صادق زیباکلام: تهرانی که دیگر نیست ـ۰ کلیک
kaleme.orgتهران دیگر، قدم زدن عصرها در پیادهروهاى لالهزار، شاهرضا (انقلاب)، پهلوى (ولیعصر)، نهر آب کرج (بلوار کشاورز) و گردش به دور پارک شهر یا سنگلج نیست. تهران دیگر از کنار سر در شمسالعماره عبورکردن و ناصرالدینشاه، اتابک اعظم، آسیدجمال واعظ، ملکالمتکلمین و مشروطهخواهان را نظاره کردن نیست. چند نفر از 13 میلیون جمعیت تهران در میدان بهارستان این روزها تظاهرکنندگان 30 تیر را مىتوانید ببینید؟ چند نفر مىتوانند آن طرفتر در جلوى مجلس مصدق و مدرس را در حال سخنرانى علیه استبداد نظاره کنند؟ا آیتاللَّه کاشانى را در مسجد پامنار بالاى منبر مشاهده کنند؟ کدام یک از اهالى شمیران این روزها از سرازیرى دزاشیب که پایین مىروند، درشکههاى دو اسبه را در حال عبور از جلوى باغ بزرگ حسن ارسنجانى مشاهده مىکنند؟ کدامیک از ساکنین خانىآباد غلامرضا تختى را مىبینند؟ نمىدانم نسل جدید تهران را به چى مىشناسد و تهران براى آنان یادآور چیست؟ شاید براى نسل جدید، تهران یادآور خیابانهاى شلوغ، پیادهروهاى شلوغتر، دویدن، دویدن و باز هم دویدن براى یک لقمه نان درآوردن، شب را به صبح و روز را به شب رساندن، صبحزود در ستون نیازمندىهاى همشهرى به دنبال کارگشتن، ثبتنام و شرکت در کلاسهاى بىشمار، کلاس کامپیوتر، کلاس کنکور، کلاس زبان، کلاس آمادگى آزمون ارشد، و باز بیشتر و بیشتر به دنبال کار گشتن. تهران براى نسل جدید یعنى احساس خفگى در مترو، و در اتوبوسهاى BRT با کمبود اکسیژن مواجه شدن. تهران براى نسل جدید شهرى است که ساکنین آن مجبورند با عجله و شتاب بدوند. نه فرصتى دارند کتاب بخوانند، نه روزنامه، نه تفریحى دارند، نه ذرهاى از طبیعت دیگر در آن به چشم مىخورد که به فرزندانشان نشان دهند که در این دنیاى شلوغ و آلوده، چیزى به نام طبیعت و محیط زیست هم هست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر