15آبان :هيبت حکومت در حال ريزش است:در سرکوب بيشتر حرکات مردم نيز راديکالتر خواهد شد
صدای آلمان :شاهدان عينی و فيلمهای پخششده در اينترنت نشان از حضور گسترده مخالفان دولت در تظاهرات ۱۳ آبان و از ان سو سرکوب شديد آنها توسط نيروهای امنيتی دارد. ماشاالله شمسالواعظين ميگويد حکومت بايد نگران از بين رفتن اقتدارش باشد.
ماشاالله شمسالواعظين روزنامهنگار و تحليلگر سياسی ميگويد هرچه سرکوب از طرف حکومت بيشتر شود، حرکات مردم نيز راديکالتر خواهد شد و او اين را به نفع جنبش اصلاحطلبی نميداند.
سخنگوی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات ميگويد تا دير نشده حکومت بايد برای اين مسـئله يک راه حل سياسی پيدا کند وگرنه به عقيده او شکاف بين حکومت و مردم تبديل به شعلههای خطرناکی ميشود که زبانههای آن معلوم نيست به کجا خواهد انجاميد.
دويچهوله: آقای شمس تظاهرات ديروز مردم در سيزده آبان در مقايسه با تظاهرات معترضان دولت در روز قدس قدری متفاوت بود. حداقل از اين نظر که سرکوب از طرف نيروهای دولتی بيشتر بود. فکر ميکنيد آيا قرار است روش دولت عوض بشود و در مقابل معترضان خشنتر از قبل عمل کند؟
ماشاالله شمسالواعظين: اشارهای که شما کرديد، اشارهی درستی است. ديروز (۱۳ آبان) تفاوتش با روز قدس اين بود که در روز قدس اينها نميخواستند کوچکترين خشونتی به کار ببرند و خونی ريخته بشود، روز قدس مبارزه با اسراييل است و اينها نميخواستند عملی را انجام بدهند که شبيه اعمالی باشد که در فلسطين اشغالی دارد صورت ميگيرد. لذا خيلی باز و با سعهی صدر برخورد کردند و همراه با انعطاف سياسی. ولی هشدارهايی که پيش از سيزده آبان به مردم داده شد و مردم در يک چالش بزرگ با حکومت وارد ميدان شدند، موجب شد که نيروها و قوای امنيتی وارد عمل بشوند و خشونت را به ميزان بسيار زيادی بالا ببرند. در واقع ديروز بين دو گروه از مردم تجزيه شد؛ مردمی که مرگ بر آمريکا ميگفتند مورد حمايت نيروهای امنيتی بودند و مردم ديگر به هر دليل هر شعار ديگری که ميدادند مورد تعقيب و سرکوب و تعدی و ضرب و جرح مأموران امنيتی قرار ميگرفتند. اين تفاوت بين روز قدس و روز سيزده آبان است که به نظر ميرسد نيروهای امنيتی قصد ادامهی اين وضعيت را دارند.
عليرغم هشدارهايی که قبل از سيزده آبان داده از سوی مقامات دولتی شده بود و همين طور اخبار تکاندهندهای که از بازداشتگاههای مختلف، از بدرفتاری با زندانيان ميشد، بازهم ديروز حضور مردم بسيار چشمگير بود. کسانی که شاهد عينی بودند ميگويند يکجور تمامشدن طاقت مردم و يکجور لجبازی و اين که انگار برايشان ديگر مهم نيست چه اتفاقی بيفتد، در مردم ديده ميشد. آيا شما هم چنين چيزی را مشاهده کرديد؟
تظاهرات ديروز مردم استفاده و بهرهبری و فرصتسازی برای ابراز وجود بود. اين يک. دو اين که دولت به هر دليلی اجازهی تجمع به جنبش سبز نميدهد. بنابراين جنبش سبز در انتظار ميماند تا هر مناسبتی که جنبهی ملی دارد و نياز به مجوز آنها ندارد وارد صحنه شود. فاصلهای که بين دو مناسبت ميافتد، مردم معترض را بيشتر جری ميکند و بهشان جرأت بيشتری ميدهد برای اين که بتوانند جام مخالفت خودشان را بريزند و به يک معنا بغضشان را بترکانند، گرچه اين صفت، عمدتاً ادبی است ، ولی واقعاً به واقعيتهای ديروز و تظاهرات ديروز ميخورد. بدين ترتيب ميشود اين جوری گفت، اگر اين تظاهرات جنبهی رسمی به خودش ميگرفت، شايد نه اين ميزان خشونت به کار ميرفت و نه حتی شعارهای راديکالی که ديروز مورد مخالفت بسياری از رهبران اصلاحطلب هم قرار گرفت، داده ميشد. بنابراين تقصير عمدهی اين ماجرا به نظر من به گردن دولت است که اجازهی چنين تجمعی نميدهد. حکومت بايد از يک چيز ديگر هم نگران باشد و آن فروريختن تدريجی هيبت حکومت است. چون اعلام ميکند، هشدار ميدهد که توی خيابان نياييد، ولی ميآيند. خب پس فردا اين به زيان حکومت تمام ميشود. نه در اين بخش، در تمام بخشهايی که ميخواهد اعمال اقتدار بکند، بويژه در موضوعات حساس مثل پروندهی اتمي، مثل مسايل اقتصادي، مثل مسايل قوميتها آنوقت نميتواند اعمال اقتدار بکند و حتی قادر به حفظ تماميت ارضی نخواهد بود. وقتی مسئلهای به اين سادگی مثل تظاهرات مخالفان را نميتواند مديريت بکند، آرام آرام ريزش اقتدار و هيبت پيدا ميکند و اين در کوتاهمدت به زيان دولت است و در درازمدت به نظر من به زيان حکومت ايران است. حتی اگر اصلاحطلبان موفق بشوند به قدرت دست پيدا بکنند، به نظر ميرسد اين به زيان آنها هم خواهد بود. فروريختن هيبت حکومت مرکزی در ايران به سود هيچ دولت مرکزی در ايران صرفنظر از نام و صفتاش نخواهد بود.
اشاره کرديد به شعارهايی که داده شده است. اين طور به نظر ميرسد که گويا مردم از آن خواستههای اوليهشان فراتر رفتهاند، اين که رأيشان را پس بگيرند و انتخابات تجديد بشود. ديروز و البته تک و توک در روز قدس شعارهايی عليه شخص اول مملکت داده ميشد. شما هم الان به آن اشاره کرديد. اين را شما چه طور ارزيابی ميکنيد؟
حکومت از اين مسئله استفاده خواهد کرد برای اين که اولا انگيزههای واقعی تظاهرکنندگان را در روز اول، امروز به رخ آنها و به رخ مخالفان و رهبران مخالفان بکشد و دوما رهبران اصلاحات را مورد تعرض و محدوديت و حتی شايد مورد بازداشت قرار بدهد. ولی واقعيت اين است که اگر حکومت به خواست اوليهی معترضان تن ميداد، به اينجا نميرسيد. وضعيت کاملاً طبيعی است. وقتی شما معادلهای را مطرح ميکنيد که نتيجه آنبرای حکومت همهاش بُرد بُرد باشد، جامعهو بدنهی اجتماعی به سمت راديکاليزهشدن حرکت ميکند، حتی در طرح شعارها. بهتر آن است که حکومت روی توانايی خودش برای سرکوب و ايجاد محدوديت و ايجاد خفقان شرطبندی نکند. روی توانايی خودش برای اين که ميتواند اين مسئله را جمع و جور بکند، زياد حساب باز نکند. روی توانايی و قدرت اجتماعی هم فکر بکند که اگر به انفجار بغض و ترکيدگی مطالبات و انبوهی مشکلات برسد، آنوقت هيچ قدرتی و هيچ حکومتی قادر به رويارويی با آن نخواهد بود. لذا بايد تا دير نشده حکومت با رهبران اصلاحات بنشيند و يک راه حل سياسی پيدا بکنند. به دليل اين که بحران، سياسی است، راه حل آن هم سياسی است. راه حلهای امنيتي، بگيروببند، بازداشتها، محدوديتها، تجاوز در زندانها، بستن روزنامهها، تعطيلی مراکز تجمع که الان حتی به دعای کميل رسيده است، اينها راه حل نيست. ما پس فردا مراسم محرم را داريم، شانزده آذر در پيش روست. حکومت نبايد مدام توانايی خودش را به ميدان آزمون بگذارد.
و نکتهی ديگر که راهپيمايی ديروز را از راهپيماييها قبلی متمايز ميکرد ، شرکتگستردهتر مردم در شهرستانها بود. گزارش شده که در اصفهان، رشت، اهواز و تبريز تظاهرات گستردهای صورت گرفته است. آيا اين ميتواند نشانه اين باشد که اين جنبش دارد تمام ايران را ميگيرد؟
حرکت ديروز به معنای دقيق کلمه، استمرار يک حرکت بود. من اصلاً کاری به ادعاهای طرفين در مورد نتايج و ماهيت برگزاری انتخابات ندارم. من اشاره ميکنم به آماری که خود دولت اعلام کرده است. آقای مهندس ميرحسين موسوی ۱۴ ميليون رأی آورده است. مطابق گفتهی خود حکومت اين ۱۴ ميليون مال شهرهای بزرگ و طبقهی متوسط به بالا بوده است. نخبگان، تحصيلکردگان و همهی طبقات دارای تحصيلات عاليه پشت سر ميرحسين موسوی هستند. طبقهی متوسط هم ميدانيد که در هر جامعهای طبقهی بسيار تعيينکنندهای است. ميتواند اقتصاد را فلج کند، ميتواند سيستم بوروکراتيک دولت را فلج کند. اين طبقه است که هماکنون وارد صحنه شده است. هماکنون اين طبقه ديده ميشود، ريشه دارد، پايگاه دارد. بنابراين ۱۴ ميليون انسان که مخالفاند، از هر فرصتی برای ورود به خيابان و عرضاندام در قبال حکومت، استفاده ميکنند. اين راه حلش راه حل امنيتی و سرکوب و بگيروببند و گاز اشکآور و باتوم و اينها نيست. راه حلش سياسی است، چون بحران سياسی است. کسی برای مبارزه با حکومت سلاح به دست خودش نگرفته، آمده شعار طرح ميکند. شعار را با شعار بايد پاسخ داد. نه با گاز اشکآور! در نتيجه بايد يک موازنهی قوايی صورت بگيرد. حالا ممکن است اين سؤال پيش بيايد که چه کسی بايد در اين زمينه گام اول را بردارد؟ من معتقدم طرفی که قدرت قهريه و قدرت سرکوب را در دست دارد، بايد از قدرت بخشش بالايی برخوردار باشد. در نتيجه او بايد آغازگر حرکت به سمت عقب باشد، برای برقراری آشتی با جناح مخالف و در نتيجه پرکردن شکافی که در اثر انتخابات اخير بوجود آمده است و اين شکاف ميرود تا تبديل به شعلههای خطرناکی بشود که زبانههای آن معلوم نيست به کجا خواهد انجاميد.
ميترا شجاعی
تحريريه: فريد وحيدی
15 آبان 1388 09:34
مطلب را به بالاترين بفرستيد
نظر شما
نام:
ای-میل:
13:31 15 آبان 1388
5 سطر آخر آمده
اين راه حلش راه حل امنيتی و سرکوب و بگيروببند و گاز اشکآور و باتوم و اينها نيست. راه حلش سياسی است،
حال چرا راه اول بکار گرفته می شود؟ باید به کارایی 150 سال پیش روحانیت توجه کرد که همین شیوه را بکار برد و بخشهایی از ایران جدا شد.
ملتی که تاریخ خود را نداند مجبور است آنرا تکرار کند
در ضمن 2 تا کلیپ هم در یو توپ دیدیم یکی تصویر خامنه ایی را زیر پا لگد می کردند دیگری تصویر بزرگ خامنه ایی را از تابلویی کندند. احتمالا ً باید با فتو شاپ تهیه شده باشند. احتمالاً نویسنده آنرا رویت نکرده اند
نام (اختیاری)
ای-میل (اختیاری)
متن
بازگشت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر