ما ملت شهید پرور نیستیم - ما مردم زندگی سبز هستیم (دعوت از جامعه ی مجازی)
برای رهایی از چنگال استبداد و شیادی دینی اول باید از چنگال گفتمان فریب آلودش رهایی یافت. سال هاست که به مدد صدا و سیمای دروغ جمهوری اسلامی برای در قدرت ماندن مفاهیم زیادی را طوری به ذهن مردم ایران تحمیل کرده که ما از وجودش نیز گاهی بی خبریم! مثلا بارها و بارها و بارها شنیده ام که چقدر ایثارچیز خوبی است و باید فرهنگ ایثار را در جامعه گسترش داد. ظاهر امر زیباست ولی همان طور که در این پست قبلا هم دلیل آورده ام رواج فرهنگ ایثار غیر ممکن، اشتباه و دارای تضاد ذاتی است.
از این مفاهیم زیاد است. مثلا سردر هر شهری و در هر خبری می شنویم که مردم شهید پرور فلان شهر چنان کردند و یا مثلا به شهر شهید پرور فلان خوش آمدید و گویی این افتخار است که شهری به جای آن که زندگی و شهامت و سبزی بیافریند شهید می پرورد. گمان نمی کنم پدر و مادر سالمی پیدا شود که به جای آن که بخواهند فرزندشان بشود کسی مانند ابوعلی سینا و یا مولانا و یا حافظ و یا فردوسی و یا انیشتن و یا هر کس دیگری دوست داشته باشند فرزندشان را برای شهادت پرورش بدهند. این نقض نفس انسان بودن است. انسان که گوسفند پروار نیست که او را برای ذبح شدن در پای دغل کاری های دین فروشان و دیکتاتورها پرورش دهند. و یا مگر قرار است ایران روی صلح و آرمش نبیند و یک جامعه ی در بست انتحاری باشد که مردم همه ی شهر ها شهید پرورند؟ این که مردان و زنان شجاع ایرانی برای دفاع از انسانیت و ایران و آزادی و مام وطن حتی حاضرند از جان بگذرند و اتفاقا نـــدای این شهامت شان به گوش دنیا نیز رسیده است متفاوت است با این که بگوییم ما شهید پروریم. (دلایل این که چرا این فرهنگ را بین ما رواج داده اند بسیار است که در این کوتاه نمی گنجد)
در مخالفت با این فرهنگ مرگ طلب است که دختر شهید باکری در مصاحبه اش با روزنامه اعتماد گله می کند که همه می گویند او عاشق شهادت بوده است.
دکتر شریعتی: در مملکتی که فقط دولت حق حرف زدن دارد هیچ حرفی را باور نکنید
«حرف حساب» ف.ی.ل.ت.ر است لطفا نوشته های آن را با ایمیل به دیگران هم برسانید و یا از آن ها بخواهند از اینجـا مشترک شوند. با سپاس
از این مفاهیم زیاد است. مثلا سردر هر شهری و در هر خبری می شنویم که مردم شهید پرور فلان شهر چنان کردند و یا مثلا به شهر شهید پرور فلان خوش آمدید و گویی این افتخار است که شهری به جای آن که زندگی و شهامت و سبزی بیافریند شهید می پرورد. گمان نمی کنم پدر و مادر سالمی پیدا شود که به جای آن که بخواهند فرزندشان بشود کسی مانند ابوعلی سینا و یا مولانا و یا حافظ و یا فردوسی و یا انیشتن و یا هر کس دیگری دوست داشته باشند فرزندشان را برای شهادت پرورش بدهند. این نقض نفس انسان بودن است. انسان که گوسفند پروار نیست که او را برای ذبح شدن در پای دغل کاری های دین فروشان و دیکتاتورها پرورش دهند. و یا مگر قرار است ایران روی صلح و آرمش نبیند و یک جامعه ی در بست انتحاری باشد که مردم همه ی شهر ها شهید پرورند؟ این که مردان و زنان شجاع ایرانی برای دفاع از انسانیت و ایران و آزادی و مام وطن حتی حاضرند از جان بگذرند و اتفاقا نـــدای این شهامت شان به گوش دنیا نیز رسیده است متفاوت است با این که بگوییم ما شهید پروریم. (دلایل این که چرا این فرهنگ را بین ما رواج داده اند بسیار است که در این کوتاه نمی گنجد)
در مخالفت با این فرهنگ مرگ طلب است که دختر شهید باکری در مصاحبه اش با روزنامه اعتماد گله می کند که همه می گویند او عاشق شهادت بوده است.
پدرم عاشق خانواده و زندگي اش بود. چيزي که من را ناراحت مي کند اين است که مي گويند اين افراد، عاشق شهادت بودند. در حالي که پدر من، در عين حال که عاشق همسر و فرزندانش بوده است براي ادامه راه امام به شهادت رسيد.از دوستان دنیای مجازی (وبلاگ نویسان و ...) دعوت می کنم یکی از چنین مفاهیم انحرافی را برگزینند تا بتوانیم در پایه گذاری فرهنگ سبز زیستن گفتمانی تازه بیافرینیم. برخی از این عزیران عبارتند از: کریمسون، صوفیانه، یوزپلنگ، اولاد، فروغ، انسان، بیداد، آرش، رویای آبی، سیروس، تارا، ملا حسنی، نیک آهنگ، یکی یدونه، نیکو، کلاغ سیاه، یولیو، آزاد نویس، گناهکار، بائوبا، رودرانر، آریو برزن، کمانگیر، شاتوت، آرتاهرمس، شایگان، جرمنی، رضا، فرنگی، نیما، آزاده، انار خانم، بارباپا، حسام، علی دچار، ورتیگونه، لوکادیوم، مجمع دیوانگان، نظربازی، مونا، بامدادی، پژواک سکوت، هیچکی، رادمنش، سرزمین جاویدان، دانوش و ...
دکتر شریعتی: در مملکتی که فقط دولت حق حرف زدن دارد هیچ حرفی را باور نکنید
«حرف حساب» ف.ی.ل.ت.ر است لطفا نوشته های آن را با ایمیل به دیگران هم برسانید و یا از آن ها بخواهند از اینجـا مشترک شوند. با سپاس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر