در حالی که خون شهدای جنبش سبز که دهها نفر را شامل میشوند؛ البته دهةا نفری که که اسنا شهاتشان موجود است، هنوز هم کف خیابانها را سرخ نگه داشته است جنایتکاران و سناریونویسان همچنان در پستهای خود باقی هستند، از پستی به پست دیگر منتقل میشوند و حتا بعضیهایشان پستهای بالاتر میگیرند. هزاران انسان در سوگ عزیزانشان نشستهاند، میلیونها انسان در غم یاران دبستانیشان نشستهاند و عاملانِ جنایات همچنان در مقامهای خود باقی هستند.
دولتی که مردماش را به کشتنِ همدیگر متهم میکند و دم به دم سعی بر آن دارد تا با رو در روی هم قرار دادن آحاد مردم بقای خود را دوام بخشد، انتظاری را برای محاکمه کردنِ همفکراناش بر نمیانگیزد. دولتی که در اوجِ بیکسی تظاهر به حمایتِ مردمی داشتن کند و مسافرانِ همیشهگییِ اتوبوسهایاش را همهی مردم ایران بداند نباید هم کمترین قدمی در راهِ حقیقت و حق بردارد.
این که این دولت به حافظاناش چهگونه امتیاز میدهد بر همه مشخص است. قانونشکنییِ بیشتر برابر است با پست و مقام بهتر. چهکسی ز بحث تجاوز عصبانی میشود به جز متجاوز؟ چهکسی ازمطرح کردن شکنجه ایراد میگیرد به جز شکنجهگر؟ چهکسی روزنامههای منتقد را میبندد به جز دیکتاتور؟ چه کسی از رسیدهگی به جنایات میهراسد به جز جنایتکار؟ چه کسی از آزاییِ بیان و اطلاعرسانی میترسد به جز دولتی غیر مردمی و زورگو؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر