۱۳۸۸ اسفند ۹, یکشنبه

ما که هی دنیا را مبهوت می کنیم

ما که هی دنیا را مبهوت می کنیم

۹ اسفند ۱۳۸۸ | دسته: ایران

shocked_s2.jpgفارس نیوز تیتر زده است،

اقتدار ایران در دستگیری ریگی دنیا را مبهوت کرد

دادستان نظامی تهران گفت: اقتداری که جمهوری اسلامی در دستگیری عبدالمالک ریگی از خود نشان داد بی‌نظیر بود و دنیا را مبهوت کرد.

با گوگل دنبال “دنیا را مبهوت کرد” در فارس نیوز می گردم.

۲۶ شهریور ۱۳۸۸ - نماینده مردم بناب (ضیاءالله اعزازی) در مجلس: روز قدس پشتوانه‌ای بزرگ برای ملت فلسطین است. زمانی که امام خمینی (ره) پیامی به مناسبت روز قدس داد، تمام آزادگان دنیا را مبهوت کرد که چرا روزی به نام روز قدس نامگذاری شده است.

۳ مهر ۱۳۸۸ - نماینده مردم بناب (ضیاءالله اعزازی) در مجلس: روز قدس تبلور اندیشه حمایت از مظلومان جهان است. زمانی که امام خمینی (ره) پیامی به مناسبت روز قدس داد، تمام آزادگان دنیا را مبهوت کرد که چرا روزی به نام روز قدس نامگذاری شده است.

۳ مهر ۱۳۸۸ - امام جمعه املش (محمد کیانی): روز قدس افتخار ‌جهان اسلام و ننگ اسرائیل است. امام خمینی(ره) با پیامی که به مناسبت روز قدس به دنیا داد، تمام آزادگان دنیا را مبهوت کرد که چرا روزی به نام روز قدس نامگذاری شده است.

اشتباه از من نیست، دو نماینده ی مجلس گویا جملات یکسانی را استفاده کرده اند.

۸ آبان ۱۳۸۸ - احمدی‌نژاد در جمع مردم تبریز: مردم آذربایجان قلم پای آشوبگران را می‌شکنند. … در انتخابات عظیمی که در ایران برقرار شد و دنیا را مبهوت کرد و عزت ایران را چند برابر کرد و اقتدار ملت ایران را بالا برد…

۱۰ دی ۱۳۸۸ - آیت‌الله نوری همدانی: حرکت مردم ایران دنیا را مبهوت کرد.

۲۳ بهمن ۱۳۸۸ - امام جمعه رشت: راهپیمایی ۲۲ بهمن مردم ایران، دنیا را مبهوت کرد

۲۴ بهمن ۱۳۸۸ - نماینده مردم اردبیل: بصیرت دینی مردم توطئه‌های دشمنان را خنثی کرد. نماینده مردم اردبیل، نیر و نمین در مجلس در پیامی خطاب به مردم اردبیل گفت: بصیرت دینی مردم در این برهه از زمان توطئه‌های دشمنان را خنثی کرد….در راهپیمایی ۲۲ بهمن ملت ایران اسلامی دنیا را مبهوت کرد

۱ اسفند ۱۳۸۸ - استاندار تهران: برخی برای بلعیدن موقوفات، دندان تیز کرده‌اند. تمدن با اشاره به حرکت عظیم ملت ایران در ۲۲ بهمن گفت: این حرکت دنیا را مبهوت کرد

۵ اسفند ۱۳۸۸ -اطلاعات ایران با دستگیری ریگی سازمان‌های اطلاعاتی دنیا را مبهوت کرد. مدیر بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس نیروی زمینی ارتش گفت: دستگیری عبدالمالک ریگی توسط نیروهای اطلاعاتی ایران اسلامی تمام دنیا به خصوص تمام سازمان‌های اطلاعاتی آنها را مبهوت کرد.

۷ اسفند ۱۳۸۸ - ضمن دفاع از اصول خود باید دست از تعصبات برداریم. امام جمعه اردستان در ادامه با بیان اینکه حضور مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن دنیا را مبهوت کرد گفت: این حضور اگاهانه مردم انقلاب اسلامی را بیمه کرد.

اینکه چرا اساسا ما باید هی دنیا را مبهوت کنیم، و اینکه حالا اگر ما دنیا را بشدت مبهوت کنیم چه چیزی گیرمان می آید سوالاتی هستند که باید کمی در موردشان فکر کنیم.



Commentنظر شما


میرحسین موسوی:این حاکمیت یک فرقه است و دزدیدن مفهوم ایرانیت


میرحسین موسوی:این حاکمیت یک فرقه است و دزدیدن مفهوم ایرانیت

میر حسین موسوی رهبر اصلی اپوزیسیون در ایران آیت الهی خامنه ای را به چالش گرفته و از او خواسته است مجوز برگزاری راهپیمایی معترضان به حکومت صادر شود.

موسوی، اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران، این درخواست را روز شنبه در وب سایت کلمه و دو روز پس از آن عنوان کرد که آیت الهس خامنه ای اعلام کرد رهبران اپوزیسیون، به دلیل عدم قبول انتخاب دوباره احمدی نژاد، حق شرکت در نظام سیاسی را از دست داده اند و دیگر بخشی از آن نیستند. اپوزیسیون می گوید جناح راست طرفدار حکومت با تقلب در انتخابات محمود احمدی نژاد را پیروز انتخابات اعلام کرده است.

میرحسین موسوی همچنین دولت ایران را متهم کرد که از حکومت مذهبی به یک دیکتاتوری که تنها یک فرقه آنرا اداره می کند تغییر کرده است.

موسوی در مطلبی که روز شنبه در سایت کلمه، پایگاه اینترنتی او منتشر شده است، همچنین سرکوب خشونتبار فعالان اوپوزیسیون در جریان گردهمایی های سالگرد انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن را محکوم می کند و نیز می گوید مراسمی که با حمایت دولت برپا شد «مهندسی» شده بود.

موسوی این نظر را دو روز پس از آن ابراز می دارد که آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی گفت مخالفان، بدلیل خودداری از قبول انتخاب دوباره محمود احمدی نژاد، حق شرکت در نظام سیاسی را از دست داده اند.

اپوزیسیون ادعا می کنند که احمدی نژاد انتخابات را سرقت کرد.

قشنگ ميشه وقتي تو درگيري هموطنت رو ميخوان بزنن تو هم فرار نكني و بري حمايتش كني

موضوع : قشنگ ميشه وقتي تو درگيري هموطنت رو ميخوان بزنن تو هم فرار نكني و بري حمايتش كني

خيلي قشنگ ميشد عزيزم كه بجاي اينكه حرف بزني عمل كني . خيلي بهتر ميشد موقعي كه هموطنتو دارن كتك ميزنن كه بعدشم دستگير كنن ببيرنش نميدونم كجا بري جلو مثل يك مرد نذاري ببرنش و 100 متري صبر نكي كه فيلم بگيري بذار يك خانوم محترم زحمت فيلم گرفتن رو بكشه . شما كه مردي بري جلو و حمايت خودتو به صورت واقعي به اثبات برسون نه اينكه بخوايي بگي فقط تو صحنه بودي چون كمي شبيه به اين ميشه كه بعضي از بسيجي هاي جيره خور زمان جنگ پشت سنگرها وا ميستادن ثبت نام ميكردن و هيچ كاره ديگه اي انجام نميدادند و پدر من يا دايي من و شما ميرفت خط مقدم كه بميره يا يك عضوشو از دست بده خيلي ممنونت ميشم چهار شنبه سوري هم نذاري من رو بزنن و موبايلت يا دوربينت رو بدي به خواهرت فيلم بگيره و پشت من باشي و از من حمايت كني و مثل يك مرد پشت برادرت بموني كه نذاري سركوبگرها من رو دستگير كنن همين همين خواسته منه واسه چهار شنبه سوري اين هزار بار بهتر از تخم مرغ رنگي سبز هست عزيزم

مير دوست داشتني


پارسال در همين روزها بود كه ميرحسين با ورود به عرصه ي رقابت انتخابات رياست جهوري شوك سنگيني به فضاي سياسي كشور وارد كرد. كناره گيري بيست ساله ي ميرحسين امكان قضاوت درست را درباره ي وي نمي داد. اما بيانيه ي انتخاباتي و نخستين سخنراني اش در مسجدي در نازي آباد تهران، همچنين بيانيه ي جمعيتي موسوم به "جمعيت توحيد و تعاون" كه گفته مي شد از نزديكان موسوي بودند، آب سردي بود بر پيكر سياسيون! به تدريج با گردآمدن چهره هاي برجسته و نخبه پيرامون شيخ غيور اصلاحات و صدور چند بيانيه ي انتخاباتي و بنا به سابقه ي روشن شخص كروبي، حامي وي شدم و مخالف سرسخت ميرحسين! اما با ديدن نخستين فيلم انتخاباتي مير در تلويزيون و ديدن صورت مهربان و نگاه بي تكلف و صداقت كلامش يخم باز شد و در ادامه به شدت شيفته اش شدم!

حضور ميرحسين با آن حجب و حيا و متانت در نگاه و گفتار در شرايطي كه فضاي سياسي در چنته ي مشتي اوباش نادان و بي فرهنگ بود كه بي هيچ واهمه و ملاحظه اي با كلام و رفتار متعفن خود تمام پرده هاي ادب و اخلاق و شعور را دريدند، بسيار لازم بود. رويارويي وقاحت و حيا در يكي از مناظره هاي انتخاباتي، نشان داد كه اخلاق سياسي حاكمان چه نزول فاجعه باري داشته است و اين تقابل كه بدون واسطه در معرض ديد مردم قرار گرفت، نتيجه اش داوري صحيح مردم و ايجاد يك موج بزرگ مردمي شد با نام موج سبز.

البته به تعارف و رودربايستي موسوي در پذيرفتن رهبري جنبش سبز در جريان اعتراض ها به كودتاي انتخاباتي نظاميان انتقاد دارم و بر اين عقيده ام كه اگر به عنوان رهبر جنبش سبز پيگير مطالبات مردم مي شد مي توانست با هزينه ي كمتري نتايج بهتر و بيشتري را نصيب كشور كند. بيانيه ي هفدهم و مصاحبه ي اخير ميرحسين با سايت كلمه خوشبختانه گامي به جلو بود و نشان داد كه حاضر به ترك صحنه و سازش با حكومت مشروعيت از كف داده نيست. مدتي بود دنبال فرصتي بودم تا مطلبي در ستايش و قدرداني از او بنويسم كه خوشبختانه گفتگوي اخيرش اين مجال را فراهم كرد.

ميرجان ارادتمنديم!

ریزش مشروعیت نظام سرعت می گیرد

یکشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۸
پاسخ موسوی و کروبی به آخرین تهدید:

ریزش مشروعیت نظام سرعت می گیرد

یک روز بعد از سخنان تهدید آمیز آِیت الله خامنه ای مبنی بر "تمام شدن فرصت سران جنبش سبز برای بازگشتن به دامان نظام" میرحسین موسوی در مصاحبه ای "تضمین انتخابات آزاد، غیرگزینشی و سالم را کلیدی ترین بخش راه حل" بحران دانست و اعلام کرد اگر این مسئله عملی نشود، ریزش مشروعیت نظام سرعت خواهد گرفت.همزمان مهدی کروبی نیز در مصاحبه با روزنامه کوریره دلاسرا اعلام کرد که "به جمهوری اسلامی کنونی که در ایران بر سر کار است، هیچ اعتقادی ندارد".

مهندس میرحسین موسوی در مصاحبه با سایت "کلمه" راهپیمایی 22 بهمن را «مهندسی شده» خواند و با رد راه حل دفعی و ناگهانی بحران، به حاکمیت هشدار داد که: "نمی توان یک راهپیمایی مهندسی شده ترتیب داد و دل خوش کرد که همه چیز تمام شده است".

این نامزد معترض به کودتای انتخاباتی 22 خرداد، همچنین خواستار اعطای مجوز راهپیمایی به هواداران جنبش سبز و انتشار مجدد روزنامه‌های سبز و اعتماد ملی شد.

مهدی کروبی، دیگر نامزد معترض به کودتای انتخاباتی نیز با بیان اینکه "بر سر آنچه در ۲۲ خرداد ماه رخ داده است، هرگز صلح و سازش نخواهد کرد" اعلام کرد "بر سر آنچه در ۲۲ خرداد ماه رخ داده است،هرگز صلح و سازش نخواهد کرد."

راهپیمایی مهندسی شده

میرحسین موسوی در این گفت و گو راهپیمایی 22 بهمن را مهندسی شده خوانده و گفته است بیشترین اتوبوس‌ها و حتی قطارها برای جمع‌آوری جمعیت و نیروهای نظامی و انتظامی در اختیار گرفته شده بودند: "اینگونه مهندسی اجتماعات نه تنها افتخاری ندارد، بلکه شبیه همان ذهنیت استبدادی و رویه های پیش از انقلاب است و در زمان پهلوی ها هم اگر کارمندی در تجمعات مورد نظر آنها شرکت نمی کرد، دچار مشکل می شد".

وی با اشاره به وزن جمعیتی راهپیمایی 25 خرداد و مقایسه با 22 بهمن، به پیشنهاد مشترک خود و مهدی کروبی برای برگزاری یک راهپیمایی از سوی "جنبش راه سبز" با توجه به اصل ۲۷ قانون اساسی اشاره و تصریح کرده که: " افتخار واقعی به شرکت خودجوش مردم در راهپیمایی ۲۵ خرداد و مراسم های بعد از آن است و نه راهپیمایی های مهندسی شده و یا احیانا اجباری با این همه هزینه و فضای امنیتی و ارعاب".

به گفته وی: "دولت با هزینه گزاف و بسیج اتوبوس‌ها و قطارها از سراسر کشور و شکل‌های خاص اداری، سعی کرد اثرات حضور جنبش سبز را در آن روز خنثی کند".

این نامزد معترض به کودتای انتخاباتی 22 خرداد که بسیاری از کاربران اینترنت او را "رئیس جمهور موسوی" خطاب می کنند درمصاحبه خود "حضور گسترده نیرو‌های انتظامی و نظامی در مراسم راهپمایی روز ۲۲ بهمن امسال و برخوردهای خشن و وحشیانه ای که مخصوصا در میدان صادقیه و بعضی نقاط دیگر دیده شد" را بی سابقه دانسته و افزوده است: "در سال های قبل مردم با هر شکل و قیافه و شعاری که می خواستند در راهپیمایی شرکت می کردند ولی امسال مأموران خشن، حتی طاقت دیدن یک لباس سبز بر تن راهپیمایان جوان و یا حتی یک تسبیح سبز در دست یک روحانی را نداشتند."

وی آنگاه با طرح این سئوال که "چه ضرورتی داشت فضای میدان صادقیه با نارنجک فلفلی و شیمیایی آلوده شود" گفته است که: "این روش ها، ما را از راه حل های منطقی دور می کند."

وی تاکید کرده است که "گمان نمی کند این برخوردها به سادگی از خاطره مردم برود."

نخست وزیر زمان جنگ سپس به "فضای خالی میدان آزادی به هنگام سخنرانی و مقایسه آن با سال های پرجمعیت راهپیمایی" اشاره کرده و با تاکید بر اینکه کهنوز جوابی برای خالی بودن میدان و این که چرا دوربین ها فقط نقاط محدود نزدیک به جایگاه را رصد می کرده داده نشده"، این پاسخ دولتی ها راکه مردم مراقب چمن و محیط زیست بوده اند "مضحک" دانسته است.

به گفته موسوی: "اگر برای نظام تخمین وزن جمعیتی جنبش سبز اهمیت داشت، جلوی ابراز هویت جمعیت های سبز را نمی گرفت. ولی وحشت از آشکار شدن این هویت و دامنه آن، این فرصت تاریخی را گرفت. این امر بیش از جنبش راه سبز، برای حاکمیت مضر بود".

وی با بیان این اعتقاد که "پنهان نگه داشتن واقعیت، منجر به حذف آن نمی شود" اعلام کرده است با این برخورد گسترده، هویت جنبش سبز،عمیق تر و گسترده تر خواهد شد.

رئیس سابق فرهنگستان هنر با "فضاحت بار" خواندن حمله عده‌ای چماقدار و قمه به دست به مهدی کروبی و سید محمد خاتمی در روز ۲۲ بهمن، پرسیده است: "آیا حکومت می‌تواند راه حل را در ترساندن ملت بداند؟"

موسوی آنگاه این سئوال را طرح کرده است که: "آیا پیوستن آقایان خاتمی و کروبی به صفوف مردم و اعلام عملی وحدت و یکپارچگی به حل بحران کمک می کند یا فرستادن عده ای چماقدار و قمه و زنجیر بدست برای اجرای استراتژی نصر با رعب"؟

به گفته نخست وزیر زمان جنگ "اگر دعوت جنبش سبز و تشکل های اصلاح طلب و مراجع عظام و دیگر شخصیت های نظام نمی بود، امسال ما یک راهپیمایی بی رمقی داشتیم که اکثریت آن را نیروهای نظامی و انتظامی که از سراسر کشور جمع شده بودند تشکیل می داد."

فاجعه حمله به کوی دانشگاه

میرحسین موسوی در بخش دیگری از این گفتگو به پخش فیلم حمله نیروهای گارد ویژه و بسیج به کوی دانشگاه تهران اشاره کرده و گفته است در نظر کسانی که مشغول ضرب و شتم دانشجویان هستند، فرزندان این ملت از حیوانات هم کم ارزش تر می نماید.

به گفته وی "فیلمی که اخیرا در مورد حمله به خوابگاه دانشجویان پخش شد نشان می دهد که تا چه اندازه روحیه فرقه گرایی، سبعیت ایجاد می کند".

نخست وزیر زمان جنگ، این گفته مسولان را که "نمی دانند حمله کنندگان چه کسانی هستند»" فاجعه بار تر و توهین به شعور مردم و دانشجویان دانسته و تاکید کرده است که: "ای کاش نیروی انتظامی و نیروهای امنیتی کشور، اقتدار را نه در سرکوب و ضرب و شتم، بلکه در ایجاد فضای امن برای همه ایرانیان، صرف نظر از طرز فکر و عقایدشان، می دانستند".

تضمین انتخابات سالم

تضمین انتخابات آزاد، رقابتی، غیرگزینشی و سالم، کلیدی ترین بخش راه حل ها از سوی میرحسین موسوی اعلام شده که به اعتقاد او "اگر این امر حل نشود، ریزش مشروعیت نظام سرعت خواهد گرفت."

به گفته این نامزد معترض به انتخابات 22 خرداد "جنبش راه سبز باید بطور مکرر و در هر شرایط و مکان، روی انتخابات آزاد، رقابتی و غیرگزینشی تأکید کند، همانطور که آزادی زندانی ها، آزادی رسانه ها و برچیده شدن فضای امنیتی در جای خود بسیار مهم هستند و باید ضرورت این راه حل ها را نه تنها به گوش حاکمیت، بلکه به گوش همه مردم کشورمان برسانیم".

موسوی متذکر شده است که: "هر اقدامی که در جهت احقاق حقوق مردم صورت گیرد، نه تنها نشانه ضعف حاکمیت نیست، بلکه نشانه قدرت جمهوری اسلامی است".

هشدار به سبزها

نخست وزیر زمان جنگ در بخش دیگری از این گفتگو با تاکید بر حضور "تعداد قابل ملاحظه ای از روحانیون متعهد و آگاه و مبارز" در بدنه جنبش سبز، به سبزها هشدار داده که: "موضعگیری چند نفر روحانی تندرو و مغرض، نظر همه روحانیت و مراجع نیست و مراقب باشند در دام تبلیغاتی که می خواهد روحانیت کشور را به جنبش بی اعتماد کند نیفتند".

به اعتقاد وی: "روحانیت اصیل هیچگاه مردم را با الفاظ رکیک خطاب نمی کنند یا از قتل و ریختن خون و در محبس کردن بیگناهان حمایت نمی کنند و مصالح اسلامی و ملی را از منافع فرقه ای و جناحی تشخیص می دهند".

هشدار به حاکمیت

میرحسین موسوی تصریح کرده است که: "مردم نمی توانند تحمل کنند که به نام دین رفتار های غیر دینی بلکه ضد دینی رواج یابد".

به گفته وی: "مردم به خوبی فرق میان دینداری رحمانی و قدرت طلبی در لباس دین را می فهمند."

رئیس سابق فرهنگستان هنر تاکید کرده است که "یک فرقه به دنبال دزیدن مفهوم ایرانیت و حس ملی است و این خطرناک ترین راهبردی است که ما اکنون در مقابل آن قرار داریم."

وی افزوده است: "به تغییر رنگ پرچم کشورمان به شدت مشکوک هستیم و آن را محکمترین دلیل برای عدم علاقه یک فرقه به منافع و ارزش ها و فرهنگ ملی می دانیم."

میرحسین موسوی سپس با تأکید بر اینکه "خواست جنش سبز، همان خواست ملت است" به بیان خواسته های ملت پرداخته و گفته است که: "ده‌ها میلیون ایرانی که در این کشور با سانسور، جلوگیری از آزادی‌ها و اقدامات سرکوبگرانه، سیاست خارجی دمدمی و ماجراجویانه، سیاست‌های ویرانگر اقتصادی، و رواج فساد و دروغ معترض هستند، خواهان تغییراتی هستند که که به آنها مجال دهد با حاکمیت بر سرنوشت خود، این سرنوشت تحمیلی از سوی کارگزاران بی‌کفایت را تغییر دهند".

وی افزوده است که: "ملت ما می خواهد حکومت اجازه بدهد که در رسانه ملی، صدای همه ملت شنیده شود و نه افراد خاصی که کاری جز بی انصافی و تهمت زنی ندارند. آحاد ملت ما با یکدیگر دوست هستند و دوست ندارند به دو دسته حزب الله و حزب الشیطان، مردم و خس و خاشاک و گوساله و بزغاله تقسیم شوند".

به گفته او: "ملت دوست ندارد که این چنین نامه هایش، پیام هایش، گفتگوهای تلفنی اش و پیامک هایش در معرض شنود قرار گیرد. ملت ما آگاه و رشید است و دوست ندارد عده ای معدود به نام ملت، آزادی های ملت را محدود کنند، حقوق اساسی آنرا تعطیل کنند، روزنامه هایش را ببندند و هر روز دستورالعمل های آمرانه برای نوشتن، گفتن و شنیدن صادر کنند".

وی تاکید کرده است که "ملت ایران نمی‌خواهد تحت عنوان خصوصی‌سازی، بیشترین پروژه‌ها و فعالیت‌های اقتصادی در بنگاههای شبه دولتی و سپاه جمع شود."

به گفته نخست وزیر زمان جنگ: ملت ما می‌خواهد معلمان کشور بابت درخواست حقوق خود کتک نخورند، کارگران بابت در خواست حق خود مورد تهاجم قرار نگیرند و زنان بابت درخواست رفع تبعیض، مورد هجوم تهمت‌های گوناگون قرار نگیرند".

خیابان، یکی از راههاست

میرحسین موسوی در بخش دیگری از این گفتگو گفته است که: "به نفع کشور بود که به جای سیاست‌های سرکوب و پر کردن زندان‌ها، سیاست حمایت از یک تشکیلات نیرومند از کسانی که سیاست‌ها ویرانگر موجود را قبول ندارند در چارچوب نظام وجود داشت."

از نگاه موسوی: "تنها راه عدم انتقال مدیریت جریان‌های سیاسی و اجتماعی به خارج از کشور، همین است ولی با انحراف شدید صدا و سیما و یک طرفه شدن آن، و بسته شدن روزنامه‌های کشور و زندانی‌ شدن ده‌ها روزنامه‌نگار، به نظر می‌رسد ایجاد تشکیلاتی که بتوان چهره‌های مؤثر را دور هم گرد آورد تا به صورت آشکار و در چارچوب قانون اساسی کار را پیش ببرند، فعلاً منتفی است".

نامزد معترض به انتخابات سپس با ذکر این نکته که میداند پیشنهادهای او در شرایط کنونی توسط حکومت قبول نخواهد شد، بر خواست خود برای تاسیس کانال یا کانال های رادیویی و تلویزیونی برای انعکاس دیدگاه های جنبش سبز تاکید کرده است.

وی سپس راهبرد "هر شهروند یک رسانه" و گسترش فعالیت‌های شبکه اجتماعی را در جهت گسترش آگاهی‌های سیاسی و اجتماعی یک ضرورت دانسته که جایگزینی برای آن وجود ندارد.

وی تصریح کرده است که: "استفاده از فضای مجازی معجزه کرده است و به صورت یک ساختار کاملاً قابل اتکا، افراد و شبکه‌ها را در اتصال و تعامل با هم قرار داده است".

موسوی با تاکید بر لزوم گسترش آگاهی در میان اقشار مختلف جامعه و به ویژه اقشار مستضعف گفته است که تنها راه برای تحقق این منظور،"استفاده از خیابان ها" نیست.

وی تاکید کرده است که: "صحنه خیابان ها و آنچه در آن گذشته را باید یکی از راه هایی بشماریم که جنبش سبز تلاش کرده است اهداف و نیات خود را به گوش همه ملت و جهانیان برساند، ولی استفاده از خیابان ها، تنها راه نبوده است".

به گفته موسوی: "جنبش سبز بر سر مطالبات خود و حق خود محکم ایستاده است و هرچه آگاهی ملت از حقوق خود بیشتر شود، نیروی عظیم‌تری پشت این مطالبات قرار خواهد گرفت".

موسوی با تاکید بر اینکه "جنبش سبز نباید اهداف خود را فراموش کند، همانطور که نباید دچار روزمرگی و انفعال بشود و استراتژی خود را از یاد ببرد" افزوده است: "هدف ما، تغییر در چهارچوب نظام است، ولی هدف آن نیست که این تغییرات حتما بدست این یا آن فرد صورت بگیرد."

این نامزد معترض به انتخابات 22 خرداد افزوده است که: "جنبش سبز بر سر مطالبات بحق خود محکم ایستاده است و هر چه آگاهی ملت به حقوق خود بیشتر شود، نیروی عظیم تری پشت این مطالبات قرار خواهد گرفت".

چهارشنبه سوری

میرحسین موسوی در بخش پایانی این گفتگو با اشاره به در پیش بودن روز چهارشنبه سوری، "مراسم این روز را، یادمان جشنواره نور علیه تاریکی" دانسته و یادآور شده است که علاقمندان به جنبش راه سبز ضمن آنکه به نمادها و مراسم ملی و مذهبی دلبستگی دارند، حاضر نیستند این نوع مراسم ها باعث اذیت و آزار مردم بشود.

وی هشدار داده که: "ممکن است مخالفان جنبش بخواهند با برنامه ای که قبلا هم مشابه آن را اجرا کرده اند، جنبش سبز را بدنام کنند".

به گفته نخست وزیر زمان جنگ "سبزها در هیچ برنامه هنجارشکنانه یا تخریبی که موجب اذیت و ازار مردم بشود شرکت نخواهند کرد و ایجاد انفجار و آتش سوزی با مشی جنبش سبز که تلاش کرده است همواره حرکت هایش مسالمت آمیز و عمیق باشد سازگاری ندارد".

صلح و سازش، هرگز

از سوی دیگر مهدی کروبی نیز در گفتگو با روزنامه ایتالیایی "کوریره دلاسرا" اعلام کرده است که "به جمهوری اسلامی کنونی که در ایران بر سر کار است، هیچ اعتقادی ندارد".

وی با بیان اینکه "اسلامیت و جمهوریت نظام بعد از انتخابات اخیر به شدت آسیب دیده" گفته است که "دولت احمدی‌نژاد را همچنان نامشروع و غیر قانونی می‌داند، اما دولت دهم باید پاسخگوی تصمیمات خود باشد."

رئیس سابق مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه "دعوای شخصی با محمود احمدی نژاد ندارد" تصریح کرده است که "بر سر آنچه در ۲۲ خرداد ماه رخ داده است، هرگز صلح و سازش نخواهد کرد."

به گفته وی: "مردم باید تشخیص دهند که با دولت مصالحه کنند یا نه. مردم به این دولت اشکال دارند و مردم هستند که مدیریت را قبول ندارند."

دبیر کل حزب اعتماد ملی با تاکید بر اینکه "به جمهوری اسلامی کنونی که در ایران بر سر کار است، هیچ اعتقادی ندارد" یادآور شده است که تنها به جمهوری اسلامی ای که در آن انتخابات آزاد برگزار شود و اسلام "خشونت و خرافی" را ترویج نکنند، اعتقاد دارد.



www.televisionwashington.com

ریگی: احمدی نژاد سرور ماست

۱۳۸۸

ریگی: احمدی نژاد سرور ماست

اعترافات ریگی پخش شد. در این اعترافات تروریست مورد نظر همان حرف هایی را که از چند سال قبل در موردش گفته می شد تکرار کرد. عبدالمالک ریگی که پنج روز قبل از دستگیری اش اعلام شد که توسط نیروهای اطلاعاتی پاکستان دستگیر شده است، ولی بعدا گفته شد که در یک عملیات متهورانه توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی دچار هواپیماربایی شده و تا بعد از دستگیر شدن هنوز متوجه نشده بود که دستگیر شده است، قبل از اینکه به زندان انفرادی بیافتد، یا کتک بخورد، یا حتی به بازجویان فرصت بدهد که او را تحت فشار قرار دهند، اقدام به اعتراف کرد.

فرمانده نیروی مقاومت بسیج گفت: " اعترافات زودهنگام عبدالمالک ریگی اثر اسلام ناب محمدی است." ریگی که در فاصله کمتر از 48 ساعت اعتراف کرده است، بزودی قرار است با وثیقه آزاد شود و در صورت توبه به فرماندهی لباس شخصی های کل خاورمیانه منصوب گردد. نقدی، فرمانده بسیج در یک اظهار نظر طبیعی گفت: " اوباما هم مثل ریگی اعتراف خواهد کرد." خبرنگاران ما موفق شدند از یک منبع معتبر متن بازجویی ریگی را به دست بیاورند.

متن بازجویی عبدالمالک ریگی

بازجو: بسم الله الرحمن الرحیم.

ریگی: منم بسم الله الرحمن الرحیم.( ریگی در ادامه سوره بقره را قرائت می کند.)

بازجو: ضمن معرفی خودت اعتراف کن که طی یک عملیات متهورانه دستگیر شدی.

ریگی: مگه من دستگیر شدم؟ من به جمهوری اسلامی پناهنده شدم و باید هرچه زودتر به من کارت پناهندگی بدهید.

بازجو: خودتان را لوس نکنید، سریعا بگوئید چگونه دستگیر شدید؟

ریگی: من از یک سال قبل چون به کلیه اهدافم رسیده بودم به سفارت ایران در پاکستان مراجعه کردم و از دست جندالله به جمهوری اسلامی پناهنده شدم، ولی مسوولان سفارت حاضر به همکاری نشدند و من از طریق برادران اطلاعات پاکستان موفق شدم یک هواپیما پیدا کنم و هواپیما را دزدیدم و مجبورش کردم در ایران بنشیند.

بازجو: چطور شد که یک سال قبل فهمیدید اشتباه کردید؟

ریگی: من اشتباه نکردم. من همچنان برسر اهدافی که داشتم هستم و چون در سال گذشته به اهدافم رسیده بودم، یک روز با برادران جندالله حرف زدم و سعی کردم آنها را قانع کنم که ما به اهدافمان رسیدیم، ولی آنها قبول نکردند و می خواستند مرا بکشند که من به ایران پناهنده شدم.

بازجو: دقیقا توضیح بده که چطور احساس کردید به اهداف تان رسیدید و این اهداف چه بود؟

ریگی: ما سالها توسط شیعیان ایران مورد ستم مضاعف قرار داشتیم، به همین دلیل هم قسم شدیم که شیعیان ایران را نابود کنیم، از جمله روحانیون شیعه و حکومت جمهوری اسلامی.

بازجو: پس قبول داری که قصد براندازی نظام و شیعه را داشتی، چطور شد که از یک سال قبل این کار را متوقف کردی؟

ریگی: بله، من قصد براندازی داشتم ولی زودتر از من خودشان این کار را کردند. من دو سال قبل تصمیم گرفته بودم که حکومت ایران و روحانیت شیعه را از بین ببرم و فکر می کردم این کار ده سالی طول بکشد، اما از یک سال قبل وقتی دیدم که برادران احمدی نژاد و مشائی همین طور آیت الله ها مصباح یزدی و یزدی و آیت الله های عظمی جنتی و حسینیان و غرویان و زیارتی مشهور به روحانی زودتر از من دارند حکومت و روحانیت شیعه را نابود می کنند، دیدم که داریم به اهداف مان می رسیم، برای همین می خواستم از آنها تشکر کنم که به ایران آمدم و حالا از شما می خواهم مرا ببرید به حضور استاد دکتر احمدی نژاد تا از ایشان تشکر کنم.

بازجو: کلیه روابط تان را با آمریکایی ها بگوئید. آنها چگونه به شما کمک کردند؟

ریگی: تا یک سال قبل ما از آمریکا و اسرائیل کمک می خواستیم و آنها هم به ما کمک می کردند، یک سال قبل که اوباما رئیس جمهور شد رفتیم تا از آنها کمک بگیریم تا جمهوری اسلامی را از بین ببریم، ولی اسرائیلی ها دست رد به سینه ما زدند و گفتند این کاری که تو می خواهی در ده سال انجام بدهی همین احمدی نژاد با هزینه کمتر در دو سال انجام می دهد و قراردادشان را با ما تمدید نکردند.

بازجو: شما متهم هستید که تعدادی از مردم را کشته اید، برنامه های بعدی تان برای ترور و کشتار مردم چه بود؟

ریگی: ما دو سال قبل فهرستی از مسوولان جمهوری اسلامی تهیه کرده بودیم که آنها را ترور کنیم و همچنین قرار بود تعدادی بمب در شهرهای مختلف کار بگذاریم که مردم را بکشیم، ولی از بخت بدمان، بعد از انتخابات سراغ هرکسی از مسوولان نظام خواستیم برویم که او را بکشیم، یا طرف زندانی شده بود، یا برکنار شده بود و فراری بود و ما نتوانستیم آنها را ترور کنیم. این ها که مانده بودند هم شوخی بودند یعنی داخل آدم نبودند.

بازجو: چطور شد که عملیات کشتار مردم را انجام ندادید؟

ریگی: چون دولت احمدی نژاد خودش مردم را می کشت و ما برای تشکر از ایشان تصمیم گرفتیم به ایران بیاییم و قدردانی کنیم، چون ما خودمان آدمکش هستیم و می دانیم چقدر زدن و کشتن مردم برنامه ریزی می خواهد و واقعا آقای احمدی نژاد و آیت الله جنتی زحمت کشیدند و به این سادگی نیست و تشکر می کنیم.

بازجو: شما قصد داشتید که از طریق انفجار برخی مراکز اقتصادی نظام را فلج کنید، برای چه می خواستید این کار را بکنید؟

ریگی: ما برای فلج کردن حکومت تصمیم گرفته بودیم که هفتاد کارخانه را از بین ببریم تا دولت تحت فشار قرار بگیرد و سقوط کند. منتهی وقتی برنامه ریزی کردیم دیدیم که اکثر آن کارخانه ها بخاطر عدم پرداخت حقوق توسط دولت تعطیل شده یا در حال تعطیل است که عملیات انجام نشد. برنامه ما این بود که چنان فشاری به دولت بیاوریم که سی درصد اقتصاد فلج شود، اما دیدیم دولت خودش کاری کرده که پنجاه درصد اقتصاد فلج شده و من آمدم به این خاطر از آقای احمدی نژاد و رهبر تشکر کنم.

بازجو: شما گفتید که قصد داشتید در همه استانها عملیات علیه حکومت انجام بدهید، عوامل شما چه کسانی بودند، همه را معرفی کنید.

ریگی: ما بخاطر اینکه بتوانیم در همه استانها عملیات بکنیم، یک لیست تهیه کرده بودیم از یک سری برادران دزد و چاقوکش و شرور و آدمکش و می خواستیم برای هر روز کار به آنها روزی سی هزار تومان بدهیم که مردم را بکشند. این برنامه ما بود که اسم 218 نفر را هم تهیه کردیم، هفت ماه قبل تصمیم گرفتیم به این اهداف عمل کنیم که رابط ما با آنها تماس گرفت و معلوم شد اکثر آن برادران را دولت استخدام کرده و روزی به آنها دویست هزار تومان می دهند. خیلی از برادران ما که از همان ابتدا با ما در جندالله کار می کردند، بخاطر همین موضوع از پیش ما رفتند که بعدا فهمیدیم آنها هم استخدام دولت شدند، که ما در اینترنت عکس آنها را دیدیم که لباس شخصی شده بودند و خیلی هم اوضاع شان توپ بود و ما هم اگر مسوولان قبول کنند، حاضریم قرارداد ببندیم و تشکر هم می کنیم.

بازجو: شما قصد داشتید که برای حقوق مردم بلوچستان بجنگید و بلوچستان را از ایران جدا کنید، آیا قبول دارید که قصد جدایی بلوچستان را داشتید؟

ریگی: بله، ما به دلیل اینکه حکومت به ما ستم می کرد و بلوچ فقیر بود و کار نداشتیم و ستم مذهبی به ما می کردند و مردم بلوچ را می کشتند، می خواستیم بلوچستان از ایران جدا بشود. ولی در این یک سال گذشته، به دلیل اینکه فقر در بقیه استانها زیاد شده و به همه ستم می شود و دولت برای کشتن مردم همه استانها مشغولیات زیاد دارد، نمی رسید که بلوچ ها را بکشد، به همین دلیل الآن وضع بلوچستان از همه استانها بهتر شده و من آمدم بندرعباس که از آقای احمدی نژاد و رهبری تشکر کنم.

بازجو: شما چند بار با گذرنامه های افغانی و پاکستانی به سفرهای مختلف رفتید، این سفرها به چه صورت بود و چطور به عربستان رفتید؟

ریگی: ما یک سال قبل کم کم فهمیدیم که هر کاری ما می خواستیم بکنیم، این دولت خودش زحمتش را کشیده، و به همین دلیل من رفتم اسلام آباد به سفارت جمهوری اسلامی که تشکر کنم از این همه زحمات دولت، ولی آنها مرا راه ندادند، من چند بار آمدم لب مرز و حتی به برادرم گفتم مرا معرفی بکن که مرا بگیرند، ولی دولت گرفتار بود و داشت مردم را می کشت و هر چه فریاد زدیم ما را بگیرید گوش نکردند، حتی با مسعود رجوی هم تلفنی حرف زدم و گفتم حالا که هر کاری ما می خواستیم بکنیم این دولت کرده بیا تسلیم بشویم و برویم از دولت تشکر کنیم. مسعود گفت برو بابا، من خودم سه ماه است به دولت می گویم من را بگیرید آنها زیر بار نمی روند. ما هم هی رفتیم دوبی و حج و عراق و هی خبر دادیم که ما را بگیرند، ولی نگرفتند، بالاخره این دفعه حوصله مان سر رفت، چون من خیلی عصبی هستم، سوار هواپیما شدم و یک هفته هی پرواز می کردم از بیشکک به دوبی و برمی گشتم و دائم تلفن می کردم و خبر می دادم که مرا بگیرند، ولی فایده نداشت. دفعه آخر در همین هفته بود که وقتی هواپیما از دوبی به بیشکک می رفت، من به کابین خلبان رفتم و با یک تیربار تهدیدش کردم که بنشین در بندرعباس و واقعا یک ساعت طول کشید تا این خلبان وادار شد که در بندرعباس بنشیند. وقتی هم که از هواپیما پیاده شدم، به هر کسی التماس کردم که مرا بگیرید قبول نمی کردند و می خواستند مرا دیپورت کنند که آخرش مجبورشان کردم که مرا دستگیر کنند و این موفق ترین عملیات جندالله در این چند سال بود.

بازجو: آیا انگیزه خاصی داشتید که در همان روز در یک عملیات متهورانه توسط نیروهای اطلاعات دستگیر شدید؟

ریگی: هم انگیزه عام داشتیم که گفتم، هم انگیزه خاص که یک فیلم بود که بی بی سی پخش کرد در همان شب که من دوبی بودم. من یک کمی ته دلم شک داشتم که تسلیم بشوم یا نشوم، تا اینکه فیلمی که در آن به کوی دانشگاه حمله شد دیدم. ما خودمان اینکاره بودیم و جلوی دوربین آدم می کشتیم، وقتی آن فیلم را دیدم فهمیدم که واقعا احمدی نژاد و دولت از همه برادران ما و اشرار عزیز و چاقوکشان و آدمکش های زحمتکش چه استفاده خوبی می کند و بعد از دیدن آن فیلم تمام شک ما از بین رفت و بطرف وطن راه افتادیم.

بازجو: با توجه به اینکه شما بارها دست به آدمکشی زدید ما می خواهیم شما را اعدام کنیم، اگر می خواهید در بازجویی مقاومت کنید و هیچ حرفی نزنید این حق را دارید، چون ما در هر حال شما را اعدام می کنیم.

ریگی: من از شما تشکر می کنم، چون من از همان هجده سالگی از خدا خواستم بخاطر اهدافم مرا شهید بفرماید و این اهداف یکی از بین بردن نظام بود و یکی کشتن شیعیان بود و یکی جدا کردن بلوچستان که دوتایش به نتیجه رسیده یکی را هم وصیت کرده ام مولانا جانشین من دنبال کند. بدین ترتیب ممنونم که دولت احمدی نژاد بدون هیچ زحمتی مرا به اهدافم رساند و اگر بخاطر این موضوع کشته بشوم هم هیچ مشکلی نیست و فقط آرزو دارم احمدی نژاد را ببینم که از او تشکر کنم و بگویم دست کم آن همه دروغ و تبلیغ که درباره ساختن کلبه برای زن بلوچ کردی یک کاری برای ملت بیچاره بکن. از من گذشت ولی این شرط انصاف و عدل نیست گرچه می دانم رفتنی هستی اما اقلا یک کار خوب بکن. دیگر هیچ حرفی برای گفتن ندارم.


مردم در فاصله میان دو تظاهرات چه می‌کنند؟

مردم در فاصله میان دو تظاهرات چه می‌کنند؟

جنبش سبز زندگی روزمره بسیاری از ایرانی‌ها را به طور چشمگیری تغییر داده است.

تنها چند ساعت پس از پایان هر تظاهرات، وقتی که کار نیروهای پلیس و شبه نظامی تمام می‌شود، سر و کله رفتگرها پیدا می‌شود که حالا برای تمیز کردن خیابان‌های کثیف و آشفته تهران پس از درگیری‌های خونین حرفه‌ای شده‌اند. آن‌ها خورده‌شیشه‌ها را از کف خیابان جارو می‌کنند. آشغال‌های سوخته شده برای جلوگیری از گاز اشک‌آور را جمع می‌کنند تا فردا شهر زندگی عادی خود را آغاز کند.

شهرداری تهران برای رفاه حال رفتگرها سطل‌های زباله پلاستیکی را عوض کرده و جایشان فلزی گذاشته است. حالا دیگر نمی شود این سطل‌ها را سوزاند اما معترضان یاد گرفته‌اند که از آن‌ها به عنوان طبل جنگ استفاده کنند.

روز بعد از تظاهرات، زندگی عادی برای ایرانی‌ها آغاز می‌شود. اما برای خیلی‌ها این زندگی عادی با هشت ماه پیش تفاوت‌های آشکاری دارد. آن‌ها باید فردای روز تظاهرات به دنبال اقوام و دوستان گم‌شده خود بگردند و به همه جا سرک بکشند: بیمارستان‌ها، کلانتری‌ها، زندان اوین، دادگاه انقلاب و البته آخر از همه قبرستان‌ها مثل قبرستان مشهور و بزرگ تهران با نام بهشت زهرا.

پزشکان و پرستاران آشنا که بیمارستان‌های کوچک خانگی برای مراقبت از مجروحان تظاهرات درست کرده‌اند مجبورند در ساعت‌های استراحت هم مراقب بیماران خود باشند.

صحبت‌های عمومی در تاکسی‌های عمومی و اتوبوس‌ها همچنان برقرار است و روزهای اول پس از هر تظاهرات خیلی بیشتر هم می‌شود. به قول یک روانشناس: "مردم می‌خواهند آسیب روانی ناشی از سرکوب را با حرف زدن ترمیم کنند، این یک جور عزاداری عمومی غیر رسمی است."

کارمندان دولتی روز بعد از تظاهرات خیلی عادی به سر کار می‌روند. آن‌ها که دسترسی راحت‌تری به اینترنت در سر کار دارند از فرصت استفاده می‌کنند تا اخبار و بیانیه‌های مهم را منتشر کنند و البته بخشنامه‌های محرمانه دولتی را روی اینترنت بگذارند.

در حالیکه روزنامه‌های مخالفان توسط دولت توقیف شده‌اند و روزنامه نگاران در زندان و یا تحت فشار هستند، خبررسانی به وظیفه‌ای برای همه مردم تبدیل شده است. هر کسی به خبری دسترسی دارد، به تشخیص خودش آن را منتشر می‌کند. مینا وبلاگ‌نویسی‌ است که عضو بالاترین است. بالاترین شاید مشهورترین وبسابت ایرانی است که کارش شبیه سایت معروف دیگ است. او می‌گوید: "ساعت مشخصی برای این کار ندارم، همه جا دنبال خبر و پخش آن هستم، سرکار، توی تاکسی یا اتوبوس یا موقع خرید در بقالی". مینا مشخصات یکی از کشته شده‌های تظاعرات روز عاشورا را تصادفی از دو دختر دانش‌آموز در اتوبوس شنیده بود، او بلافاصله به آدرسی که از آن‌ها گرفته بوده می‌رود و از روی آگهی ترحیم عکس می‌اندازد و روی اینترنت می‌گذارد.

مردم در تظاهرات سعی می‌کنند حجاب معمول جمهوری اسلامی را رعایت کنند تا به راحتی شناسایی نشوند. اما در روزهای عادی دیگر قواعد حجاب دولتی را رعایت نمی‌کنند. مانتوهای دختران کوتاه شده‌اند و در فصل سرما دختران به جای روسری کلاه‌های رنگی سر می‌گذارند. گشت ارشاد (پلیس اخلاقی) دوباره در خیابان‌ها پیدا شده و قایم باشک‌ بازی جوانان با آن‌ها دوباره شروع شده است.

الکل هنوز به راحتی پیدا می‌شود و مهمانی‌های مختلط شبانه بدون ترس از حمله پلیس اخلاقی همچنان به راه است. اما حالا دیگر محال است که موضوع صحبت در مهمانی‌ها به سیاست کشیده نشود.

فوتبال که روزگاری مهم‌ترین موضوع بحث مشترک ایرانی‌ها بود حالا دیگر اهمیت سابقش را از دست داده است. طرفداران دو تیم مشهور استقلال و پرسپولیس که به ترتیب خود را آبی و قرمز می‌خوانند دیگر کم‌تر با همدیگر کل‌کل‌ می‌کنند.

سینماها در روزهای عادی رونق سابق خود را دارند اما مردم از جشنواره دولتی فیلم فجر امسال استقبال نکردند. برخلاف سال‌های گذشته که برای خریدن بلیط‌ها سر و دست شکسته می‌شد، امسال ز صف‌های طویل مشتاقان فیلم جلوی سینماها خبری نبود.

شرکت در فعالیت‌های اعتراضی علیه حکومت به‌ تدریج باعث پیدایش دوستی‌های جدید و تشکیل گروه‌های کوچکی از معترضان شده است که فعالیت‌هایی منظم برای خود تعریف کرده‌اند و این خود موجب شکل‌گیری رفتارهای اجتماعی جدیدی شده است.

مادران زندانی‌ها یک‌دیگر را پیدا می‌کنند و جلسه‌های دست جمعی ترتیب می‌دهند. نسترن که پسرش را در تظاهرات روز عاشورا گرفته‌اند با ناخن‌های مانیکور شده و موهای زرد و ابروهای تتو به این جلسه‌ها می‌‌آید. او اسم هیچ مقام سیاسی را بلد نیست. در کنارش معصومه‌خانم نشسته که ساکن منطقه فقیر نشین خانی‌آباد نو است. معصومه سواد ندارد. اما هربار که از ملاقات پسرش در زندان برمی‌گردد شماره تلفن تعدادی از زندانی‌ها را حفظ می‌کند تا به خانواده‌هایشان اطلاع دهد که عزیرانشان زنده و در زندان هستند. مادر دیگری در ملاقات حضوری با پسرش، بیانیه تسلیت زندانی‌ها به میرحسین موسوی - به خاطر ترور خواهرزاده‌اش - را خارج کرده بود.

میرحسین موسوی در بیانیه سیزدهم خود نوشته بود:"باید امیدوار بود تا این مبارزه وجدان عمومی جامعه را درگیر کند، به نحوی که مقابله با آن برای هر حکومتی دشوار باشد". به نظر می رسد جنبش سبز حرکت تدریجی و آرام خودش را به سمت زندگی عادی مردم آغاز کرده است.

فرشته ۲۴ ساله که در منطقه فقیرنشین جنوب شهر تهران زندگی می‌کند، عضو هیچ حزب و سازمانی نیست. او با دوستانش گروه کوچکی تشکیل داده‌اند تا به خانواده‌های کم بضاعت که عضوی از آن‌ها به‌خاطر اعتراض‌های هشت‌ماهه اخیر زندانی شده کمک کنند. او می‌گوید: "فکر این کار وقتی به ذهنم رسیده است که پسر همسایه‌مان که نان‌آور خانواده‌ای بود که اصلا وضع مالی خوبی نداشت، دستگیر شد". گروه کوچک آنها تاکنون توانسته است خانواده ۱۵ زندانی را شناسایی کند؛ یا خود به آنها کمک می‌کنند و یا اسم و نشانی‌شان را به سازمان‌های خیریه می‌دهند.

علیرضا که ۳۰ ساله و مهندس است، همراه با دوستانش، شب‌ها روی دیوارها شعارنویسی می‌کند. او با خنده می‌گوید: "تقریبا هر نیمه‌شب سوار بر موتور، ماموریت‌شان را انجام می‌دهند". گروه دیگری از دوستانشان اسپری و رنگ تهیه می‌کنند و گاه آنها را به شام مهمان می‌کنند. همه جای تهران، در خیابان‌های بزرگ و پر رفت و آمد تا کوره‌راه‌های کوهستان‌های اطراف پر از شعارهای سبزرنگ شده است. روی تابلوهای راهنمایی در اتوبان‌ها رنگ سبز پاشیده شده است. دولت فروش اسپری سبز را ممنوع کرده اما به راحتی می‌شود آن‌ها را پیدا کرد.

مادر علیرضا که نمی‌تواند به تظاهرات برود در خانه روی اسکناس‌ها شعار می‌نویسد. شعارنویسی روی اسکناس‌ها دولت احمدی‌نژاد را کلافه کرده است. بانک مرکزی اعلام کرده بود که از ۱۷ دی‌ماه اسکناس‌های شعارنویسی شده بی‌ارزش شناخته خواهند شد. اما کمتر کسی را می‌توان پیدا کرد که از قبول این اسکناس‌ها سرباز زند. محمود بهمنی، رییس کل بانک مرکزی اوایل بهمن‌ماه ناچار شد از نامحدود بودن مهلت تحویل این اسکناس‌ها خبر بدهد.

تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری، بسیاری از جامعه‌شناسان از بحران بی‌اعتمادی در ایران سخن می‌گفتند اما حالا انگار که جامعه دارد حس مشترکی را تجربه می‌کند. گاهی یک لبخند کافی است تا ارتباط برقرار شود. یک استاد جامعه‌شناسی که نخواست نامش فاش شود می‌گوید: "اعتماد میان مردم باعث شده است تا آن‌ها فضای خصوصی خود را به روی مبارزه باز کنند". روزهای تظاهرات در خانه بسیاری از مردم به روی کسانی که تحت تعقیب پلیس یا نیروهای امنیتی هستند باز است.

آذر که یک مخالف سیاسی فعال است می‌گوید که او و دوستانش "در فاصله بین دو تظاهرات دچار غم تنهایی می‌شوند". آن‌ها تصمیم گرفتند تا حداقل هفته‌ای دور هم جمع شوند. آذر می‌گوید:" در این دوره‌ها اخبار، نگرانی‌ها و نیز خاطرات خنده‌ دارمان از تظاهرات را برای هم می‌گوئیم و مهم‌تر از همه به هم امید می‌دهیم."

هنوز هیچ آمار دقیقی در دست نیست که جنبش سبز چه‌قدر هوادار دارد اما جنیش این‌قدر گسترده هست که به راحتی بتواند کارهایش را در فضای کاملا امنیتی که مرتب هشدار و تهدید دریافت می‌کند، انجام بدهد.

"جنبش سبز مانند کوه یخ است" این نکته‌ را یک استاد علوم سیاسی در دانشگاه تهران که نخواست نامش ذکر شود عنوان می‌کند و می‌گوید: "تنها ده درصد جنبش در روزهای تظاهرات قابل مشاهده است در حالی‌که بقیه هواداران آن در روزهای عادی بی‌سر و صدا دارند کار خود را می‌کنند.