روزگار ظالم از مظلوم باشد تيره تر – بر کدام سختتر گذشته است اين سال ، مردم يا حکومت ؟
سالي ميشود تا خرداد امسال که ايستاده ايم و ايستاده اند در مقابلمان . يکسو ملتي فرهيخته و دلير و يکسو حکومتي جائر و بي فرهنگ . سالي ميشود تا خرداد امسال .
جمعي را به جاودان شدن در خيزش آزاديخواهي از دست داده ايم . جمعي در بند حکومت اسيرند و جمعي به مهاجرتي به ناچار تن داده اند . گروهي از ما باتومي خورده اند و گروهي زخمي به يادگار دارند .
و به جز اينها اما ، بسيار ستانده ايم در اين يکساله . اول و شايد مهمتر از همه ، رسيدن به اين باور که ” به اتفاق ، جهان ميتوان گرفت ” . به باور آن رسيده ايم که اگر با هم باشيم ، هيچ نيرويي نميتواند برابرمان تاب آورد . ديگر آنکه به بيداري مجدد رسيده ايم . ديگر ظلم را بر نخواهيم تابيد . ديگر زمان اين خشک مغزان و ريا کاران دوران به آخر رسيده است و ديگر نبايد آنها را مجالي به بقا داد .
اينها تنها بخشي از آنهمه چيزهايي است که در اين يکساله کسب کرده ايم . خود باوري ، به باور جهانيان وارد شدن ، همدلي و همراهي را معني کردن و بسياري اندوخته هاي ديگر در سبد داريم .
و اما آنسوي ميدان ، زمين حکومت است . به کجا رسيده است آيا حکومت در اين کمتر از يکسال ؟
مشروعيت را که به کل از دست داده است . چه در داخل و چه در جهان .
فتواي رهبري که خود را رهبر مسلمين جهان ميخواند به هيچ حساب نميشود امروز .
ريزش عميق در نيروهاي نظام حتي در سطوح عالي .
اقتصاد فلج و بيماري که به هيچ طريق راه اصلاح نخواهد پذيرفت .
سياست فلج بين المللي و از دست دادن هم پيمانان حداقلي نظام در سطح جهان .
و شايد از همه مهمتر اينکه ، نظام به سرنيزه تکيه داده است . آيا ميتواند بر آن بنشيند و ادامه دهد راه سابقش را ؟
به قول شاعر :
روزگار ظالم از مظلوم باشد تيره تر ، خانه اي تاريکتر از خانه شمشير نيست .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر