونی انجام ندی.
    یک جای خلوت و تاریک از مادرت سوال کن آیا تابه حال خیانتی کرده یا نه؟

    پاسخحذف
  7. علامه اقبال، اندیشمند، عارف و شاعر پر آوازه پاکستانى، بحق از مفاخر و اندیشمندان اهل سنت در قرون معاصر است.
    او در جاى جاى دیوان شعرخود از امام حسین (ع) و عشق او به حقیقت و لزوم پیروى از آن حضرت و آموزش آزادى و آزادگى از قیام وى یاد مى کند و سرانجام خود تصریح مى کند نه تنها آزادى بلکه:
    رمز قرآن از حسین آموختیم ز آتش او شعله ها افروختیم

    تار ما از زخمه اش لرزان هنوز تازه از تکبیر او ایمان هنوز

    اى صبا! اى پیک دور افتادگان! اشک ما بر خاک پاک او رسان
    چارلز دیکنز نویسنده انگلیسى مى گوید:
    اگر منظور امام حسین (ع) جنگ در راه خواسته هاى دنیایى خود بود، من نمى فهمم چرا خواهران و کودکانش را همراه خود برد؟ پس عقل چنین حکم مى کند که او به خاطر اسلام، فداکارى کرد.
    جستیس آ. راسل، شاعر انگلیسى:
    «... آنها دهان مبارک امام را با شلاقهاى خود نواختند. اى بدنى که زیر پاى ستوران قرار گرفتى، این همان بدن پاکى است که بینندگان را مسحور مى کرد. خونى که از رگهاى مبارک ریخته و خشک شده معجونى آسمانى است که تاکنون هیچ چیزى با چنین رنگ الهى، رنگ نشده است. اى زمین برهنه و بایر کربلا که در روى تو نه علفى است و نه چمنى، براى ابد آهنگ حزن و آه تو بر تو پوشیده باد، چون که در سرزمین تو بدن پاره مقدس پسر فاطمه(س) افتاده است که روح خویش را به خدا تقدیم نمود.»
    موریس دوکبرى، مورّخ اروپایى:

    «اگر تاریخ نویسان ما حقیقت روز عاشورا را درک مى کردند، این عزادارى را غیر عادى نمى پنداشتند. پیروان امام حسین(ع) به واسطه عزادارى براى امام مى دانند که زبونى و پستى و زیردستى و استعمار و استثمار را نباید قبول کنند؛ زیرا شعار امام و پیشواى آنان تن ندادن به ظلم و ستم بود. حسین در راه شرف و ناموس و مردم و بزرگى مقام و مرتبه اسلام از جان و مال و فرزند گذشت و زیر بار استعمار و ماجراجویى هاى یزید نرفت. پس بیائید ما نیز شیوه او را سرمشق خود قرار داده و از ظلم یزیدیان و بیگانگان خلاصى یافته و مرگ با عزّت را بر زندگى با ذلّت ترجیح دهیم؛ این است خلاصه تعالیم اسلامى...».(4)
    چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۱ - 2012 December 19 مشرق

    پاسخحذف
  8. آنتوان بارا (مسیحى)، کتاب: حسین در اندیشه مسیحیت

    من در مورد زندگى و حرکت حسین (ع) بیشتر به بعد انقلابى شخصیت ایشان شیفته شده ام. آن حضرت در مرامنامه قیام خود اعلام مى کند: من از روى هوسرانى و خوشگذرانى و براى افساد و ستمگرى قیام نکرده ام بلکه قیام من براى اصلاح در امت جدم و براى امر به معروف و نهى از منکر و حرکت براساس سیره جد و پدرم است. این روح انقلابى مى تواند کار معجزه آسا بکند اگر هر انسانى در هر زمان و مکان از آن برخوردار باشد و ما در سالهاى پیروزى انقلاب و عزت و افتخارات اخیر در ایران شاهد بودیم مردم و رهبران این کشور براساس این فلسفه حرکت خود را آغاز و با ظلم و استکبار مخالفت کردند و با تمام قدرت در برابر آن قیام نمودند. بعد دیگر شخصیت امام حسین (ع) که مرا شیفته خود کرده، تواضع ایشان در کنار روح انقلابى است این دو خصیصه نمى تواند در یک شخص جمع شود. تواضع از صفات و ویژگیهاى برگزیدگان خداست او در عین احساس عزت و آزادگى و سرافرازى در برابر دشمنان، تواضع خاص خود را دارد. این بعد عظیمى است که از ویژگى امام بشمار مى رود.

    حماسه حسین (ع) تنها مختص سنى و شیعه و مسلمان نیست بلکه متعلق به هر مومن است؛ چنان که در حدیث آمده «انّ لقتل الحسین حرارةً فى قلوب المؤمنین لاتبرد ابدا».

    در این حدیث نگفته فى قلب المسلم. بلکه هر انسان آزاده اى که به راه و رسم حسین ایمان دارد را شامل مى شود. از این رو، جهانیان و اندیشمندان وقتى از سیره حسین آگاه مى شوند شیفته آن مى گردند. همان طور که شیفته راه و مسلک على ابن ابى طالب(ع) شده اند.

    وى، تشیع را بالاترین درجات عشق الهى معرفى مى کند و امام حسین(ع) را فقط متعلق به شیعه یا مسلمانان نمى داند بلکه متعلق به همه جهانیان مى داند و او را با عبارت «حسین گوهر ادیان» معرفى مى کند و در پایان، سخنش را با این عبارت به انتها مى رساند که «حسین علیه السلام در قلب من است».

    پاسخحذف