با افشاگری مهدی کروبی در مورد فجایع رخ داده در بازداشتگاه و اشارهی ایشان به اخبار مربوط به تجاوزهای جنسی، فضای سیاسی التهاب بیشتری پیدا کرده است. انعکاس این اخبار در خارج از کشور نیز گستردهتر بوده است. اگر چه در هیچ جایی بیان نشده است، اما از شدت گرفتن اعتراضات اخیر میتوان درک کرد که از نظر بسیاری از نخبگان گویا تجاوز جنسی مسألهای شرمآورتر از کشتار است. به هر حال بسیاری از آنان تا زمانی که صحبت از قتل بود اعتراضات چندانی نکردند و با مطرح شدن این موضوع است که عدهای حتا به مجلس خبرگان متوسل شدهاند. البته هر دو عمل رفتاری غیرانسانی و ناپذیرفتنی است و هیچ حکومتی به راحتی نمیتواند دامان خود را از این اتهامات پاک کند. بحث من صرفاً مقایسهی این دو نوع جنایت است. از نظر حقوقی و تا حدودی فرهنگی اهمیت دارد که تجاوز جنسی را چیزی فراتر از قتل انسانها ندانیم. زمانی که تجاوز جنسی همتراز با قتل انگاشته شود قربانی تجاوز برای دفاع از خود ممکن است به قتل متجاوز هم مبادرت کند. (این بحث بدیهی است در شرایط تجاوز سازماندهی شده در بازداشتگاهی که هیچ کاری از دست قربانیان برنمیآید و صدایشان به جایی نمیرسد، مصداقی پیدا نمیکند. البته تجاوز جنسی معمولاً در شرایط خاص رخ میدهد.) از سوی دیگر شخص متجاوز زمانی که جرم خود را همتراز با قتل بداند برای پاک کردن مدارک جرم ممکن است دست به قتل هم بزند. (این موضوع در مورد مجازات اعدام قاچاقچیان هم صادق است، وقتی قاچاقچی میداند در صورت دستگیری اعدام خواهد شد حتا به قتل عام پلیس هم دست خواهد زد، بالاتر از سیاهی که رنگی نیست!) برخی از خانمهایی که در معرض تجاوز جنسی قرار گرفتهاند به قتل متجاوز مبادرت کردهاند و حالا در دادگاهها منتظر حکم نهایی هستند. اینها مدعی هستند که در مقابل تجاوز جنسی دست به دفاع زدهاند و در نتیجه جرمی مرتکب نشدهاند. برخی از حقوقدانان و فمینیستها هم از این متهمان حمایت میکنند. تا جایی که به جلوگیری از اعدام بینجامد این حمایتها بهجا و شایسته است، اما کمکم باید بپذیریم که در مقابل خطر تجاوز جنسی هم نباید دست به قتل زد. به هر حال قتل از تجاوز جنسی جنایت بزرگتری است.
۱۳۸۸ مرداد ۲۶, دوشنبه
تجاوز جنسی بدتر است یا قتل؟
با افشاگری مهدی کروبی در مورد فجایع رخ داده در بازداشتگاه و اشارهی ایشان به اخبار مربوط به تجاوزهای جنسی، فضای سیاسی التهاب بیشتری پیدا کرده است. انعکاس این اخبار در خارج از کشور نیز گستردهتر بوده است. اگر چه در هیچ جایی بیان نشده است، اما از شدت گرفتن اعتراضات اخیر میتوان درک کرد که از نظر بسیاری از نخبگان گویا تجاوز جنسی مسألهای شرمآورتر از کشتار است. به هر حال بسیاری از آنان تا زمانی که صحبت از قتل بود اعتراضات چندانی نکردند و با مطرح شدن این موضوع است که عدهای حتا به مجلس خبرگان متوسل شدهاند. البته هر دو عمل رفتاری غیرانسانی و ناپذیرفتنی است و هیچ حکومتی به راحتی نمیتواند دامان خود را از این اتهامات پاک کند. بحث من صرفاً مقایسهی این دو نوع جنایت است. از نظر حقوقی و تا حدودی فرهنگی اهمیت دارد که تجاوز جنسی را چیزی فراتر از قتل انسانها ندانیم. زمانی که تجاوز جنسی همتراز با قتل انگاشته شود قربانی تجاوز برای دفاع از خود ممکن است به قتل متجاوز هم مبادرت کند. (این بحث بدیهی است در شرایط تجاوز سازماندهی شده در بازداشتگاهی که هیچ کاری از دست قربانیان برنمیآید و صدایشان به جایی نمیرسد، مصداقی پیدا نمیکند. البته تجاوز جنسی معمولاً در شرایط خاص رخ میدهد.) از سوی دیگر شخص متجاوز زمانی که جرم خود را همتراز با قتل بداند برای پاک کردن مدارک جرم ممکن است دست به قتل هم بزند. (این موضوع در مورد مجازات اعدام قاچاقچیان هم صادق است، وقتی قاچاقچی میداند در صورت دستگیری اعدام خواهد شد حتا به قتل عام پلیس هم دست خواهد زد، بالاتر از سیاهی که رنگی نیست!) برخی از خانمهایی که در معرض تجاوز جنسی قرار گرفتهاند به قتل متجاوز مبادرت کردهاند و حالا در دادگاهها منتظر حکم نهایی هستند. اینها مدعی هستند که در مقابل تجاوز جنسی دست به دفاع زدهاند و در نتیجه جرمی مرتکب نشدهاند. برخی از حقوقدانان و فمینیستها هم از این متهمان حمایت میکنند. تا جایی که به جلوگیری از اعدام بینجامد این حمایتها بهجا و شایسته است، اما کمکم باید بپذیریم که در مقابل خطر تجاوز جنسی هم نباید دست به قتل زد. به هر حال قتل از تجاوز جنسی جنایت بزرگتری است.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر